بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #39  
قدیمی 02-08-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

Salutations to the day of friendship’s delight
To the pupils that have seen the light.
Greeting the heart of the righteous, bright,

To the candle of the sanctuary of the right.

From among my friends, I see none remain
Bring wine for my heart, bleeding, contrite.
From the abode of the Magi don’t turn away

There, you will find the key to your plight.
Bride of the World, in goodness, extreme
Has taken infidelity to extreme height.
If my tired heart has no more resolve,
From heavy hearted will seek no respite.

Where do they sell that intoxicating wine
So false piety I can leave, and take flight.
Unfaithful friends broke their promises

As though it was in their own spite.
If you let me, O spirit of avarice
In begging clothes I’ll rule with kingly might.

I’ll teach you the alchemy that causes bliss
From bad friends take flight, take flight.

Hafiz be content with the hardships of fate
In your night, divine light is out of your sight.






سـلامی چو بوی خوش آشـنایی
بدان مردم دیده روشـنایی
درودی چو نور دل پارسایان
بدان شمـع خـلوتـگـه پارسایی
نـمی‌بینـم از همدمان هیچ بر جای
دلـم خون شد از غصه ساقی کجایی
ز کوی مغان رخ مـگردان کـه آن جا
فروشـند مفـتاح مشکـل گشایی
عروس جهان گر چه در حد حسن است
ز حد می‌برد شیوه بی‌وفایی
دل خسته من گرش همتی هسـت
نـخواهد ز سـنـگین دلان مومیایی
می صوفی افکن کـجا می‌فروشـند
کـه در تابـم از دسـت زهد ریایی
رفیقان چنان عهد صحبت شکستـند
کـه گویی نبوده‌ست خود آشـنایی
مرا گر تو بگذاری ای نـفـس طامـع
بـسی پادشایی کـنـم در گدایی
بیاموزمـت کیمیای سـعادت
ز همـصـحـبـت بد جدایی جدایی
مـکـن حافـظ از جور دوران شکایت
چـه دانی تو ای بـنده کار خدایی
__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:00 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها