بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما > استان کرمانشاه

استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم.

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #3  
قدیمی 07-07-2011
just mechanic آواتار ها
just mechanic just mechanic آنلاین نیست.
کاربر عادی
 
تاریخ عضویت: Jun 2011
محل سکونت: کرمانشاه نگین غرب
نوشته ها: 74
سپاسها: : 467

83 سپاس در 36 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

بخش دوم :سنگ نبشته ها
موقعيتاين خطوط نسبت به نقوش چنين است . در زير نقش ها خطوط فارسي باستان در 5ستون به طول 23/9 ( نه متر و بيست و سه سانتيمتر ) و عرض یا ارتفاع 63/3متر ( سه متر و شصت سانتيمتر ) و 414 سطر قرار دارد .
دردست راست کنار نقوش يک بخش کتيبه ايلامي به طول 60/5 ( پنج متر و شصتسانتيمتر ) و عرض يا ارتفاع 70/3 قرار دارد و بقيه اين کتيبه در سمت چپ درامتداد خطوط فارسي باستان به طول 67/5 و عرض 63/3 متر و کلاً 593 سطر درهشت ستون قرار دارد .
کتيبه اکدي ( بابلي ) در قسمت بالاي کتيبه سمت چپ ايلامي قرار دارد با طول يا ارتفاع چهار متر (4) و عرض از قسمت بالا 52/2 و در قسمت پايين 31/2 اين کتيبه به شکلذوزنقه مي باشد و در 112 سطر مي باشد .
مجموع خطوط و نقوش برابر با 120 متر مربع است
- متن کتيبه داريوش بزرگ شاهنشاه هخامنشي
داريوش کتيبه اش را با معرفي خود آغاز مي کند و مي گويد :
ستون 1
بند 1 – من داريوش ، شاه بزرگ ، شاه شاهان ، شاه در پارس ، شاه کشورها ، پسر ويشتاسب ، نوه ارشام هخامنشي .
بند 2 - داريوش شاه گويد : پدر من ويشتاسب ، پدر ويشتاسب ارشام ، پدر ارشام آريامن ، پدر آريامن چيش پيش ، پدر چيش پيش هخامنش .
بند 3 - داريوش شاه گويد : بدين جهت ما هخامنشي خوانده مي شويم [ که ] از ديرگاهان اصيل هستيم . از ديرگاهان تخمه ما شاهان بودند .
بند 4 – داريوش شاه گويد: 8 [ تن ] از تخمه من شاه بودند . من نهمين [ هستم ] ما 9 [ تن ] پشت اندر پشت ( در دو شاخه ) شاه هستيم .
بند 5 – داريوش شاه گويد : به خواست اهورا مزدا من شاه هستم . اهورا مزدا شاهي را به من داد .
بند 6 – داريوش شاه گويد : اين [ است ] که از آن من شدند به خواست اهورا مزدامن شاه آنها بودم . پارس ، عيلام ، بابل ، آشور ، عرب ، مودراي ( مصر ) ،اهل دريا ( فينيقيها ) ، سارد ( ليدي ) ، يونان ( يوناني هاي ساکن آسيايصغير ) ، ماد ، ارمنستان ، کپدوکيه ، پرثو ، زرنگ ( سيستان ) ، هرئي و( هرات ) ، باختر ( بلخ ) ، سغد ، گندار ( دره کابل ) سک ( طوايف بين درياچهآرال و درياي مازندران ) ، ثت گوش ( دره رود هيرمند ) ، رخج ( قندهار ) ،مک ( مکران و عمان ) جمعاً 32 کشور .
بند 7داريوش شاه گويد : اين [ است ] کشورهايي که از آن من شدند . به خواستاهورامزدا بندگان من بودند . به من باج دادند . آنچه از طرف من به آنهاگفته شد ، چه شب ، چه روز همان کرده شد .
بند 8داريوش شاه گويد : در اين کشورها مردي که موافق بود او را پاداش خوبدادم آنکه مخالف بود اورا سخت کيفر دادم . به خواست اهورا مزدا اينکشورهايي [ است ] که بر قانون من احترام گذاشتند . آن طوري که به آنها ازطرف من گفته شد همانطور کرده شد .
بند 9داريوش شاه گويد : اهورا مزدا مرا اين پادشاهي داد . اهورا مزدا مرا ياريکرد تا اين شاهي بدست آورم . به ياري اهورا مزدا اين شاهي را دارم .
بند10داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه به وسيله من کرده شد پس از اينکهشاه شدم . کمبوجيه نام پسر کوروش از تخمه ما او اينجا شاه بود . همانکمبوجيه را برادري بود بردي نام هم مادر [ و ] هم پدر با کمبوجيه . پس ازآن کمبوجيه آن بردي را بکشت ، به مردم معلوم نشد که بردي کشته شده . پس ازآن کمبوجيه رهسپار مصر شد ، مردم نا فرمان شدند . پس از آن دروغ در کشوربسيار شد هم در پارس ، هم در ماد ، هم در ساير کشورها .
بند11-داريوش شاه گويد : پس از آن مردي مغ بود گئومات نام . او از پ ئيشييا وودا ( پي شياووادا ) برخاست . کوهي [ است ] ارکديش ( ارکادري ) نام . چون از آنجا برخاست از ماه وي يخن 1 چهارده روز گذشتهبود . او به مردم چنان دروغ گفت [ که ] : من بردي پسر کوروش برادر کمبوجيههستم . پس از آن مردم همه از کمبوجيه برگشته به سوي او شدند هم پارس ، همماد ، هم ساير کشورها . شاهي را براي خود گرفت . از ماه گرم پد 2 9 روز گذشته بود آنگاه شاهي را براي خود گرفت . پس از آن کمبوجيه به دست خود مرد .
بند12 - داريوش شاه گويد : نبود مردي ، نه پارسي ، نه مادي ، نه هيچ کس ازتخمه ما که شاهي را گئومات مغ باز ستاند . مردم شديداً از او ميترسيدند کهمبادا مردم بسياري را که پيش از آن بردي را شناخته بودند بکشت . بدان جهتمردم را مي کشت که مبادا مرا بشناسند که من بردي پسر کوروش نيستم . هيچ کسياراي گفتن چيزي درباره گئومات مغ نداشت تا من رسيدم . پس از آن من ازاهورا مزدا مدد خواستم . اهورا مزدا به من ياري ارزاني فرمود . از ماهباگاديش 3 10 روز گذشته بود . آنگاه من با چند مرد آن گئومات مغ و آنهايي را که برترين مردان دستيار [ او ] بودند کشتم . دژي سيک ي ووتيش 4 ، نام سرزميني ني ساي نام در ماد آنجا او را کشتم . شاهي را از او ستاندم . به خواست اهورا مزدا من شاه شدم . اهورا مزدا شاهي را به من داد .
بند14-داريوش شاه گويد : شاهي را که از تخمه ما برداشته شده بود آن را منبرپا کردم . من آن را در جايش استوار نمودم . چنانکه پيش از اين [ بود ] همان طور من کردم . من پرستشگاه هايي را که گئومات مغ ويران کرده بود مرمتنمودم . به مردم چراگاه ها و رمه ها و غلامان و خانه هايي را که گئومات مغستانده بود بازگرداندم . من مردم را در جايش استوار نمودم ، هم پارس ، همماد و ساير کشورها را . چنان که پيش از اين [ بود ] آنچه را گرفته شده [ بود ] برگرداندم . به خواست اهورا مزدا من اين را کردم . من کوشيدم تاخاندان ما را در جايش استوار نمايم چنان که پيش از اين [ بود ] آن طور منکوشيدم به خواست اهورا مزدا تا گئومات مغ خاندان ما را برنگيرد .
بند 15 – داريوش شاه گويد : اين [ است ] آنچه من کردم پس از آنکه شاه شدم .
بند16-داريوش شاه گويد : چون من گئومات مغ را کشتم پس از آن مردي آثرين ( آثرينا ) نام پسر او در خوزستان ( اووج ) برخاست . به مردم چنين گفت : مندر خوزستان شاه هستم . پس از آن خوزيان نافرمان شدند . به طرف آن آثرينگرويدند . او در خوزستان شاه شد . و مردي بابلي ندئيت ب ئير ( نيدنيتوبل ) نام پسر ائين ئير او در بابل برخاست . چنين مردم را بفريفت [ که ] : مننبوکدرچرپسر نبتون ئيت هستم . پس از آن همه مردم بابلي به طرف آن ندئيت بئير گرويدند . بابل نافرمان شد . او شاهي را در بابل گرفت .
بند 17 – داريوش شاه گويد : پس از آن من رهسپار بابل شدم به سوي آن ندئيت بئير که خود را نبوکدرچر مي خواند . سپاه ندئيت ب ئير دجله را در دست داشت . آنجا ايستاد . و آب عميق بود . پس از آن من سپاه را بر مشکها قرار دادم . پاره اي بر شتر سوار کردم . براي عده اي اسب تهيه کردم . اهورا مزدا بهمن ياري ارزاني فرمود به خواست اهورا مزدا دجله را گذشتيم . آنجا آن سپاهندئيت ب ئير را بسيار زدم . از ماه اثري يادي ي 5 ، 26 روز گذشته بود .
بند19-داريوش شاه گويد : پس از آن من رهسپار بابل شدم . هنوز به بابلنرسيده بودم شهري زازان نام کنار فرات آنجا اين ندئيت ب ئير که خود رانبوکدرچر مي خواند با سپاه بر ضد من به جنگ کردن آمد . پس از آن جنگ کرديم . اهورا مزدا به من ياري ارزاني فرمود . به خواست اهورا مزدا من سپاهندئيت ب ئير را بسيار زدم . بقيه به آب انداخته شد . آب آن را برد . ازماه انامک 6 ، 2 روز گذشته بود که چنين جنگ کرديم.

ویرایش توسط just mechanic : 07-08-2011 در ساعت 12:04 AM
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:23 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها