بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #19  
قدیمی 04-19-2010
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض بهار در بهار

بهار در بهار






عطر آسمانی فرشتگان در فضا منتشر است. آسمان، ستاره باران عشق است.
شب، لبریز از جرعه‌های ناب مناجات، سرود بی‌قراری را در دست افشانی عرش و فرش می‌سراید.
زمین، سوره آفرینش معرفت و ایمان را در روح زمان تلاوت می‌کند و تبسم شادمانه ماه، زمین و آسمان را آیه آیه نور کرده است.
نبض ثانیه‌ها بی‌قراری می‌کند و ساعت مضطرب زمان نفسش به شماره افتاده است.
صدای هلهله فرشتگان و زمزمه عرشیان و ترانه زلال اذان، شهر را پر کرده است و شراره اشتیاق در کوچه های مهتابی مدینه زبانه می کشد.
مدینه، بهار در بهار است و لبریز شوق انتظار و غرق تمنای دیدار.
همه در انتظار تولد خورشید و طلوع با شکوه صبح و خنده طلایی آفتابند و بی تابانه، لحظه تولد بانوی صبر و عشق را به شوق نشسته‌اند.
فاطمه علیهاالسلام در حالی که در آغوش سحرگاه، بر سجاده عشق، ترانه نیایش و حمد می‌سراید، عطر حضور خدا را در قنوت نمازش، نفس می‌کشد و لحظه‌های چشم انتظاری را با طراوت مناجات و اشک، سپری می‌کند.
لحظه موعود، فرا می‌رسد و غنچه قداست علی و زهرا علیهاالسلام به شکوفه می‌نشیند.
دردی خوش که وجود نازنین بانوی آب و آفتاب را در برگرفته است، با شهد شیرین گریه‌ی هدیه‌ای الهی تسکین می‌یابد و فصل سبز زندگی اسوه صبر و نجابت در گهواره سبز زمین، با بهار خنده‌اش آغاز می‌شود. شوقی در رگهای خاک می‌دود و خنده‌ای بر لبهای تاریخ شکوفا می‌شود.
نوری پیچیده در حریر سبز نجابت و عصمت، دست به دست آسمانیان، می‌چرخد و وقتی پلک می‌گشاید، بزم شادمانه ملائک به اوج می‌رسد.
خانه زهرا و علی علیهما السلام ، فانوس باران اشک شادی می‌شود.
پیامبر خدا شادمان است.
پیام آور عشق محمدی، در گوش طفل، اذان و در قلبش ترانه محبت زمزمه می‌کند. پیکی آسمانی، نام او را از عرش می‌آورد و او «زینب» می‌شود؛ نخستین سراینده غزل صبر و بردباری،
زینت و مونس تنهایی پدر و سنگ صبور غربت زهرا، همنوا با مظلومیت حسن و خطبه خوان رشادت حسین و شهامت عباس؛
همدم لحظه‌های بی‌کسی و مرهم زخمهای دلواپسی کبوتران پر و بال شکسته کربلا. زینب است و بانوی همیشه نجیب تاریخ.
مقدمش گل باران!
نوشته‌ی: منیره ماشاءاللهی

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:32 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها