مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود |

03-11-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ترقه هایی که شادی ها را می سوزانند
ترقه هایی که شادی ها را می سوزانند
چهارشنبه ی آخر سال که می شود، صدای بمب و ترقه از هر سو به گوش می رسد، گروهی بی خیال از روی آتش می پرند، گروهی از درد سوختگی و شکستگی فریاد می کشند و کسانی در غم از دست دادن عزیزی، شب را با گریه به صبح می رسانند.
چهارشنبه آخر سال نزدیک است، سه شنبه 25 اسفند امسال مصادف است با سالروز بمباران
شیمیایی حلبچه در سال 66 که البته همزمان با روز بزرگداشت پروین اعتصامی شاعر نامی معاصر نیز است، همان که می گفت:" علامت خطر است این قبای خون آلود، هر آن که در ره هستی است در ره خطری است."
چهارشنبه ی آخر سال امسال هم مثل هر سال خطرهایی در پیش است، اورژانس، آتش نشانی، نیروی انتظامی، هلال احمر، شهرداری در وضعیت آماده باش خواهند بود تا شاید قدری از میزان و شدت حوادث بکاهند. حوادثی ساخته دست خودمان و قابل پیش بینی و البته پیشگیری.
کافی است بیاموزیم که می توان بدون هیاهو و انفجارهای مهیب هم شادی کرد و جان خود و اطرافیان را به خطر نینداخت.
گر چه غلامرضا معصومی، رئیس اورژانس کشور در گفتگو با خبرنگار فارس، خبرهای خوشی داده است و گفته است که مسئولان نیروی انتظامی به او اطمینان داده اند که پلیس امسال 100 درصد مواد محترقه را جمع آوری کرده است و اظهار امیدواری کرده که امسال چهارشنبه ی آخر سال امن و سالمی داشته باشیم و حتی شاید حوادث ناگوار چهارشنبه سوری امسال به صفر برسد.اما چهارشنبه ی آخر سال است و آتش در کمین است.
همین چهارشنبه سوری پارسال بود که به گزارش مسئولان وزارت بهداشت 306 نفر حادثه دیدند و راهی بیمارستان شدند که البته 55 درصد نسبت به چهارشنبه آخر سال 86 کمتر بود و البته حداقل یک نفر در همین شب بر اثر حادثه بازی با آتش جان خود را از دست داد.
با این حال چنین روزی بود که شنیدیم،
" بر اثر آتش بازی، یک باب نانوایی در خیابان 17 شهریور آتش گرفت "
" سازمان آتش نشانی اعلام کرد: بر اثر آتش بازی، 20 نقطه تهران آتش گرفت. "
" رئیس اورژانس تهران گفت: بازی با ترقه در تهران، 12 نفر را دچار سوختگی در ناحیه صورت و دست و پا و راهی بیمارستان کرد."
" دست 2 نفر بر اثر انفجار مواد محترقه قطع شد؛ این دو نوجوان 15 ساله در نارمک و خانی آباد تهران به علت انفجار مواد محترقه، دست راست خود را از دست دادند. "همچنین بر اثر انفجار نارنجک دست ساز در میدان رسالت پیرمرد 55 ساله ای دچار لکنت زبان شد "
" رئیس بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری اعلام کرد: امسال رکورد پذیرش مصدومان در چهارشنبه آخر سال شکسته شد که البته بیشتر آنان سرپایی درمان شدند."
خبرگزاری فارس گزارش داد، در بین پذیرش شدگان بیمارستان مطهری، 4 نفر به علت سوختگی در ناحیه دست، پا و صورت به بیمارستان حضرت فاطمه زهرا (س) و یک نفر به علت شدت آسیبدیدگی چشمی به بیمارستان حضرت رسول(ص) ارجاع داده شدند و بقیه این مصدومان به صورت سرپایی درمان شدند.
فردای چهارشنبه آخر سال 87 بود که محمدرضا منتظر خراسانی، رئیس ستاد عملیات بحران وزارت بهداشت گفت: آمار نهایی وزارت بهداشت نشان می دهد، حوادث چهارشنبه سوری امسال در مجموع 306 مصدوم در سراسر کشور داشت که بیشترین میزان آن در قطب تهران و کمترین میزان آن در قطب آذربایجان شرقی گزارش شده است.
وی اضافه کرد: ستاد عملیات بحران وزارت بهداشت، کشور را به 8 قطب مختلف تقسیم کرده است، که در این میان قطب تهران که مدیریت بحران استان های قم و قزوین را نیز به عهده دارد با 146 مصدوم، بیشترین میزان آسیب دیدگان را به خود اختصاص داد.
وی گفت: بعد از تهران بیشترین میزان مصدومان به ترتیب از قطب های کرمانشاه، فارس، خراسان رضوی و اصفهان گزارش شده است و کمترین میزان آن مربوط به منطقه آذربایجان شرقی است که با تحت پوشش داشتن استان های آذربایجان غربی و اردبیل 13 مصدوم را در چهارشنبه آخر سال داشتند.
رئیس ستاد عملیات بحران وزارت بهداشت اضافه کرد: از مجموع 146 مصدوم در قطب تهران، 109 نفر در شهر تهران بودند.
منتظر خراسانی افزود: چهارشنبه سوری سال 86 حدود 761 مصدوم در سراسر کشور داشتیم
که بیش از نیمی از آنان در منطقه قطب تهران بودند و امسال نیز تقریباً همین نسبت، حفظ شده است.
وی گفت: در آمار اورژانس کشور هیچ مورد فوتی در حوادث چهارشنبه سوری ثبت نمی شود اما بر اساس اعلام سازمان پزشکی قانونی یک مورد فوتی چهارشنبه سوری امسال در یکی از بیمارستان های تهران تائید شده است.
وی اضافه کرد: بیشترین میزان آسیب در حوادث چهارشنبه سوری آسیب در ناحیه دست، پا، چشم و صورت بوده است.
رئیس ستاد عملیات بحران وزارت بهداشت (EOC) گفت: علت کاهش تعداد موارد مصدومیت در چهارشنبه سوری امسال فرهنگ سازی و آموزش مردم و به خصوص جمعآوری وسایل خطرناک آتش بازی و توزیع وسایل کم خطر و استاندارد در بین مردم بود که توسط خانواده ها استفاده می شد و خطری نداشت.
وی گفته بود: امسال( سال 87) در سراسر کشور وسایل ترقه و آتش بازی استاندارد و با قیمت مناسب در اختیار مردم بود و شهروندان نیازی نداشتند تا وسایل آتش بازی را به صورت دست ساز در خانه بسازند و همین امر موجب کاهش چشمگیر تعداد موارد مصدومیت در چهارشنبه سوری امسال بود.
وی اضافه کرد: سال 86 اورژانس کشور در مجموع در شب چهارشنبه آخر سال 761 مورد مأموریت انجام داد. از این تعداد 503 مصدوم در محل و به صورت سرپایی درمان شدند و 258 مصدوم دیگر به بیمارستان منتقل شدند.
وی گفت: 635 نفر از مصدومان چهارشنبه سوری سال 86 مرد و 126 نفر زن بودند، بیشترین ناحیه آسیب نیز به ترتیب دست با 28 درصد موارد، سوختگی پا با 20 درصد، چشم با 14 درصد و سوختگی صورت با 11 درصد موارد بوده است.
کامران باقری لنکرانی، که چهارشنبه آخر سال
گذشته مسئولیت وزارت متولی سلامت کشور را در دست داشت، در این شب به بیمارستان سوانح و سوختگی مطهری تهران رفت و پس از ارائه آماری که تا لحظه ورود وی گزارش شده بود، گفت: در حال حاضر تیم های جراحی و پیوند در تمام مراکز سوانح و سوختگی سطح کشور در حال آماده باش کامل هستند و امیدواریم این میزان آسیب و مصدومیت امسال نسبت به سال گذشته کاهش یابد.
باقری لنکرانی با اشاره به کاهش تعداد مصدومان چهارشنبه سوری در طی سال های اخیر افزود: آموزش عمومی، تلاش رسانه ملی و همچنین همکاری نیروهای انتظامی در این کاهش، نقش زیادی داشته است.
وی با اشاره به کمبود تخت های سوختگی در سطح کشور تصریح کرد: در حال حاضر تخت های سوختگی در کشور رشد 50 درصدی پیدا کرده ولی باید نگاه مان به خدمات درمان سوختگی تحول بنیادی پیدا کند.
باقری لنکرانی همچنین خاطرنشان کرد: اورژانس های پیش بیمارستانی در مناطقی که احتمال بروز مصدومیت های زیاد، پیش بینی می شود، مستقر شده اند.
امسال نیز چهارشنبه آخر سال همراه با دلشوره و نگرانی است، آیا امسال هم صدای انفجارهای مهیب از هر سو به گوش خواهد رسید؟ صدایی که می تواند، جنین مادری باردار را بیندازد، یا سالمندی را دچار سکته و روانه بخش مراقبت های ویژه کند. آیا امسال هم باران ترقه و بمب های دست ساز از آسمان شهرمان باریدن خواهد گرفت، انفجارهایی که می تواند باعث قطع دست پرتاب کننده یا کوری چشم رهگذری شود؟؟؟
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
جای تبلیغات شما اینجا خالیست با ما تماس بگیرید
|
|

03-11-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چهارشنبه سوری ؛ سلب آسایش مردم؟
چهارشنبه سوری ؛ سلب آسایش مردم؟
در روزهای پایانی سال، با شنیدن صدای ترقه ها و نارنجك های دست سازی كه به مناسبت چهارشنبه سوری در فضای كوچه و محله به گوش می رسد، به یاد حرف های یكی از دوستان كه در یك مجتمع بهزیستی نگهداری از كودكان معلول كار می كند می افتم. همیشه با هر انفجاری زنگ جملات او در گوشم می پیچد كه دردمندانه می گفت: «سر و صدای این ترقه ها خواب و آرامش را از چشم و گوش معلولان مجتمع گرفته. با صدای هر ترقه یكی از آنها از جا می پرد و آنها كه ضعیف تر هستند به گریه می افتند. علاوه بر آن، شب ها از ساعت نـُه به بعد كه وقت خوابشان می رسد، این صداها مانع آرامش آنها می شود. روز چهارشنبه سوری هم كه بدتر از هر روز دیگری است.»
بعد تعریف كرد كه چند هفته قبل از چهارشنبه سوری، اعلامیه هایی از طرف مجتمع به دیوار كوچه و خیابان های اطراف نصب می كنند كه شاید از میزان سر و صدا كاسته شود، ولی فایده ای ندارد. دردناك تر این كه مشكل فقط به این مجتمع خاص مربوط نمی شود. این معضلی است كه سال هاست پیش روی مراكز درمانی و توانبخشی نظیر بیمارستان ها، درمانگاه ها، آسایشگاه ها و حتی مراكز آموزشی قرار دارد.
این كه جوانان و نوجوانان محله به سرگرمی احتیاج دارند جای هیچ شك و شبهه ای ندارد. ولی آنچه باید بررسی شود تعریف «سرگرمی» است. آیا برهم زدن آرامش اهالی و ساكنان محله در هر وضعیت جسمی و روحی كه باشند، سرگرمی محسوب می شود؟ بیماری كه در بیمارستان است، مریضی كه در خانه استراحت می كند، محصلی كه سر كلاس درس نشسته و سالمندی كه در خیابان تردد می كند، چه گناهی دارند كه باید قربانی این آلودگی صوتی یا بهتر بگوییم، این اعمال قبیح و نفرت انگیز باشند؟
شاید وقت آن رسیده كه برای هدایت این سنت مسخ شده تدبیری اندیشیده شود. باید بساط این كارها برچیده شود و جوانان و نوجوانان به فرهنگی دست پیدا كنند كه در آن رعایت حال دیگران و حریم امن ساكنان محله از هر نظر محترم باشد و در اولویت قرار گیرد. اگر چه امسال تقارن این روزها با ایام محرم و صفر صورت مسئله را كمرنگ كرده، ولی... منبع: روزنامه همشهری
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

03-11-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چهارشبه سوری
چهارشبه سوری
فصل تازه
شناسنامه فیلم
کارگردان: اصغر فرهادی تهیه کننده، سیدجمال ساداتیان (بشرافیلم). فیلمنامه نویس: 1- فرهادی، مانی حقیقی. مدیر فیلمبرداری: حسین جعفریان تدوینگر: هایده صفی یاری. موسیقی: پیمان یزدانیان. چهره پرداز: مهرداد میرکیانی. صدابردار: حسن زاهدی. صداگذار: حسین ابوالصدق، میکس: مسعود بهنام بازیگران: هدیه تهران، ترانه علیدوستی، حمید فرخ نژاد، پانته آ بهرام، سحر دولتشاهی، هومن سیدی، مدت:102 دقیقه
خلاصه داستان:
آخرین سه شنبه سال است و شهر در حال و هوای شب عید، شلوغ و پر سر و صدا. "روحی" برای کار به خانه خانواده ای از طبقه متوسط جامعه رفته و در طول روز با زندگی این خانواده از نزدیک آشنا شده و درگیر ماجراهای آنها می شود و بدین ترتیب زندگی یک خانواده ایرانی در روز چهارشنبه سوری، از صبح تا دیر وقت شب، در بی اعتمادی و ناامنی رونی، روایت می شود.
اصغر فرهادی پس از دو فیلم "رقص در غبار" و "شهر زیبا" حالا به فیلمسازی تبدیل شده که خیلی ها انتظار دین سومین فیلمش را دارند. فرهادی پیش از آنکه فیلمساز باشد، فیلمنامه نویس است، پس طبیعی به نظر می رسد که یک موضوع، ذهن او را درگیر کند تا جرقه فیلمنامه فیلم تازه زده شود. فرهادی از یک ماجرای ساده شخصی ایده گرفت تا فیلمنامه "چهارشنبه سوری" را بنویسد، کارگر نظافتچی که برای نظافت عید به خانه فرهادی رفته بود، یکی از لوازم خانه را سرقت می کند و این جرقه اولیه قصه "چهارشنبه سوری" است.
فرهادی فیلمنامه را به همراه مانی حقیقی نوشت. کسی که به قول فرهادی نگاهش کاملاً متفاوت با او بود و گویا همین مسئله به کمک فیلمنامه آمده و باعث تعدیلش شده است. فیلم سه شخصیت اصلی دارد، دو زن و یک مرد، این بار گویا بر خلاف "رقص در غبار" و "شهر زیبا" خانواده نقش پررنگ تری در فیلم فرهادی دارد. زمانی که نام بازیگران "چهارشنبه سوری" منتشر شد خیلی ها تعجب کردند. فرهادی در سومین فیلمش از دو بازیگر کاملاً حرفه ای استفاده کرده بود. هدیه تهرانی در "چهارشنبه سوری" نقشی متفاوت را به عهده گرفت و حمید فرخ نژاد هم در سیمای تازه ای ظاهر شد.
ترانه علیدوستی که قبلاً در "شهر زیبا" با فرهادی همکاری کرده بود با گریمی متفاوت بازیگر نقشی شد که به نظر می رسد اتفاقی دیگر در کارنامه اش باشد.
همان طور که از نام فیلم انتظار می رود، فیلمبرداری در زمستان شروع شد. مهمترین اتفاقی که روند فیلمبرداری را چند روز دچار مشکل کرد، فوت ناگهانی برادر کوچک ترانه علیدوستی بود. پس از آن با پیوستن ترانه به گروه، فیلمبرداری از سر گرفته شد و پس از دو ماه، فیلمبرداری "چهارشنبه سوری" به پایان رسید. فرهادی این بار بر خلاف فیلم های قبلی اش، به سراغ طبق متوسط رفته و داستان روابط یک زن و شوهر را روایت کرده است. فرهادی جزو فیلمسازانی است که به سینمای اجتماعی تعلق خاطر دارد، اما این بار کوشیده از منظری تازه به جامعه و آدم هایش نگاه کند. با توجه به ساخته های قبلی فرهادی و با در نظر گرفتن امتیازهای فیلم تازه او، به نظر می رسد "چهارشنبه سوری" یکی از آثار شاخص جشنواره باشد. فیلمی خوش ساخت و حرفه ای که تصویری از تهران امروز را برایمان ترسیم می کند. به احتمال قوی "چهارشنبه سوری" در بعضی شاخه های مثل فیلمنامه نویسی، کارگردانی و بازیگری نامزد یا برنده چند سیمرغ بلورین شود. سابقه فرهادی، گروه بازیگران و عوامل فیلم این نوید را می دهد که "چهارشنبه سوری" فصلی تازه در کارنامه سازنده اش باشد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

03-11-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
جشن چهارشنبه سوری در نقاط مختلف ایران
جشن چهارشنبه سوری در نقاط مختلف ایران
جشن چهارشنبه سوری در روستای سما ( کجور )
در روستای سما ، از توابع بخش کجور مازندران پیش از رسیدن نوروز ، مراسم چهارشنبه سوری در غروب آخرین شب چهارشنبه سال برگزار می شود . سمائی ها چهارشنبه سوری را "کال چارشنبه" می نامند و در جلو خانه هایشان با کاه و بوته ها آتش می افروزند و از روی آن می جهند ، ضمن پریدن از آتش کال چارشنبه به گویش خودشان می خوانند.
غم بور ، شادی بی ی (= غم برود، شادی بیاید. )
جشن چهارشنبه سوری در روستاهای مشهد
در شب چهارشنبه سوری نزدیک غروب آفتاب ، در وسط کوچه یا صحن حیاط سه کـُپه بوته ، آتش زده ، سپس پیر و جوان و زن و مرد از روی آتش می پرند .
زن هایی که بچه کوچک و شیرخوار دارند ، بچه های قنداقی را در بغل گرفته شادی کنان از روی آتش رد می شوند و در موقع پریدن می گویند :
آلا(1) به در ، بلا به دَر دزد و هیز از دها (2) به دَر
پس از آن آتش را می گذارند تا آخر بسوزد ؛ زیرا خاموش کردن آتش و فوت کردن به آن را بد می دانند ، وقتی آتش تا آخر سوخت و خاکستر شد یکی از اعضای خانواده خاکسترش را برمی دارد و سرچهار راه می ریزد تا باد ببرد.
این مراسم تقریباً در تمام ایران به همین ترتیب برگزار می شود فقط تفاوت آن در شعری است که می خوانند .
جشن و سرور شب چهارشنبه سوری
در شب چهارشنبه سوری زنان و مردان و جوانان لباس نویی که برای عید نوروز تهیه کرده اند می پوشند و به کودکان لباس نو می پوشانند. شور و شوق و شادمانی شب چهارشنبه سوری معمولاً کمتر از عید نوروز نیست.
در بعضی از مناطق ایران ، خصوصاً خراسان و آذربایجان
این شب را با جشن و سرور سپری می کنند: در هر خانه ای سفره ای سپید پهن می کنند و در آن آجیل بی نمک می ریزند که به آجیل چهارشنبه سوری مرسوم است و ترکیب می شود از : انجیر ، کشمش ، خرما ، توت خشک ، فندق ، پسته ، بادام خام و امثال آنها. آجیل را در بشقاب های متعدد می چینند و افراد خانواده و فامیل گرد آن جمع می شوند و به صرف شیرینی و آجیل می پردازند. همچنین برای تکمیل عیش و سرور خود ، در این شب آش رشته و چهار رنگ پلو تهیه می کنند که عبارت اند از : رشته پلو ، عدس پلو ، زرشک پلو ، سبزی پلو؛ و مقداری از آن را برای اقوام نزدیک خود مانند دختر ، نوه ، عروس که در خانه دیگری مسکن دارند می فرستند .
در روستاهای مازندران
، در شب چهارشنبه سوری آشی می پزند که از هفت نوع بُنشـَن (حبوبات) و هفت جور سبزی و نیز هفت ترشی تهیه می شود و به آن "آش هفت ترشی" می گویند و بعضی جاها آن را "آش گزنه" یا "کال چهارشنبه آش " می نامند.
در آشتیان اراک
، ضمن پختن آش چهارشنبه سوری ، در هر خانواده متناسب با شرایط خود دو مجسمه آدم از خمیر به صورت مرد و زن می سازند ؛ سپس آش رشته ای که در آن هر نوع بنشن وجود دارد ، بار می گذارند و آدم خمیری را در آن آش می اندازند و می پزند . پس از پخته شدن آن دو مجسمه را در کاسه ای می گذارند و به لب نهر می برند و به آب می اندازند ، تا بدین وسیله به زعم خود ، قضا و بلا را از خانه رانده باشند .
جشن چهارشنبه سوری میان طوایف کردستان
کردان به چهارشنبه سوری « چوار شمه کوله» ( یعنی چهارشنبه بی دنباله ) می گویند . در سنندج رسم است که روز چهارشنبه آخر سال ، به جای آتش افروزی و پریدن از روی آتش ، بعد از ظهر آن روز ، زنان و دختران دم بخت ، یک تخم مرغ و یک شیشه خالی همراه می برند و در منطقه وسیعی که اطراف آن را باغ ها یا به زبان محلی گریاشان گرفته و نهر بزرگی از وسط آن می گذرد پراکنده می شوند .
هر یک از دختران به محض رسیدن به محل خروجی آب دباغ خانه (3)، تخم مرغی را که همراه آورده سرشکن می کند و پس از ریختن سفیده و خوردن زرده ی خام آن با همان پوسته تخم مرغ ، دو سه بار در حالی که زیر لب آرزویش را می گوید از آب دباغ خانه برمی دارد و به سر و صورت و موها و لباس هایش می پاشد و شیشه خالی را از همان آب دباغ خانه پُـر و محل را برای دیگران خالی می کند.
پس از رسیدن به خانه ، فوری آب دباغ خانه را در حاشیه اطاق ها و کنار فرش و اثاثیه منزل و پاشنه درها می پاشد و نیت می کند که تمام بلا و نحوست و فقر و مرض و پریشانی و بدشانسی از خانه و کاشانه اش دور شود .
سفال شکنی
عصر روز چهارشنبه سوری ، در هر خانه سفال کهنه ای ، دم دروازه می شکنند و می گویند :
برو چهارشنبه نحس ، تا دیگر برنگردی برو و تمام نحوست را با خود ببر
---------------------------------------------------------
آلا = آل ؛ که کارش دزدیدن جگر زائو است
دها = آدم دزد و چشم دریده
دباغ خانه = جایی که در آنجا پوست حیوانات را پاک و پرداخت کنند
منبع : فرهنگ مردم تألیف : سیدعلی میرنیا
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

03-11-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
بیایید شور و شادی چهارشنبه سوری را با یک عمر غم و افسوس عوض نکنیم!
بیایید شور و شادی چهارشنبه سوری را با یک عمر غم و افسوس عوض نکنیم!
اگر هر ساله در این ایام شما هم مانند من شاهد درد و غم قربانیان چهارشنبه سوری بودید که زیبایی و بینایی اشان برای ابد، فدای یک لحظه هیجان ترکیدن ترقه شده، به من حق می دادید که در این روزها توصیه کنم که در وقت غروب و ساعت اولیه شب حتی المقدور از خانه هایتان بجز برای انجام کارهای ضروری بیرون نیایید، یا اگر بیرون می آیید در هر کجا که اجتماع چند نوجوان را دیدید راهتان را کج و از مسیر دیگری رفت و آمد کنید، و حتما عینکی را برای محافظت در جلوی چشمانتان داشته باشید.
بدبین نیستم و با شادی و تفریح هم مخالفتی ندارم، اما مگر ما چندتا چشم اضافی داریم که هرساله موظف به کور کردن تعدادی از آنها هستیم؟
در این روزها برای یک بار هم که شده به اورژانس بیمارستان های چشم این شهر سری بزنید تا اوج فاجعه رعایت نکردن مسائل ایمنی آتش، آتش بازی، ترقه، و انفجار و ... را از نزدیک ببینید.
آماری در اختیار ندارم که با زبان اعداد و ارقام دقیق صحبت کنم. اما بر اساس مشاهدات شخصی ام می توانم بگویم که هرساله در این ایام قرار است تعداد زیادی چشم قربانی شود ( البته علاوه بر سوختگی های شدید سر و صورت و آسیب های شدید ناحیه دست) که مشخصات آن از این قرار است:
قربانیان: عمدتا افراد مذکر بین سنین12 تا17 سال ( البته حتی رهگذران80 تا90 ساله هم نمی توانند ایمن باشند)، و فرد عامل انفجارترقه ( البته حدود40 تا50 ذرصد قربانیان را رهگذران و تماشاچیان بی گناه تشکیل می دهند)
مکان : عمدتا در کوچه های تنگ و تاریک و زیر زمین خانه ها ( البته حتی اتاق خواب و مهمانخانه و بزرگراه و مغازه و پاساژ و ... نیز محل های امنی نیستند).
زمان : عمدتا در دو سه روز منتهی به چهارشنبه آخر سال ( البته فاصله یک ماه قبل تا چند روز بعد از چهارشنبه آخر سال بدون شک روزهای امنی نیستند).
نوع حادثه: انفجار ترقه و فشفشه، ترکیدن شیشه و قوطی در آتش و ....
نوع آسیب: آسیب شدید چشمی که منجر به بیش از دو تا سه عمل جراحی می شود.
درد و رنج: تحمل رنج و درد چندین روز و ماه وسال و آواره شدن در اورژانس های بیمارستان در هرج و مرج ایام تعطیل.
پیش آگهی: علی رغم انجام چندین و چند عمل جراحی در حدود یک چهارم چشم های حادثه دیده هیچوقت بینایی مفیدی بدست نمی آورند و یا کاملا نابینا می شوند و از هر ده چشم، یکی منجر به تخلیه می شود. بقیه چشمهایی که بینایی نسبی بدست می آورند نیز تا آخر عمر از رنج و درد بی نصیب نخواهند بود.
بیایید جشن و شادی خود و اطرافیانمان را فدای یک لحظه هیجان غیر معقول نکنیم و سنت های ملی مان را عاقلانه پاس بداریم. دکتر محمد حسین دستجردی – جراح و متخصص چشم
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

03-11-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
چهارشنبه سوری، از گذشته تا امروز
چهارشنبه سوری، از گذشته تا امروز
مردم ایران زمین مانند سایر ملل كهن دارای آداب و رسوم و سنت های خاص خود هستند. یكی از این سنت ها، مراسم چهارشنبه آخر سال است. در تقویم ایران باستان، هر سال دوازده ماه و هر ماه سی روز بود. با این حساب، طول سال عملاً 360 روز می شد كه با سال كامل شمسی پنج روز و اندی فاصله داشت. مردم در این پنج روز و با خانه تكانی و شستشو آماده استقبال از نوروز می شدند. ایرانیان باستان اعتقاد داشتند كه نباید چرك و آلودگی سال كهنه را تحویل نوروز دهند و چون رفع همه آلودگی ها با شستشو برای آنها ممكن نبود، علاوه بر آب به عنصر آتش نیز روی می آوردند و چون آتش را نیز مظهر و عامل پاكی می دانستند، با آتش زدن هیزم به از بین بردن لوازم غیر قابل استفاده و ضدعفونی كردن محل زندگی خود می پرداختند. ضمن این كه برافروختن شعله ها همراه با دود، حشرات را نیز از بین می برد. اما متأسفانه امروزه این مراسم همراه با پیرایه های خرافی و تحریف، دستخوش تغییر شده و هرساله در پایان سال باعث اتفاقاتی می شود كه نگرانی خانواده ها و شهروندان را فراهم می آورد.
برخی سوابق تخریبی چهارشنبه آخرسال
ـ در اسفند ماه سال 1340 بر اثر انباشته شدن مواد محترقه انفجاری عظیم روی داد كه تعدادی كشته شدند.
ـ در سال 1342، 54 نفر بر اثر حوادث ناشی از ترقه های شب چهارشنبه آخرسال كشته و مجروح شدند.
ـ براساس آمار سازمان آتش نشانی، حدود 894 حادثه مربوط به چهارشنبه آخر سال بین سال های 68 تا 80 در تهران رخ داده كه منجر به كشته یا زخمی شدن بسیاری از افراد و بالغ بر چهار میلیارد تومان خسارت مالی شده است.
ـ در چهارشنبه آخر سال 79 در تهران 130 حریق ناشی از انفجار مواد محترقه روی داد و بر اثر آن 183 نوجوان با میانگین سنی چهارده تا هجده سال روانه بیمارستان شدند.
خوشبختانه با اعمال اقدامات كنترلی سال های اخیر نیروی انتظامی و همكاری های مطلوب شهروندان، سیر بروز حوادث ناگوار در این روز روند نزولی داشته است و تا حدودی درصد آمار جراحات و فوت درسال های اخیر كاهش یافته است.
تلخ اما واقعی
ـ مواد منفجره در مجاورت گرما و حتی در جیب افراد ایجاد انفجار و اشتعال می كند.
ـ انفجار 250 گرم مواد محترقه می تواند علاوه بر تخریب شدید یك ساختمان، منجر به شكستن شیشه ها تا شعاع زیادی شود.
ـ صداهای ناشی از انفجار برای نوزادان، خانم های باردار، بیماران و سالمندان بسیار خطرناك است و اختلال آنی در سیستم عصبی افراد به وجود می آورد.
ـ پرتاب ترقه و نارنجك های دست ساز به ویژه از روی بام ها می تواند خسارات فراوانی به خودروهای در حال عبور وارد آورد و حتی منجر به مرگ عابران شود.
مهار خطرهای چهارشنبه آخر سال
ـ هنگامی كه از مواد آتش زا یا موادی كه در آن بنزین به كار رفته استفاده می كنید حتماً فضای اطراف محدوده آتش را كنترل كنید تا هنگام شعله ور شدن، مهار آتش از كنترلتان خارج نشود.
ـ هنگام پریدن از روی آتش لباس خیلی تنگ، گشاد و یا بلند مانند چادر، دامن و مانتوهای بلند استفاده نكنید، بخصوص اگر مواد پلاستیكی در آنها استفاده شده باشد.
ـ حتی المقدور از ترقه ها و فشفشه های استاندارد و كارخانه ای استفاده كنید.
ـ هنگامی كه می خواهید از ترقه یا دیگر مواد منفجره استفاده كنید آن را طی زمان خاصی از دستتان رها كنید تا موجب آسیب دیدگی شما نشود.
ـ كودكان كم سن و سال به هیچ عنوان از این مواد استفاده نكنند، چون نمی توانند زمان رها كردن آن را تشخیص دهند.
قوانین و مقررات
طبق ماده 618 قانون مجازات اسلامی، هركس با هیاهو، جنجال، حركات غیرمتعارف یا با تعرض به افراد مخل نظم و آرامش عمومی شود یا مردم را از فعالیت باز دارد، به حبس از سه ماه تا یك سال و 75 ضربه شلاق محكوم می شود.
یكی از مهمترین اعضای بدن كه در جشن آخر سال، در معرض خطرات جدی قرار دارد، چشم است. دكتر «سید مرتضی انتظاری» جراح و متخصص چشم و بیماری های شبكیه و زجاجیه و عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشكی شهید بهشتی می گوید:
«صدمات وارده به چشم به سه دسته صدمات بسته، نافذ و همراه با چشم خارجی نفوذی تقسیم می شود كه صدمات در دسته دوم و سوم شدیدتر است و موجب سوختگی های سطحی چشم و بافت های نگه دارنده، پارگی قرنیه، صلبیه، خونریزی قسمت جلو چشم، آب مروارید، جدا شدن شبكیه و بیرون آمدن زجاجیه خواهد شد. در بسیاری از موارد اجسام خارجی بسیار خطرناك نظیر شیشه، آهن، مس و آلیاژها باعث از بین رفتن عملكرد بافت شبكیه و در نهایت نابینایی می شود.»
دكتر انتظاری برگشت بینایی چشم را در صورتی كه جراحات در قسمت های عمقی چشم ایجاد و موجب بیرون زدن زجاجیه شود بسیار نادر دانست و افزود: «طی سال های اخیر بیمارانی را شاهد بوده ایم كه ترمیم و درمان چشم آنان تا اواخر تعطیلات عید هم ادامه داشته، اما به علت شدت جراحات وارده ناچار به تخلیه چشم شده ایم.»
وی افزود: «به علت انفجار ترقه ها و پاشیدن ذرات شیشه و آهن به چشم، علاوه بر صدمه دیدن چشم، پارگی پلك ها و خراشیدگی ناحیه صورت، به زیبایی افراد نیز لطمه می زند كه پس از آن احتمال این كه شخص آسیب دیده دچار مشكلات روحی و روانی شدید شود هم وجود دارد، كه البته بعضاً شاهد خودكشی آنها هم بوده ایم.»
دكتر انتظاری در ادامه سخنانش از كسانی كه در جشن چهارشنبه آخرسال به دلیل پاشیده شدن مواد شیمیایی دچار آسیب چشم می شوند خواست تا در اولین فرصت چشم را شستشو دهند و اگر جسم خارجی وارد چشم شد كه احتمال پارگی وجود داشت، از دستكاری كردن آن به شدت پرهیز و فوراً به چشم پزشك مراجعه كنند، چرا كه ممكن است با این كار موجب بیرون ریختن محتویات چشم و در نهایت، از بین رفتن بافت های حساس و اساسی آن شوند.» منبع: اینترنت
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

03-11-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
جشن چهارشنبه سورى تلخى ها مى گذرد
جشن چهارشنبه سورى تلخى ها مى گذرد
شب ها و روزها از پى هم سپرى مى شد. طلوع، غروب، گرماى تابستان و برگ ریزان پائیز با غروب هاى غم انگیزش، نم نم باران و دانه هاى سپید برف و سرماى زمستان. وقتى ایرانیان به دنبال اندوه و نشاط سالیانه به این نقطه مى رسیدند، آواز چكاوك و قنارى، خبر طراوت بهارى را به آنها مى رساند. بنابراین فرد ایرانى در هر سبك و رده و طبقه اى به تلاش و تكاپو مى افتاد كه از بهار استقبال كند و این کار تلخى و ملال ایام را از چهره اش مى زدود و در او روحیه اى شاد پدید می آورد.
شب آخرین چهارشنبه سال در اسفند ماه، سرور زایدالوصفى در میان اجتماع ایرانى رایج مى شد. مسئله این است كه به رغم فراگیر بودن چهارشنبه سورى در سراسر ایران، این مراسم در هر منطقه با اندك تفاوت هایى برگزار مى شد. اگر پریدن از روى آتش رسم مشترك این شب باشد- كه هنوز به شكل گسترده و در تمام نقاط ایران اعمال مى شود- رسومى همانند قاشق زنى و فالگوش ایستادن، به گستردگى جهیدن از روى آتش نیست. به علاوه ترقه بازى نیز مى تواند میان تمام ایرانیان مشترك باشد.
سورى از نظر معنا و مفهوم با سرخى و گرما هم معنى است. به عبارت دیگر در این روز باید پوسته سرد زمستان را شكافت و از آن بیرون آمد. این کار، نوید پایان خواب زمستانى و شروع فصل طرب، فعالیت و كشت و زرع است. شبى كه در فرداى آن زمستان رخت برمى بندد. این پیامى است كه زبانه هاى گرم آتش در شامگاه چهارشنبه به ایرانیان مى دهد.
در گیلان خاكستر بر جای مانده از آتش، به ساحل برده می شود و در آب تقدیم چهارشنبه خاتون مى گردد؛ در بعضى مناطق نیز یکی از اعضای خانواده، خاكستر را به كنار دیوارى مى ریزد و در مراجعت به خانه مى گوید كه: «از عروسى مى آید و تندرستى را با خود به ارمغان آورده است». در این شب اعضای خانواده گرد هم مى آیند و بیدار مى مانند. با خوردن آجیل مشكل گشا، خود را در برابر چشم زخم و چشم بد بیمه مى كنند و دختران نیت گشایش بخت را دارند.(1)
پایكوبى تا ساعت ها از شب در كوچه و برزن، شهر و روستا و همه نقاط ایران بارزترین نماد سور آخرین سه شنبه شب سال و فرداى آن روز است. با آتش بازى و ترقه زدن و شادى، ملال و خستگى سال كهنه از تن بیرون مى رود و براى ورود به سال نو، طراوت جایگزین آن مى شود. روایت شده است كه براساس یك سنت دیرینه تا آخرین چهارشنبه سال، خانه تكانى ها كاملاً به اتمام می رسد و كلیه لوازم كهنه كه كاربردى ندارند را دور می ریزند یا مى شكنند و اثاثیه نو را به جاى آن قرار مى دهند.
به طور كلى اگرچه تاریخچه اولیه و زمان آغاز این جشن بزرگ به طور دقیق مشخص نیست، اما بدون شك باید ریشه در اسطوره ها و پیدایش آتش و ورود آن به زندگى اقوام آریایى داشته باشد.
رسوم چهارشنبه سورى
از دوران كهن تاكنون، در شبى كه فرداى آن منتهى به آخرین چهارشنبه سال است، یك رشته اعمال شعف انگیز اجرا مى شود.
افروختن آتش
مشهورترین نماد چهارشنبه سورى است كه در آن تمامى اقشار اجتماع، اعم از پادشاه و رعیت، پشته اى از هیزم یا هر وسیله قابل احتراق را در نقاط مختلف شهر، روستا و محلات گرد می آوردند و آتش مى زدند.
قاشق زنى
دختران دم بخت، كاسه اى و قاشقى به دست مى گرفتند و همراه كودكان و نوجوانان چادر به سر مى كردند و به در منازل همسایگان مى رفتند و از آنان هدیه یا آجیل درخواست مى كردند. این گروه هفت نفره از دختران چادرهایشان را عوض مى كردند تا شناخته نشوند و معمولاً خوراكى هاى شفابخش مى خواستند یا به در هفت مغازه مى رفتند. اگر صاحب مغازه چیزى براى دادن نداشت در پاسخ مى گفت: «آنچه از دیگران گرفته ایم نمى دهیم...». اگر این گروه پولی دریافت مى كردند با آن لوازم آش شله قلمكار خریده مى شد و آش تهیه شده را به بیمار مى خوراندند.
نقاره زدن
این رسم بیشتر در مشهد مقدس رایج بود اما در تهران نیز نواختن نقاره گزارش شده است. عضدالدوله دیلمى آن را مرسوم كرد و فرمان داد هر چهارشنبه پایان سال در طلوع و غروب آفتاب، هنگام نماز، كرنا، دهل و شیپور بزنند.
عبور از زیر توپ مروارید: این رسم در تهران رایج بوده كه در زمان شاه عباس صفوى توپ هایى از پرتغالى ها به غنیمت گرفته شده بود. زنان از زیر این توپ عبور مى كردند یا دور آن جمع مى شدند و معتقد بودند كه این امر موجب گشایش بخت آنان مى شود.
نمك دادن: در شیراز مردم سبدى محتوى بسته هاى نمك روى سر مى گذارند و در كوچه هاى شهر مى گردند و به هر رهگذرى كه برخورد كردند یك مشت نمك مى دهند و در قبال آن پول مى گیرند... و فرداى آن روز (چهارشنبه)، آش مى پزند و براى دوستان خود مى فرستند.
آتش زدن پارچه و خرید اسپند: در اصفهان مردم پارچه هاى آبى رنگى را آتش می زنند و از روى آن مى جهند و شعر معروف چهارشنبه را زمزمه مى كنند. همچنین پس از عبور از مقابل هفت فروشگاه عطارى، نهایتاً از یكى اسپند می خرند و به نشانه تركیدن چشم حسود و بدخواه، در خانه آن را با بخور، دود مى كنند.
رفتن به مناطق متروك و غارها
این رسم در لنجان اصفهان رایج بود كه زنان براى بچه دار شدن و كامروایى به محله خلوت پیراحمدى مى رفتند و آش سبزى بر آتش مى گذاردند و مى خوردند و به تهیدستان مى دادند. گروهى از زنان در حالى كه لباس هاى نو پوشیده بودند به كوه بشاگرد (بژگرد) و حتى به گورستان تخت فولاد مى رفتند و آرزوى بچه دار شدن مى كردند.
شكستن كوزه و تخم مرغ
داستان عامیانه ای است كه نقل مى كند روزى كوزه گران شكایت كردند كه كسى كوزه نمى خرد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دستور داد در چهارشنبه آخر آن سال تمام كاسه و كوزه هاى كهنه را بشكنند و به جاى آن كوزه نو خریدارى كنند و از آن به بعد كوزه شكستن رایج شد. در هر صورت اگر كسى كوزه نمى شكست و كوزه كهنه دو ساله را در خانه نگه مى داشت او نزد مردم فردى خسیس و منفور جلوه مى كرد.(2) به هر حال مسلماً رسوم این جشن بسیار بیشتر از موارد فوق است و در هر محله و منطقه طبق رسوم آن به شكل گوناگون برگزار مى شود. این رمز بقا و همبستگى ملى ایرانیان را نشان مى دهد. جشن ها و آیین هاى میهنى و دینى در واقع حلقه اتصال فرد فرد اقوام آریایى ایرانى در طول دوران تاریخ شان بوده است. با این وصف جشن چهارشنبه سورى مى تواند در كنار جشن آذرگان و سده، «جشن آتش» باشد به علاوه چهارشنبه سورى خبرى خوشایند با خود دارد و آن حلول عید نوروز است، مسئله اى كه به جرات مى توان گفت بیشترین نشاط را در میان ایرانیان ایجاد مى كرده و مى كند. از این رو، «كنت دوگوبینو» مستشرق فرانسوى مى گوید: «من هیچ گاه نتوانستم رمز بقاى كهن ایرانیان را با وجود هزاران رویداد هولناك و ویرانگر تاریخى كه بر آنان گذشته و هر كدام به تنهایى براى نابودى كامل سرزمینى كافى است، كشف كنم.»(4) شاید به همین علت هر گونه تلاشى جهت امحاى این جشن ها ناكام مانده است.
فال گوش: کسی که می خواست فال گوش بایستد، در سر كوچه، خیابان یا محل گذر مى ایستاد و كلیدی را زیر پایش پنهان مى كرد و همزمان نیتى را در دل مى گذراند و گوش هایش را تیز می کرد و گوش به زنگ بود. آنگاه اولین كلماتى را كه از گفتگوى رهگذران مى شنید با نیت خود مطابقت مى داد و پاسخ خودش را دریافت مى كرد. معمولاً آرزو مى كردند كه سال جدید را با سعادت و بهروزى سپرى كنند یا هر نیتى كه در راستاى عقاید فرد مورد نظر بود.
در هر حال به همین دلیل همه سعی می کردند در شب چهارشنبه سوری در کنار هم صحبت های دلنشین و خوب داشته باشند تا کسانی که فالگوش می ایستند، جواب خوبی بگیرند.
خرید چهارشنبه
این کار بسته به فرهنگ و عقاید مناطق ایران، فرق داشت اما معمولاً جارو و اسپند خریدارى مى شد. جارو براى گردگیرى و نظافت، و اسپند براى دود كردن و دفع پلیدى ها و استقبال از ارواح درگذشتگان كه بنابر عقاید ایرانیان كهن در این ایام براى سركشى به زمین مى آمدند. رسمى هم در چهارشنبه بسیار معمول بود و آن شكستن لوازم كهنه خانه مانند كوزه (به نشانه دفع بلا) بود كه البته امروزه در شهرهاى شمال خراسان اجرا مى شود.
سرودى هم كه هنگام پریدن از روى آتش خوانده مى شد، عمده ترین ورد عامیانه مردم بوده است:زردى من از تو/ سرخى تو از من. در واقع مردم با این شعر فولكلور، آرزوى خوشبختى و تندرستى و بهزیستى براى یكدیگر مى كردند و به واسطه آن زردى، افسردگى و ضعف یك سال زندگى را دفع و به جاى آن گرمى و سرخى آتش را جایگزین مى ساختند. آنها وقتى كه از روى شعله هاى افروخته آتش عبور مى كردند احساس غریب نیاكانشان را حس مى كردند. احساسى كه به آنها مى گفت: تلخى ها مى گذرد و روزگار خوش مى رسد.
پى نوشت ها:
1 - جشن هاى ایران باستان، م اورنگ ص 175. از اسطوره تا تاریخ، مهرداد بهار، ص 354
2 - آداب و معتقدات ایرانى، هانرى ماسه، جلد اول، فصل چهارشنبه سورى، ص262 و 263
3 - مجله كهكشان ،شماره 17،فروردین 1371. نشریات و راهنماى مسافران، سازمان میراث فرهنگى، سازمان ایرانگردى و جهانگردى. قاسم آخته
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

03-11-2010
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
تا مهرگان داریم به والنتاین نیاز نداریم !
تا مهرگان داریم به والنتاین نیاز نداریم !
اجازه بدهید در آغاز این یادداشت کوتاه بگویم که نه تنها من به هیچ روی با ارزش های فرهنگ غربی مخالف نیستم ، برعکس بر این باورم که فرهنگ همه ملت ها ارزش هایی دارد که شایسته ستایش اند و قطعاً فرهنگ کشورهای غربی و حتی عربی هم از این گونه اند. اما این هرگز به این معنا نیست که ما به ارزش های فرهنگی خودمان پشت پا بزنیم و نابخردانه شیفته فرهنگ دیگران شویم. فرهنگ پربار ما ایرانیان سرشار از آیین های شاد و غرور آفرین است که هر یک به نوبه خود جزیی از میراث معنوی بشری به شمار می روند و این وظیفه ما ایرانیان را در پاسداشت این میراث ارزشمند بشری از دیگران بیشتر می کند.
من به آرمان جهانی شدن یا فرهنگ جهانی احترام می گذارم؛ اما این بدان معنا نیست که بپذیریم تا یک فرهنگ بر دیگر فرهنگ ها مسلط شود و این ابزاری بشود برای سلطه اقتصادی و سیاسی یک یا چند کشور بزرگ بر دیگر ملت ها.
جهانی شدن از دیدگاه من یعنی این که همه ملت ها همچون اعضای یک خانواده هر آن چه را که دارند بر سر یک سفره به گستره جهان بگذارند و هر یک به فراخور نیازشان از آن توشه برگیرند.
همان اندازه که کریسمس حق دارد جهانی بشود، نوروز همیشه پیروز هم حق دارد که جهانی شود. همان اندازه که ولنتاین حق دارد جهانی باشد ، مهرگان ما نیز حق دارد که جهانی باشد. حال اگر می بینیم که ما داریم آهسته آهسته آیین های زیبای خودمان را فراموش می کنیم و دل به نغمه های دیگر می سپاریم از دو حال خارج نیست : یا ما دچار یک بی غیرتی عظیم فرهنگی شده ایم یا در یک خواب عمیق فرهنگی فرو رفته ایم، وگرنه کدام ملت را سراغ دارید که به این آسانی تن به استعمار فرهنگی بسپارد و صدایش هم در نیاید.
شوربختانه چند سال است که ترویج کنندگان فرهنگ غربی می کوشند که جشن ولنتاین را به جای جشن کهن و ایرانی مهرگان در ایران ترویج کنند. ولنتاین که جشن عشاق یا روز پسر نیز نامیده می شود، همه ساله در 14 ماه فوریه توسط مسیحی ها گرامی داشته می شود. 14 فوریه براساس یک باور قرون وسطایی روز جفت گیری پرندگان است.
نکته بسیار مهم دیگر تفاوت بنیادین بین مهرگان و ولنتاین است. مهرگان بر بنیان مهرورزی آگاهانه و خردورزانه و پایدار بر یک پیمان مستحکم اخلاقی بین دو دلداده استوار است. اما ولنتاین بیشتر مروج عشق های کوچه بازاری و سطحی است .
از سوی دیگر مشهور است که در دهه سوم مسیحی در رم و در زمان امپراتوری « کلادیوس دوم » کشیشی به نام والنتیوس یا «وَلنتاین» که بعدها به نام «سنت ولنتاین» یا «ولنتاین مقدس» معروف شد، برخلاف دستور صریح امپراتور، دختران و پسران را به عقد هم در می آورد. در آن زمان امپراتور رُم تصور می کرد که سربازان مجرد، نسبت به سربازان دارای همسر، جنگجویان بهتری هستند، از این روی ازدواج را برای سربازان خود ممنوع کرده بود.
امپراتور از این خودسری ولنتاین رنجید و دستور بازداشت او را صادر کرد. اما ولنتاین در زندان هم بیکار ننشست و به دختر کور زندان بان خود دل بست و در پایین اولین نامه عاشقانه به آن دختر، نوشت: «از طرف ولنتاین تو ... »
چنان که گفته شد، برخی از پژوهشگران بر این باورند که چون در قرون وسطی روز 14 فوریه را روز جفت یابی پرندگان می دانستند به همین دلیل بعدها که قرار شد روزی را برای عشاق نام گذاری کنند تاریخ 14 فوریه و نام ولنتاین را در هم آمیختند و آن را روز عشاق نامیدند. ولی گروه دیگر معتقدند که جشن روز ولنتاین یک رسم قدیمی است که ریشه در یک جشنواره ( فستیوال ) رومی دارد. رومی های غیر مسیحی در میانه ماه فوریه که برای آنها آغاز بهار بود یک جشنواره به نام « لوپرکالیا » (LUPERCALIA) داشتند. در بخشی از این جشنواره دخترها نام خود را می نوشتند و درون جعبه ای می انداختند و پس از آن هر پسر یک نام را به صورت شانسی از درون جعبه بر می داشت. به این ترتیب آن دو در طول جشنواره به عنوان دوست پسر و دوست دختر با هم بودند. البته در مواردی این دوستی به ازدواج هم می انجامید. بعدها کلیسا تصمیم گرفت که این جشنواره را به نفع خود مصادره کند و به یک جشن مسیحی و یادبود روز اعدام کشیش سنت ولنتاین تبدیل کند .
روز ولنتاین تا سده 17 مسیحی هنوز روزی ناشناخته بود. در سده 18 نوشتن پیام های عاشقانه و ارسال آن به صورت معمول در آمد. امروزه ولنتاین در حقیقت وسیله ای برای ترویج مسیحیت در کشورهای غیر مسیحی قرار گرفته و مبلغان مسیحی از راه ولنتاین می خواهند جایی برای خود در دل مردم باز کنند و بسیاری از بازرگانان کشورهای غربی هم می کوشند تا با بهره برداری از ولنتاین، انواع کارت پستال های پر زرق و برق و محصولات فانتزی خود را به جوانان کشورهای جهان بفروشند و به کسب و کار خود رونق بیشتر دهند و تبلیغات روی اینترنت و شبکه های ماهواره ای تأییدی بر همین نکته است. گواه این ادعا آمار منتشر شده از فروش انواع هدیه روز ولنتاین از شکلات و گل و کارت گرفته تا دیگر اجناس است. برای نمونه طبق آمار در انگلستان در روز 14 فوریه سال 2001 تنها 22 میلیون پوند صرف خرید گل شده است و از سوی انگلیسی ها 7 میلیون شاخه گل سرخ و 12 میلیون کارت تبریک ارسال شده است.
اما در ایران، چرا ولنتاین این شانس را داشته است که طی چند سال گذشته خود را بر فرهنگ ما تحمیل کند؟ شاید نقش رسانه های گروهی داخلی و خارجی در این میان نادیده گرفته شود. اما حقیقت این است که اگر این رسانه ها به ویژه شبکه های ماهواره ای فارسی زبان خارج کشور و یا دوستان وبلاگ نویس، آن قدر که در مورد ولنتاین سخن می گویند و می نویسند، یک دهم آن هم در مورد مهرگان سخن می گفتند امروز جوانان ایرانی که تشنه جشن و شادی هستند ، این چنین به آیین های بیگانه دل نمی باختند.
در چنین شرایطی اگر مسئولان کشور صلاح می دیدند و اجازه می دادند تا جشن مهرگان آزادانه در میان همه مردم کشور به ویژه جوانان فراگیر شود، ضمن این که یکی از سنت های زیبای ایرانی حفظ شده بود، زمینه برای نفوذ اندیشه ها و سنت های بیگانه به کشور فراهم نمی شد و ولنتاین به راحتی جای خالی جشن مهرگان را در دل جوانان ما پر نمی کرد .
مهرگان روز عشاق در فرهنگ ایرانی است. یکی از آیین هایی که در روز جشن مهرگان بیش از روزهای دیگر به آن توجه می شود، مهرورزی و ابراز عشق به همه همنوعان و نزدیکان، بستگان و دوستان است و افراد به آنانی که عشق می ورزند، هدیه های گوناگون از جمله دسته ای گل بنفشه هدیه می دهند.
مهرگان، این جشن زیبا را پاس بداریم و فراموش نکنیم که تا مهرگان داریم به ولنتاین نیاز نداریم.
و اما در پایان ذکر دو نکته را ضروری می دانم . نکته نخست این که برخی از دوستان می کوشند تا روز جشن اسفندگان را به عنوان روز ولنتاین ایرانی معرفی کنند. اما نباید فراموش کرد که روز اسفندگان، روز زن در فرهنگ ایرانی است و هیچ ارتباطی با ولنتاین و پیوند مادی بین یک زوج جوان ندارد. هر چند که ممکن است از نظر زمانی ( به صورت اتفاقی ) نزدیکی داشته باشند.
نکته بسیار مهم دیگر تفاوت بنیادین بین مهرگان و ولنتاین است. مهرگان بر بنیان مهرورزی آگاهانه و خردورزانه و پایدار بر یک پیمان مستحکم اخلاقی بین دو دلداده استوار است. اما والنتاین بیشتر مروج عشق های کوچه بازاری و سطحی است .
دکتر شاهین سپنتا
زهره پری نوش
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

03-13-2010
|
 |
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال  
|
|
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427
6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
وای وای چه بچه هایی بدی هستن اینا من که اصلا ًً از این کارا نمیکنم !! 
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 12:26 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|