مشاعره سنتی

[FereShteH]

تو ای سالیان خفته، بگشای چشمی

تو ای گمشده، بازجو کاروانرا

[yad]

ای سرونازحسن که خوش می روی بناز
عشق رابه نازتو هرلحظه صدنیاز

[FereShteH]

ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی

هزار نکته در این کار هست تا دانی

[فرانک]

یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یکدم بنشینم چه شود

[FereShteH]

در کنج دماغم مطلب جای نصیحت

کاین گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است

[yad]

تاتوانی دلی به دست آور
دل شکستن هنرنمی باشد

[FereShteH]

دوست ان باشد که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی

[yad]

یکی ازبزرگان اهل تمیز
حکایت کند زابن عبدالعزیز

که بودش نگینی در انگشتری
فرومانده درصنع او مشتری

..........

[دامن کشان]

یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند
بودیم به یک شراب در مجلس انس
یک دور ز ما زودترک مست شدند...

[shobeyr]

درد عشق از هرکه میپرسم جوابم میدهد
از که میپرسی؟ که من خود عاجزم در کار خویش