بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #2  
قدیمی 03-17-2010
زکریا فتاحی آواتار ها
زکریا فتاحی زکریا فتاحی آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Nov 2008
محل سکونت: پاوه
نوشته ها: 1,479
سپاسها: : 20

120 سپاس در 80 نوشته ایشان در یکماه اخیر
زکریا فتاحی به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

در هيچ جاي دنيا،حتي در هندوستان،اشراف به قدر اشراف ايراني داراي نوكر و غلام نيستند و در خانه ي اشراف ايران غلاماني بسر مي برند كه از اول تا اخر سال هيچ كار نمي كنند،اما جيره دستمزدي خود را دريافت مي نمايند.
هيچ ملت به اندازه مردم ايران به درخت و سبزه و گل و آب علاقه مند نيست و علتش هواي خشك ايران و وجود بيابان هاي وسيع در آن كشور است. هر كس مي كوشد در خانه خود يك باغ بوجود بياورد و در اصفهان و ساير شهرهاي ايران در محقر ترين خانه ها هم يك باغ كوچك وجود دارد و زيباترين باغهاي اصفهان در قهوه خانه هاي آن ديده مي شود و در هواي گرم تابستان پايتخت اصفهان،هر قهوه خانه چون ييلاق است وسط روز براي فرار از گرما به قهوه خانه پناه مي برند و در آنجا آشاميدني هاي خنك و لذيذ و در فصل زمستان قهوه مي نوشند.
در كشور فرانسه،قهوه آشاميدني اشراف است، اما در اصفهان از پاييز تا نيمه ي فصل بهار،همه ي مردم از غني و فقير قهوه مي نوشند اما در تابستان بجاي قهوه انواع شربت را كه بهترين نوع آن را در اصفهان فراهم مي شود،مي آشامند. قهوه خانه هاي اصفهان در دنيا نظير ندارد و مشاهده ي آن قهوه خانه ها طوري مرا بشوق آورد كه بعد از مراجعت از اولين سفر به ايران،خود من در پاريس،نزديك ميدان لويي پانزدهم،قهوه خانه اي چون قهوه خانه هاي اصفهان ” ليكن نه به آن وسعت و زيبايي ” افتتاح كردم و اسم آن را ” كافه ” گذاشتم ولي بعد از اينكه به ايران مراجعت كردم در آنجا شنيدم كه قهوه خانه مزبور تعطيل شده است.
قهوه خانه هاي اصفهان و ساير ابنيه بزرگ پايتخت ايران را شاه عباس اول احداث و بنا كرد و هم او بود كه پايتخت كشور ايران را از ” قزوين ” به اصفهان منتقل نمود و مقرر كرد كه خدمه قهوه خانه هاي اصفهان مي بايد از مردان نيكو منظر باشند و البسه تميز در بر كنند و از آن موقع تاكنون مقرراتي كه شاه عباس اول در قهوه خانه ها وضع كرد،رعايت مي شود و دو قهوه خانه از قهوه خانه هاي اصفهان آنقدر وسعت دارد كه خدمه ي آن مي توانند در هر يك از آنها از ۲۰۰۰ مشتري پذيرايي نمايند بدون اينكه پذيرايي از مشتري ها دستخوش تاخير گردد.

مي گويند توتون از دنياي جديد ” آمريكا ” به ساير نقاط رفت و قبل از كشف دنياي جديد در هيچ جا توتون نمي كشيدند. من تصور مي كنم اين گفته صحت نداشته باشد چون در ايران،مدتي قبل از كشف دنياي جديد،تنباكو كاشته مي شد و بعضي از مناطق ايران از لحاظ اينكه مركز كشت تنباكو مي باشد،معروفيت داشت و از اين گذشته ايراني ها در كشيدن توتون بيشتر از مغرب زميني ها مهارت دارند و توتون را در ايران تنباكو مي نامند و طوري مي كشند كه به سينه آسيب نمي رساند و دود آن را در قليان تصفيه مي نمايند.
من نميدانم ايراني ها چه موقع قليان را اختراع كردند و همين قدر مي دانم كه قليان در ايران قديمي است. مخزن آب قليان را از بلور مي سازند و اشراف ايران،مخزن آب قليان را از اروپا وارد مي كنند و خود من از ” ونيز ” سيصد كوزه قليان بلور كه داراي تصوير پادشاه ايران ” شاه عباس دوم ” بود،وارد كردم و به شاه تقديم نمودم و شاه عباس دوم،وقتي مي خواست به ابراز مرحمت كند،يكي از آن كوزه قليان بلور را به شخصي كه مورد توجه قرار گرفته بود،مي داد. قليان اشراف از چوب كهور خراطي مي شود و بادگير آن را از طلا مي سازند و مرصع مي كنند و جز در فصل زمستان كه گل بدست نمي آيد در كوزه قليان بلور گل مي ريزند كه زيبا شود. هر كس كه به ديدن كسي مي رود قليان او را به وسيله يكي از خدمه با خود مي برد و به محض اينكه وارد خانه ي دوست خود گرديد و نشست،خادمش قليان او را چاق مي نمايد و مقابلش بر زمين مي گذارد. در ميهماني هاي بزرگ،نوكران قليان بدست براي اينكه زودتر قليان آقاي خود را چاق كنند و بدستش بدهند با يكديگر مسابقه مي گذارند. در خانه ي ميزبان مقدار زياد تنباكوي نم كشيده و آتش سرخ زغال موجود است و همينكه آقايان وارد شدند و نشستند نوكران آنها با حد اعلاي شتاب،قليان را چاق مي كنند و آتش روي تنباكوي مرطوب مي گذارند و به سوي اطاق پذيرايي براه مي افتند و قليان را به دست آقاي خود مي دهند يا مقابلش بر زمين مي گذارند و در سفرها اشراف ايران داراي قليان دار مخصوص هستند و در حالي كه سوار بر اسب مي باشند يا در تخت روان نشسته اند،قليان را از قليان دار مي گيرند و مي كشند. در ايران كسي نيست كه قليان نكشد مگر كودكان و از شاه عباس دوم گرفته تا آخرين فرد مملكت قليان مي كشند.

بعد از قليان،چيزي كه در ايران و بخصوص در اصفهان عموميت دارد،قهوه است و از شاه تا آخرين فرد كشور، بامداد، بعد از خواندن نماز،قهوه مي نوشند و صبحانه اكثر ايرانيان ” در اصفهان ” قهوه و نان مي باشد.
من در جهان ملتي را نديده ام كه مثل ايرانيان در موقع تكلم با ادب باشند. در اصفهان هرگز كلمه ي ” تو ” از دهان كسي نشنيدم و هر كه با ديگري صحبت مي كند او را با عنوان ” شما ” طرف خطاب قرار مي دهد.
در تمام مدت توقف خود در ايران،نديدم كه دو نفر دست بگريبان شوند و نزاع كنند. در ايران،نزاع،آن طور كه در كشورهاي اروپا در مي گيرد،وجود ندارد و نجابت ايرانيان به قدري است كه هرگز دست به گريبان نمي شوند.
ممكن است تصور كنيد كه خودداري ايرانيان از نزاع،ناشي از بيم مي باشد،در صورتي كه چنين نيست و ايراني ها در جنگ شجاعت دارند و بارها اتفاق افتاده كه يك دسته سرباز ايراني در جنگ،تا آخرين نفر كشته شده اند اما قدمي عقب نشيني نكردند. ايرانيان علاوه بر جرات،در تحمل درد نيز داراي بردباري خارق العاده اي هستند.
يك روز من در دربار ايران ديدم كه به حكم شاه عباس ثاني دست يكي از جوانان اشراف آذربايجان را از مچ قطع كردند و آن جوان،حتي ناله نكرد. شاه عباس ثاني آن جوان را از آذربايجان احضار كرد و به اصفهان آورد و كنار خود نشانيد و امر كرد كه شراب بياورند و اجازه داد كه جوان مزبور با يگانه دست خود جام شراب را بردارد و بنوشد و به او گفت : من از تو دستي را كه جز گوشت و استخوان نبود،گرفتم و در عوض يك دست از زر بتو مي دهم و يك پنجه ي زرين از طلاي ناب به آن جوان داد و دوست هزار عباسي هم به او بخشيد.
در ايران محاكمه وجود ندارد و وقتي پادشاه ايران نسبت به يك نفر خشمگين مي شود آن شحص،بدون اينكه مورد محاكمه قرار بگيرد به مجارات مي رسد. احكامي كه از طرف پادشاه ايران صادر مي شود بي درنگ به مرحله ي اجرا در مي آيد،ولو تمام كساني كه مامور اجراي حكم هستند بدانند كه محكوم بي گناه است ولو شاه عباس ثاني هنگام مستي،حكم مجازات يك يا چند نفر را صادر كند.
مردي از دوستان من كه نامش را نمي برم چون هنوز زنده است و بودن نامش شايد براي او توليد خطر نمايد،هر دفعه كه از عالي قاپو ” دربار اصفهان ” مراجعت مي كرد، مقابل آينه مي ايستاد و سر را چند بار از چپ و راست خم مي كرد و به من مي گفت، از اين جهت خود را در آينه نگاه مي كنم و سر را تكان مي دهم كه بدانم آيا سرم به تنه چسبيده يا به حكم شاه عباس ثاني سر را از تنه ام جدا كرده اند.

__________________

درمان غم عشق بگویم که چه باشد
وصل است و بهار است و می بربط و چنگ است
....
زنهار مرو هیچ سوی بیشه ی عشاق
چنگال غمش تیزتر از چنگال پلنگ است

----
ئه و روژه ی "مه جنون" له زوخاو نوشی ...مه ینه ت فه وتانی، کفنیان پوشی
من بومه واریس له قه وم و خویشی . . . سپاردی به من ئازاری و ئیشی

پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 01:54 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها