بازگشت   پی سی سیتی > هنر > فیلم سينما تئاتر و تلویزیون Cinema and The Movie > سینمای ایران

سینمای ایران در این بخش به سینما تلویزیون و تئاتر ایران و اخبار مربوط به آن میپردازیم

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 02-09-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
جدید متن تمام مصاحبه های بهمن قبادی درمورد «زمانی برای مستی اسب ها»

نماينده ايران در اسكار: مصاحبه‌اي با بهمن قبادي



از من ‌خواسته شده بود كه پس از ديدن فيلم «زماني براي مستي اسب‌ها» كه برندة جايزة دوربين طلايي (camera d'Or) از جشنوارة فيلم بين‌المللي كن شده بود، مصاحبه‌اي با مردي كه نويسنده وكارگردان، تهيه كننده و طراح هنري فيلم است آماده كنم. «زماني براي مستي اسب‌ها» اسم فيلم است و بهمن قبادي هم همان مرد هزاردستان. اگر چه ده سال اخير را در تهران زندگي كرده، ولي در شهر كوچكي در منطقة كردستان ايران به نام «بانه» در نزديكي مرز عراق به دنيا آمده و بزرگ شده است.
او خود مي‌گويد: «كردهايي كه شما در اين فيلم مي‌بينيد، برگرفته از تصورات خيالي من نيستند بلكه مردم واقعي‌اي هستند كه شجاعانه براي زنده‌ماندن تلاش مي‌كنند و من خود از نزديك شاهد اين تلاش بوده‌ام».
عنوان اين فيلم حتماً حس كنجكاوي تماشاگران را برمي‌انگيزد. به همين دليل شما را به حال خودتان مي گذارم تا اين فيلم را ببينيد. اما در اين‌جا مايلم بهمن قبادي 30 ساله را، كه سازندة اين فيلم است، معرفي كنم.
او تا به حال 6 فيلم كوتاه ساخته ‌و «زماني براي مستي اسب‌ها» اولين فيلم سينمايي او محسوب مي‌شود. وي با ديگر كارگردان‌هاي سرشناس از جمله عباس كيارستمي همكاري داشته، اما قبول دارد كه سبك‌شان با هم متفاوت است. او مي‌گويد در مقايسه با فيلم‌هاي عالي كيارستمي اين فيلم تحرك بيش‌تري دارد. در زماني كه كيارستمي باور دارد هر تماشاگري بايد به زعم خود از فيلم برداشتي داشته باشد، قبادي مي‌كوشد آن‌گونه كه خود مايل است از ارزش فيلمش برداشت شود.
اگرچه اين فيلم، مصائب و سختي‌هاي زندگي را به نمايش مي‌گذارد، قبادي توضيح مي‌دهد كه شرايط همة كساني كه مقيم مرز كردستان هستند، مانند جو حاكم بر اين فيلم نيست. حتي زماني‌كه به او پيشنهاد شد نماهايي از ساختمان‌هاي شهري و بلوك‌هاي آپارتماني در كردستان را هم نشان دهد، بر ديدگاه خود پا برجا ماند كه نمي‌خواهد از چنين فرم‌هاي بي‌مفهومي در فيلم استفاده كند. او مي‌خواهد ترجيحاً رنج‌ها و سختي‌‌هاي زندگي كودكان و نوجوانان كرد را به نمايش بگذارد و اميدوار است كه روزي اين‌گونه بيان‌ها و تجلي‌ها، مردم را برانگيزد تا از زندگي و شرايط خود ناشكري نكنند.
قبادي توضيح مي‌دهد كه فقط مي‌خواسته زندگي بعضي از جوانان آن منطقه را به‌عنوان نمونه نشان دهد و اين‌كه چگونه جنگ، زندگي معمولي و روزمرة آن‌ها و خانواده‌هاي‌شان را تحت‌الشعاع قرار داده و دگرگون كرده است. مردم كرد مجبور به فروش لوازم زندگي خود شده، مزارع‌شان را ترك كرده‌اند و به‌اجبار دست از زراعت كشيده‌اند. «قاطرها و اسب‌ها تنها چيزهايي هستند كه هنوز مي‌توان گفت ارزش دارند تا جايي كه در بعضي مواقع ارزش‌شان از زندگي يك انسان هم بالاتر مي‌شود».
درمورد واقعي يا تخيلي بودن فيلم، قبادي توضيح مي‌دهد كه اين فيلم چيزي جز حقيقت محض نيست: «من خودم را به جاي ايوب مي‌گذارم چرا كه من نيز در زمان نوجواني‌ام زندگي سختي را در كردستان تجربه كردم. سپس مادرم را در چهرة آمنه مي‌بينم كه زماني او هم به همان جواني بوده است. در شهر بانه،‌ به‌خاطر جنگ‌هاي فراوان، كردها همه‌چيزشان را از دست داده‌اند و بي‌خانمان شده‌اند. در حين بمباران بانه،‌ ما هم شهر را ترك كرديم و همه‌چيزمان را همان‌جا گذاشتيم تا به بيرون از شهر پناه ببريم. ايوب و روستايي كه در فيلم مي‌بينيد، هر دو قسمتي از زندگي خودم بودند. در سن پانزده يا شانزده‌سالگي، من سرپرستي خانواده‌ام را به عهده داشتم؛ البته نه از راه قاچاق. من لوله‌كشي مي‌كردم و بسياري كارهاي ديگر. من خودم را در اين فيلم مي‌بينم».
متعجب مي‌شويد وقتي او اسم قاچاق را مي‌آورد؟ حتماً اين فيلم را ببينيد. قاچاق‌كردن در اين فيلم جرياني جالب است كه نشان مي‌دهد آن‌چه ما در باورهاي‌مان درست مي‌دانيم همواره به‌عنوان بهترين راه زنده‌ماندن به كار نمي‌آيد. مشابه همين موضوعات، شخصيت روژين و ازدواج اجباري او و همين‌طور مست‌كردن اسب‌ها و قاطرها را در اين فيلم مي‌بينيد.
قبادي قرار است تمامي فيلم‌هايش را در كردستان بسازد. او مي‌خواهد آن منطقه از كردستان را برجسته كند و ديگران را نيز آگاه سازد كه «كردها همگي هفت‌تير به كمر نيستند». مردم بايد بدانند كه «كردها مردماني عاشق‌پيشه و دوست‌داشتني هستند». او احساس مي‌كند كه چون خود يك كرد است و زبان كردي را هم خوب مي‌داند، حق ‌دارد كه رسومات و طبيعت كردستان را در فيلم‌هايش به روايت درآورد.
قبادي مي‌خواست پسري را كه در نقش ايوب بازي كرده بود براي اين مصاحبه همراه خود بياورد. دختري كه نقش آمنه را بازي كرده بود نتوانست بيايد: «چون او يك دختر است و اجازة ترك روستا را به تنهايي ندارد». هم‌چنين در مورد پسر جوان نقش ايوب، متأسفانه خود قبادي هم نمي‌تواند او را پيدا كند. خانوادة پسر، حدود شانزده‌سال پيش از عراق آمده بودند، و حالا به نظر مي‌آيد كه به عراق بازگشته‌اند. قبادي مي‌گويد او به‌دنبال پسرك خواهد رفت و روزي پيدايش خواهد كرد. يقيناً پس از ديدن اين فيلم شما هم به آن كودكان دل مي‌بنديد و درك مي‌كنيدكه چرا من دربارة آن‌ها نوشته‌ام.
قبادي مي‌گويد دو زمستان طول كشيد تا «زماني براي مستي اسب‌ها» ساخته شود، زيرا به اندازة كافي برف نبود تا در زمستان اول فيلم تكميل شود. بعد از زمستان دوم، فيلم ‌به جشنوارة كن فرستاده شد. بعد از كن، در كردستان به نمايش درآمد، سپس شهرهاي اطراف كردستان و حالا در تهران اكران شد. جدا از جايزة كن، فيلم برندة جايزة مخصوص داوران در جشنوارة فيلم بين‌المللي ادينبورگ سال 2000 ميلادي هم شد. تا به حال در جشنواره‌هاي تلورايد، تورنتو، شيكاگو و فورت‌لادرديل هم به نمايش در آمده است. «من عاشق كارم هستم» قبادي، اين را سرافرازانه مي‌گويد. «فيلم‌سازي بسيار سخت و مشكل است، اما من تا نتيجه كارم را نبينم رهايش نخواهم كرد. به هرحال اميدوارم كه اين فيلم براي اسكار انتخاب شود. اين موضوع به من انرژي زيادي خواهد داد».
تري هاينز و همكارانش در سن‌فرانسيسكو خلاصه فيلم «زماني براي مستي اسب‌ها» را منتشر كرده: «اين داستان در جايي بسيار دور واقع شده، مناطق كوهستاني در نزديكي مرز ايران و عراق در نواحي كردنشين ايران. ايوب، نوجوان سخت‌كوش و زحمت‌كش، همراه با خواهران و برادرانش زندگي سخت و فقيرانه‌اي را تحمل مي‌كنند. مادرشان فوت كرده و زندگي را با پدر قاچاقچي‌شان كه آن‌ها را مدتي است ترك كرده، مي‌گذرانند. هر روز، ايوب و عدة ديگري از پسرهاي روستا، براي سفري كوتاه به شهر كوچك هم‌جوار روستا، با هم رقابت مي‌كنند؛‌ جايي كه براي انواع و اقسام كارهاي جورواجور، از جمله قاچاق اجناس پنهان‌شده در زير لباس‌هاي‌شان از آن‌ها سوء‌استفاده مي شود تا اين‌كه ايوب و خانواده فقيرش با مشكلي بسيار سخت‌تر روبه‌رو مي‌شوند و آن زماني است كه پزشك دهكده‌ به آن‌ها مي‌گويد برادر فلج و معيوب‌الجثه‌شان به‌نام مادي كه ‌به ‌شدت مريض است، چنان‌چه براي عمل جراحي به يك بيمارستان خوب در شهر برده نشود، خواهد مرد. اگر چه به آن‌ها گفته شده كه حتي بعد از جراحي هم زندگي او چند ماهي بيش‌تر نخواهد پاييد، با اين حال كل خانواده مصمم هستند به مادي كمك كنند. ايوب نااميدانه سعي‌اش را مي‌كند اما نمي‌تواند پول كافي به‌دست بياورد. خواهر بزرگ‌تر او به نام ‌روژين، قبول مي‌كند با يك كرد عراقي در آن سوي مرز ازدواج كند به شرطي كه خانواده شوهرش مخارج عمل جراحي برادرش را در عراق پرداخت كنند. درست در زمان ورود عروس، مادرشوهر از قبول مسؤوليت برادرش سر بازمي‌زند. سرانجام پس از جروبحثي طولاني، مادر داماد حاضر مي‌شود يك قاطر در جبران بدقولي‌شان به خانواده روژين هديه كند. ايوب به گروهي از قاچاقچيان ملحق مي‌شود تا از طريق مرز به عراق برود و قاطر را براي پول عمل جراحي بفروشد.
هم‌چنان كه پيش‌تر هم گفته بودم «از من خواسته شده بود كه آيا حاضرم اين فيلم را ببينم يا نه ...» و وقتي كه فيلم گذاشته شد و به انتها رسيد،‌ هيچ برنامه تلويزيوني ديگري نتوانست ذهن مرا اين‌گونه به خود جلب كند. به‌خصوص اين فيلم كه تازه به انتهاي آن رسيده بودم باعث شده بود، برنامه مسابقه‌اي «ميلياردرها» احمقانه و بي‌معني به نظر بيايد.



__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 02-09-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

« مصاحبه اوزگوپوليتيكا با بهمن قبادي »

«اوزگو پوليتيكا» طي نشستي با بهمن قبادي در مركز پخش فيلم MK2 واقع در جشنوارة كن با او به صحبت پرداخته است.

>> چنانچه كسي بخواهد با خود بهمن قبادي آشنا شود، چگونه خودت را توصيف مي‌كني؟!

قبادي: من در شهر بانه در ناحيه كردستان ايران به دنيا آمده‌ام. حدود 10 سال است كه با فيلمسازي سروكار دارم . علاقه من به عكاسي مرا به طرف سينما كشاند، و در حقيقت پستي و بلندي‌هاي طبيعت بكر كردستان بود كه مرا به خود جذب كرد. تحصيلات سينمايي‌ام را در دانشكدة صداوسيما در تهران شروع كردم و در ابتدا چيزي بيش از 10 فيلم كوتاه ساختم.

>> چطور شد كه فيلم «زماني براي مستي اسب‌ها» به واقعيت گرايش پيدا كرد؟!

قبادي: ‌يكي از آرزوهاي من اين بود كه روزي يك فيلم بلند در كردستان به زبان كردي بسازم. سه سال پيش در يكي از سفرهايم كه به همين دليل انجام شد با ايوب احمدي ملاقات كردم. چيزي كه ايوب به من گفت به نوعي با افكار و ايده‌هاي خودم مطابقت داشت! او در اين فيلم، هم بازي ‌كرد و هم از لحاظ فكري بسياري از مواقع به كمك من آمد.

>> به‌عنوان اولين فيلمساز كرد ايراني، آيا در مسير پروژه‌هاي‌تان با مشكلي هم برخورد كرده‌ايد؟!

قبادي: اتفاقاً‌ برعكس، همه هواي مرا داشتند. ما با يك تهيه‌كنندة ايراني شروع كرديم و مي‌بايستي تا زمستان صبر مي‌كرديم تا فيلم را به اتمام برسانيم. او در طول پروژه كمك‌هاي زيادي به من كرد. توجه و كمكي كه ما از مردم كردستان دريافت مي‌كرديم واقعاً به كلام نمي‌آيد.

>> چطور شد كه شما با دو تا از معروف‌ترين كارگردانان ايراني توانستيد همكاري كنيد؟! چگونه با آن‌ها ارتباط برقرار كرديد؟!

قبادي: هما‌ن‌طور كه قبلاً‌ گفته‌ام،‌ يكي ازدوست داشتني ترين روياهاي من اين بوده كه فيلمي دربارة كردها و كردستان بسازم چرا كه تا به‌حال هيچ فيلم مهم و خوبي دربارة كردها ساخته نشده بود. همة آن‌ فيلم‌هايي هم كه ساخته شده بودند يا معمولي بوده‌اند و يا مبتذل. من به مملكتم و فرهنگم به شدت وابسته هستم. هدف من اين بوده كه تهيه‌كننده‌هاي بزرگ را به طرف كردستان جذب كنم و فيلم‌هايي بزرگ دربارة كردها و كردستان بسازم. چراكه واقعاً‌ نياز مبرمي به اين كار مي‌بينم. به همين دليل بود كه من به‌عنوان دستيار اول با عباس كيارستمي شروع به كار كردم و پس از اين‌كه فيلم ساخته شد مردم در سطحي بين‌المللي با كردستان آشنا شدند. ديگر اين‌كه
خانواده مخملباف كه در كردستان مشغول فيلمسازي دربارة كردها بودند، ‌از مشوق‌هاي خوب من به شمار مي‌آيند. من نسبت به آن‌ها كه در سرزمينم فيلم مي‌ساختند احساس مسؤوليت زيادي مي‌كردم؛ درنتيجه با پيشنهاد محسن مخملباف براي بازي در نقش معلم فيلم دخترش موافقت كردم.

>> آيا قبلاً تجربة بازيگري داشتيد؟!

قبادي: نه، اصلاً. من بازيگر نيستم! زماني كه داشتم فيلم «‌زماني براي مستي اسب‌ها» را مي ساختم، ‌آن‌ها به دنبال بازيگري براي فيلم «تخته سياه» مي‌گشتند و از من خواستند تا كمك‌شان كنم. من هم مدتي فيلم‌برداري را تعطيل كردم و خودم در آن نقش بازي كردم. تنها دليل اصلي براي اين‌كار احساس خوبي بود كه به سرزمينم داشتم. من حاضرم به هر كسي كه مي‌خواهد اثري خلق كند هر كمكي كه مي‌توانم بكنم. «‌تخته سياه» براي كردستان نمايانگر ملت و مملكت من است. من خيلي افتخار مي‌كنم كه اين فيلم در مورد كردستان سخن مي‌گويد و حالا هر دوي اين فيلم‌ها كن را با كردستان آشنا كرده‌اند. اين خود مسئله‌اي اصلي و مهم است.

>> آيا موقعيت براي هر تهيه‌كننده‌اي كه بخواهد فيلمي در شرق كردستان بسازد، مساعد است؟

قبادي:‌ چنان‌چه كسي بخواهد فيلمي در شرق كردستان دربارة كردها بسازد، چه ايراني باشد وچه خارجي، همة كردها مخصوصاً‌ خانوادة من و خودم، در خدمت خواهيم بود، به شرطي كه تم و موضوع اصلي، كردستان باشد.

>> پروژة بعدي‌ات چه خواهد بود؟

قبادي: بگذاريد دوباره بگويم‌ من عاشق فرهنگ كردي هستم. من با هر دوي كردستان ايران و عراق در اين مسير كار كرده‌ام. زماني كه برگردم، دوباره به سراغ همان موضوع‌هاي پيشين، يعني كردها و كردستان خواهم رفت.

>> در پايان اگر پيام يا نكته‌اي داريد، اشاره كنيد.

قبادي: سلامي گرم به تمامي مردم سرزمينم مي‌رسانم و به آن‌ها احترام مي‌گذارم. به‌عنوان يك هنرمند كرد، از صميم قلب آرزو مي‌كنم كه همة هنرمندان كرد از استعدادها و قابليت‌هاي هنرمندانة خود براي كردها و كردستان استفاده كنند. فرق نمي‌كند كه فيلمساز هستند يا نويسنده. وراي اين‌ها، ‌هنر آينة‌ اجتماع است. من شخصاً در حد توانم از تمامي آن‌ها پشتيباني و حمايت خواهم كرد.

__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی


ویرایش توسط زکریا فتاحی : 02-09-2010 در ساعت 10:06 PM
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:57 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها