بازگشت   پی سی سیتی > تالار علمی - آموزشی و دانشکده سایت > دانشگاه ها > رشته های هنر

رشته های هنر در این زیر تالار به بحث و گفتگو در مورد مطالب مربوط به هنر پرداخته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

زندگینامه جلال ذوالفنون (1316)



جلال ذوالفنون در سال ۱۳۱۶ در آباده متولد شد. در کودکی با خانواده به تهران آمد، تار پدر و ویلن برادرش او را با موسیقی آشنا کرد و از ده سالگی به سه تار پرداخت.
برای ادامه موسیقی به هنرستان موسیقی ملی رفت، در آنجا سه تار چندان مورد استفاده نبود و او اجباراً تار را برگزید، با سازهای دیگر چون ویلن نیز آشنا شد و آن را نزد برادرش محمود ذوالفنون آموخت و در این حال سه تاررا همچنان می نواخت. در هنرستان از رهنمودهای مرحوم موسی خان معروفی در زمینه تکنیک سه تار برخوردار گشت و به این ترتیب هشت سال آموزش وی در هنرستان به فراگیری سه تار، تار و ویلن گذشت.
همزمان با تأسیس رشته موسیقی دانشکده هنرهای زیبا به آنجا راه یافت و با چهره های شاخص موسیقی ایران نظیر مرحوم نورعلی خان برومند و دکتر داریوش صفوت آشنا شد. این آشنایی به وی امكانی داد تا شناخت تازه ای از موسیقی اصیل و امکانات وسیع سه تار به دست آورد. از این زمان بود كه وی تمركز و توجه خود را بر آموختن و گسترش این ساز معطوف ساخت.
در ادامه راه از روشهای اساتیدی چون مرحوم صبا و مرحوم ارسلان خان درگاهی و همچنین راهنماییهای ارزنده دکتر صفوت بهره فراوان یافت.
پس از اتمام دانشکده در همان جا و نیز مرکز حفظ واشاعه موسیقی ملی به تدریس سه تار پرداخت.
حضور در این مرکز موهبت کسب فیض از محضر اساتیدی چون سعید هرمزی و یوسف فروتن را برایش به همراه داشت.
پس از انقلاب ذوالفنون در چند حیطه تأثیر گذار بود ، ابتدا آشنا ساختن عموم مردم با ساز د رقالب همكاری هایی كه با شهرام ناظری و برخی دیگر از هنرمندان داشت كه اوج آن انتشار آلبوم گل صدبرگ و آتش در نیستان با شهرام ناظری و آلبومی از نگاه یاران با صدای صدیق تعریف بود. برخی از آثار ذوالفنون همانند پرواز و پرنیان به صورت آلبوم تكنوازی سه تار نیز منتشر شده‌اند.
حیطه دیگر تدوین كتابی برای آموزش سه تار به جوانان علاقه مند به موسیقی اصیل ایرانی و ساز سه تار بود كه تالیف وی در این زمینه سهمی جدی در فراگیر ساختن این ساز ایفا كرد.
از ذوالفنون كتاب «گل صدبرگ» كه مجموعه ای از نوشت ها و خاطراتش درباره موسیقی است به بازار كتاب راه یافته است.
وی با اغلب هنرمندان طراز اول كشور همكاری جدی و مستمر داشته است و اخیراً هم به همكاری با داریوش خواجه نوری و اجرای آثار مشترك با این هنرمند پرداخته است.
منبع : همشهری
__________________
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بنان و موسیقی آوازی




22سال از درگذشت استاد غلامحسین بنان گذشته است اما همچنان سیر موسیقی آوازی ایران رو به افول است.
موسیقی آوازی ایران آسیب پذیر ترین حوزه موسیقی ایرانی است و به همین علت هم هست که پس از درگذشت خوانندگان برجسته ای چون بنان،تاج اصفهانی،ادیب،اقبال آذرو...هنوز هیچ جایگزینی برای این سبک های متفاوت به وجود نیامده است و به نظر می رسد بار موسیقی آوازی ایران تنها بر دوش استاد شجریان قرارگرفته است.
شاید شرایط و اقتضائات روزگار،نبود آموزش کلاسیک،بالارفتن سرعت زندگی ومسائلی از این دست را بتوان ازمهمترین عوامل افت و افول موسیقی آوازی ایران را برشمرد اما عامل مهم دیگری هم هست که به مدیریت کلان موسیقی کشور و بی توجهی دستگاه ها و نهاد های موسیقایی به اهمین آواز در موسیقی ایرانی باز می گردد.
فردا هشتم اسفند،بیست و دومین سال درگذشت استاد غلامحسین بنان است؛اواز اساتید بلامنازع موسیقی آوازی ایران به شمار رفته وآثاراو قطعااز ماندگارترین آثار موسیقی آوازی ایران محسوب می شو؛وی دراردیبهشت ماه سال 1290 خورشیدی در تهران به دنیا آمد. پدرش کریم خان بنان الدله نوری و مادرش دختر شاهزاده محمد تقی میرزارکن الدوله بود.
از شش سالگی بنا به توصیه استاد نی داود به خوانندگی و نوازندگی ارگ و پیانو پرداخت و در این راه از راهنمایی های مادرش که پیانو را بسیار خوب می نواخت بهره ها گرفت، اولین استاد او پدرش بود و دومین استاد، مرحوم میرزا طاهر ضیاءذاکرین رثایی و سومین استادش مرحوم ناصرسیف بوده اند.
بنان در سال 1321 خوانندگی را در رادیو آغاز کرد،از سال1321 صدای غلامحسین بنان، همراه با همکاری عده یی از هنرمندان دیگر از رادیو تهران به گوش مردم ایران رسید و دیری نگذشت که نام بنان زبانزد همه شد و شیفتگان فراوانی در سراسر کشور پیدا کرد.
بنان نه تنها در آواز قدیمی و کلاسیک ایران استاد بود، بلکه در نغمات جدید و مدرن ایران نیز تسلط کامل داشت. تصنیف زیبا و روح پرور «الهه ناز» او بهترین معرف این ادعا می باشد.
غلامحسین بنان از ابتدا در برنامه های گلهای جاویدان و گلهای رنگارنگ و برگ سبز شرکت داشته که ره آورد این همکاری ها دهها برنامه گلهای جاویدان، گلهای رنگارنگ و برگ سبز می باشد.و برنامه های متعدد و گوناگون دیگری که از این خواننده بزرگ و هنرمند به یادگار مانده است.
وی هشتم اسفندماه سال 1364 خورشیدی در بیمارستان ایرانمهر قلهک در گذشت..
منبع : مهر
__________________
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

قصه‌گوی ناب تصویرها



«سلطان صاحبقران» كه به جرأت می‌توان نام شاهكار بر آن نهاد یكی از ماندگارترین سریال‌های تلویزیونی ایران است؛ مجموعه‌ای از نقش، بازی ، ادبیات ، موسیقی، نقاشی، تاریخ، سیاست، هنر و فرهنگ این مرز و بوم كه در تركیبی هوشمندانه چشم و گوش و عقل را به ضیافتی غریب از هنر هفتم می‌برد.
«سلطان صاحبقران» به ظاهر درباره ناصرالدین شاه قاجار و سیره و سلوك او می‌بایستی به تصویر درآمده باشد اما چنانچه روال سینمای مرحوم علی حاتمی است، نمایشی از پارادوكس‌های تراژیك فرهنگی-تاریخی این سرزمین به‌نظر می‌رسد، با همه شیرینی و تلخی و غم و شادی‌هایش.
تابلویی است از قصه‌گویی ناب ایرانی با لحن و بیان خاطره‌انگیز علی حاتمی. قصه سلطانی كه از یك سو دل در گرو عشق دارد و از دیگر سو بسته تخت و سلطنت و تبعات خشونت‌بار آن است. تراژدی همیشه آدم‌های درگیر سیاست و قدرت و داستان ملیجكی كه خاموش نظاره‌گر قربانیان كارزار آن می‌شود.
قصه سلطانی كه حسرت وزیر به قتل رسیده‌اش را می‌خورد و روزگارانی را كه به سعایت زورپرستان و زرمندان به باطل گذرانده و عمری كه دیگر باقی نمانده است. قصه انقلابی انتقام‌جویی كه پس از كشتن شاه در برابر چوبه دار، پاسخی برای زن و بچه بی‌پناهش ندارد.
... و بالاخره قصه و داستان سرنوشت و تقدیر كه از آن گریزی نیست كه اصلا ماجرای «سلطان صاحبقران» كلا در یك روز موسوم به روز قرن (سرنوشت) می‌گذرد. قصه سریال با هراس از روز قرن آغاز می شود، همان روزی كه منجم‌باشی خاص سلطان در 50 سال قبل پیش‌بینی كرده بود كه ناصرالدین شاه قاجار می‌میرد.
از همین رو ناصرالدین شاه تصمیم می‌گیرد به همراه ملیجك، این روز را در اتاق خود بگذراند و كسی را به حضور نپذیرد. این گوشه‌گیری با مرور خاطرات گذشته همراه می‌شود: روزهای نخست سلطنت، صدارت و قتل امیركبیر، پیدان كردن ملیجك و عزیز كردن او، ترك كردن اردوی شكار و نگران ساختن ملازمان و... .
بالاخره روز قرن ظاهرا می‌گذرد و به شادمانی سالگرد پنجاهمین سال سلطنت ناصرالدین شاه، جشنی برپا می‌شود. شاه قصد می‌كند ابتدا به زیارت حضرت عبدالعظیم برود و به‌رغم اصرار اطرافیان بدون محافظ به این زیارت می‌رود، غافل از این‌كه منجم‌باشی یك روز اشتباه كرده و روز قرن روز قبل نبوده بلكه امروز است. هنگام زیارت، میرزا رضای كرمانی با شلیك گلوله ناصرالدین شاه را به قتل می‌رساند.
طی یك دادرسی علنی، میرزا رضای كرمانی كه خود را از پیروان سیدجمال‌الدین اسدآبادی معرفی می‌كند نیت خود از كشتن شاه را انتقام زندگی از دست رفته‌اش اعلام می‌كند.
وی سرانجام به اعدام محكوم شده و به دار آویخته می‌شود. ملیجك بی‌پناه هم از دربار می‌رود.
سلطان صاحبقران دومین تجربه تلویزیونی علی حاتمی پس از شكست تجاری‌اش در سینمای اوایل دهه 50 به شمار می آمد. علی حاتمی پس از ساختن 3 فیلم «قلندر»، «خواستگار» و «ستارخان» در سال‌های 1351 و 1352 به‌دلیل عدم توفیق فیلم‌هایش در گیشه، موقتا از ساخت فیلم در سینمای ایران كنار رفت و در همان سال‌ها از سوی برخی دوستانش كه در تلویزیون مسئولیت‌هایی داشتند، به كار دعوت شد. نخستین تجربه‌اش، سریال «داستان‌های مولوی»- كه با تكیه بر مضامین كهن ادب پارسی، حكایات ایرانی را به تصویر كشیده بود-نوروز 1353 در 6 قسمت از شبكه اول تلویزیون پخش شد. حاتمی در اوایل سال 1353 پیشنهاد دیگری دریافت كرد مبنی بر ساخت یك سریال تاریخی.
علی حاتمی كه به مطالعات تاریخی خصوصاً درباره دوران قاجار علاقه‌مند شده بود، در میان كتب متعدد، جذب شخصیت ملیجك به لحاظ ابعاد متفاوت و مختلف شده بود و همین شخصیت باعث شد وی روی مقطع خاصی از سال‌های حاكمیت قاجاریه مربوط به ناصرالدین شاه قاجار زوم كند.
بعدها حاتمی در گفت‌وگویی با هفته‌نامه سروش اظهار داشت قصدش از ساخت سریال «سلطان صاحبقران» پرداختن به شخصیت تاریخی منحصر به فرد امیركبیر بوده است كه خصوصیات ویژه ملی ایرانی را در عقاید و مرامش بیش از سایر معاریف تاریخ معاصر لحاظ می‌‌كرده، ولی به‌دلیل محدودیت‌های سیاسی سال‌های پیش از انقلاب و برخورد با سانسور فرهنگی رژیم شاه، ناچار شده كه روی شخصیت ناصرالدین شاه قاجار مانور بدهد.
به ‌هر حال حاتمی برای نگاشتن فیلمنامه سریال «سلطان صاحبقران» به منابع تاریخی مكتوب بسیاری مراجعه می‌ كند.
گفته شده كه ماخذ مورد استفاده حاتمی در طول 3 سال نوشتن فیلمنامه مذكور، 32 كتاب معتبر تاریخی بوده است از جمله: خاطرات اعتمادالسلطنه و ظهیرالدوله، متن نامه‌های ناصرالدین شاه، كتاب جامع امیركبیر و ایران تألیف فریدون آدمیت.
خود مرحوم حاتمی در مقدمه كتاب «سلطان صاحبقران» (انتشارات تلویزیون، آبان 1356) می‌نویسد: «در مورد محاكمه میرزا رضا از مطالب روزنامه صوراسرافیل آن زمان و نیز كتاب تاریخ بیداری ایرانیان تالیف ناظم‌الاسلام كرمانی سود برده‌ام و همین‌طور از كتاب «الماثر و الآثار» اعتماد‌السلطنه و نیز از كتاب آسیای هفت سنگ دكتر باستانی پاریزی قسمت مربوط به امیركبیر.»
او همچنین از متن‌های نمایشی عصر قاجار كه در دسترس است مثل نمایشنامه‌های
ملكم خان و میرزا رضای تبریزی یا شوخی‌ها و بقال‌بازی دلقك‌های دربار ناصرالدین شاه برای لحن‌های مختلف گویش سریال بهره گرفت.
به‌دلیل دیالوگ‌های سنگین و پیچیده فیلمنامه، حاتمی ناگزیر از بازیگران باتجربه و قوی حتی در نقش‌های كوتاه سود برد.
وی برای نقش ناصرالدین شاه؛ جمشید مشایخی، برای ملیجك؛ مرحوم پرویز فنی‌زاده، برای امیركبیر ناصر ملك‌مطیعی را انتخاب كرد كه این آخری در فیلم‌های «باباشمل» و «طوقی» و «قلندر» حاتمی هم بازی كرده بود. فیلمبردارش، رضا مجاوری شد كه پیش از این توانایی‌اش را در فیلمبرداری از مشهد اردهال كاشان دیده بود. فیلمبرداری به طریقه 35 میلی‌متری اوایل تابستان 1353 آغاز شد و تا اواخر زمستان به طول انجامید.
برای موسیقی متن سریال، واروژان یكی از درخشان‌ترین آثارش را ساخت كه هنوز ملودی‌های دلنشین آن، علاقه‌مند سینما را به خاطره قصه‌گویی‌های هزار و یك شبی علی حاتمی می‌برد.
به‌دلیل مشكلات سر صحنه، كلیت سریال دوبله شد و به جز سعید نیكپور در نقش میرزا رضای كرمانی كه به جای خودش صحبت کرد، ‌برای بقیه بازیگران دوبلورهای حرفه‌ای انتخاب می‌شوند؛ از جمله پرویز بهرام كه دیالوگ‌های امیركبیر را گفت.
منبع : همشهری


بالای صفحه
__________________
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 04-27-2008
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حرف زدن تنها راه است



آرماندو میلانی برای مرتضی ممیز از چشم تا قلبش را نشان داد .
عصر روز گذشته دوستان و هم سن و سال‌های ممیز راس ساعت مقرر در تالار بتهوون خانه‌ی هنرمندان جمع شده بودند تا در مراسم بزرگداشت، وی پس از گذشت دوماه از دومین سال‌روز درگذشتش، حاضر باشند. آرماندو میلانی، گرافیست نامی و دوست ایتالیایی ممیز هم به تهران آمده بود. او نمونه‌هایی از آثار خود و گرافیست‌های نامی جهان را را نشان داد و سخنرانی كرد. جوان‌ترها كه عموماً دانشجویان هنر و گرافیك بودند با تاخیری یك ساعته به سخنرانی می‌رسیدند كه خود با 45 دقیقه تاخیر آغاز شده بود.
به گزارش ایسنا، آرماندو میلانی به‌ همراه میهمانان داخلی و خارجی، سفیر ایتالیا - روبرتو توسكانو - نماینده‌ی فرهنگی این كشور - فیلیچیتا فرارو - یاد و خاطره ممیز را گرامی داشتند.
امر‌الله فرهادی - عضو هیأت امنای بنیاد ممیز - یادداشت خانواده ممیز را برای میهمانان خواند.
افسانه ممیز - همسر مرتضی ممیز - گفته بود: خوشحالم از این‌كه دومین نمایشگاه گرافیك را با عنوان "از چشم تا قلب" با آثار هنرمند ایتالیایی آرماندو میلانی همزمان با سالگرد مرتضی ممیز برگزار می‌كنیم؛ البته این برگزاری با تاخیر دوماهه همراه بود. علت این تاخیر برمی‌گردد شاید به بی‌تجربه‌گی ما كه می‌بایست گالری مرتضی ممیز را از قبل رزرو می‌كردیم كه نكردیم؛ در نتیجه نوبت ما برای برگزاری این نمایشگاه این زمان شد!
او چنین عنوان می‌كرد: این نمایشگاه كه انشاالله هرساله از طرف بنیاد مرتضی ممیز با همكاری خانواده و دوستان ممیز برگزار خواهد شد در جهت معرفی هرچه بیشتر گرافیك دنیا به ایران و بالعكس و آشنایی نسل جوان گرافیست با گرافیك جهان و ارتقای سطح گرافیك در ایران كه از اهداف و خواسته‌های مرتضی ممیز و نیز بنیاد مرتضی ممیز است، برگزار می‌شود. همكاری و مشاركت شما دوستان می‌تواند در جهت هر چه بهتر شدن كیفیت كار در آینده موثر باشد.
آرماندو میلانی گرافیست حدود 65 ساله‌ی ایتالیایی كه 20 سال گذشته را در آمریكا، فرانسه و ایتالیا گذرانده است، با موهای جو گندمی و به زبان تركیبی ایتالیایی و انگلیسی از كسانی كه در مراسم حضور داشتند قدرشناسی كرد و گفت: مرتضی ممیز را در جلسات مختلفی كه ایكوگرادا ملاقات كرده و با او آشنا شده است.
او گفت: مرتضی ممیز را به‌خاطر طراحی خلاقانه و حس انسان دوستانه‌اش دوست داشته و گمان می‌كند این خصوصیات یك طراح خوب است.
میلانی تأكید كرد: اگر می‌خواهید نجات پیدا كنید، حرف زدن تنها راه حل است. یك طراح برای به‌دست آوردن یك زندگی خوب باید بجنگد.
به‌گفته‌ی میلانی، عنوان "از چشم تا قلب" برای نمایشگاه به این خاطر انتخاب شد كه یك طراح وقتی لوگو یا نشانی را طراحی می‌كند، به‌دنبال اینست كه پیامی را برساند و انتقال پیام برای او مهم و راه درستی برای این كار است كه باعث می‌شود طرح در یاد و خاطره و تاریخ بماند.
او به‌عنوان نتیجه‌گیری از ارزش‌های طراحی حرفه‌ای گفت و افزود: امروزه طراحانی هستند كه نامی از آن‌ها برده نمی‌شود، اما در تاریخ جاودانه هستند.
میلانی توضیح داد: طراح می‌تواند با استعاره از ارتباطات و عناصر به ‌نوعی ضد و نقیض و از طنز تلخ و هر عنصر غیر‌منتظره‌ای استفاده كند و سعی این است كه این عناصر گویا باشند.
او افزود: 15 هزار سال قبل انسان غارنشین توانایی خواندن یا نوشتن را نداشت ولی با طرح و خط‌هایی كه وجود داشت، می‌توانستیم منظور او را دریابیم. این روند در طراحی امروزه هم وجود دارد كه در طراحی لوگو از آن استفاده می‌شود.
میلانی ادامه داد: انسان‌ غارنشین از این تصاویر برای تزیین غارها استفاده كرد و این در كشورهای خارجی هم رایج است و فكر می‌كنم تا امروز هیچ تغییر كیفیتی نداشته است. 2500 سال پیش كنفسیوس گفته است هیچ كلامی وجود ندارد كه همه‌چیز را كنترل كند و یك طراح این كار را برای یك زندگی بهتر برعهده دارد.
میلانی سپس با ارایه‌ی توضیحاتی آثاری را از هنرمندان دهه‌ی 60 دنیا نشان داد.
وی اذعان كرد: تمام كارهایی را كه نشان دادم از فرهنگ‌ها و كشورهای مختلف هستند، ولی همه آن‌ها یك وجه اشتراك دارند كه یك مفهوم را به بیننده انتقال می‌دهند و در مخاطب تعجب به‌وجود می‌آورند و او را جذب می‌كنند و تاثیر گذارند.
میلانی در سال پس از 30 سال طراحی تصمیم گرفته است با موضوع اخلاقی و انسانیت كار كند و به تمامی موضوعاتی كه به انسان‌ها و فرزندان او و مشكلاتی كه در كمین آن‌ها است برمی‌گردد، بپردازد؛ نمونه‌ی كارش را به‌ حاضران نشان داد و نمونه‌های بیشتر آن در نمایشگاه او ارایه شده بود.
او سال‌ها پیش نام فامیلی خودش را روی یك اتومبیل قدیمی دیده و با آن عكس یادگاری می‌گیرد؛ از دوستانش هم در سراسر جهان می‌خواهد كه اگر مورد مشابهی دیدند تصویری برای او ارسال كنند. تلفیق عكس مرتضی ممیز و مرلین مونرو، ارسالی پیر گرافیك ما بوده است.
آرماندو میلانی عكس‌های یادگاری‌اش را هم با طراحان نامی جهان نمایش داد.
با پایان سخنرانی جمعیت به گالری مرتضی ممیز رفتند تا شاهد كارهای میلانی باشند. در این نمایشگاه كه آثار در دو بخش جداگانه تدارك دیده شده است، در یك بخش آثار طراحی‌ها - قلم فلزی‌ - و در بخشی دیگر 40 لوگو و 40 پوستر میلانی عرضه شده است.
نگارخانه‌ی ممیز خانه‌ی هنرمندان ایران تا ساعاتی طولانی پس از گشایش این نمایشگاه، مملو از طراحان گرافیك، هنرمندان نقاش، فیلم‌ساز، عكاس و نمایندگانی از سفارت‌خانه‌های كشورهای اروپایی در تهران بود.
__________________
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:54 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها