بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > ادبیات طنز

ادبیات طنز در این تالار متون طنز مناسب و بحث در مورد طنز قرار دارند

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 07-15-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


روایتی طنز و خواندنی از داخل ون گشت ارشاد ...
شهرام شکیبا، طنزپرداز در وبلاگش در خبرآنلاین نوشت: برخی معتقدند که بدحجاب‌ها غرض‌های سیاسی دارند. در چند سال اخیر بارها در خبرها با جملاتی با همین فحوا برخورد داشته‌ام. حتی گاه کسانی مدعی شده‌اند که برخی از بدحجاب‌ها از جریان‌های برانداز پول دریافت می‌کنند.

موقعیت اول
مادر: ببین پسرم این دختر به درد تو نمی‌خوره.
پسر: آخه چرا؟
مادر: ما توی خونواده‌مون آدم سیاسی و مخالف نداریم. این جور آدما خطرناکن. مشکل دارن.
پسر: آخه از کجا می‌دونی؟ یعنی من همکلاس دانشگاهم رو نمی‌شناسم؟
مادر: خب نمی‌شناسی. ساده‌ای دیگه. من از نوه مرضیه خانوم که باهاش دوسته تحقیق کردم.
پسر: اون از کجا می‌دونه آخه؟
مادر: از روی حجابش فهمیده. تو ساده‌ای پسرم. این دختره از بابت وضع لباس و پوشش توی دانشگاه کاملا خودیه. وقتی میره سینما، با دولت مشکل داره. توی جمع‌های فامیلی‌شون، اقدام علیه امنیت ملی می‌کنه. توی نامزدی دوستش، رسماً عامل بیگانه‌ست. توی استخر هم کلاً براندازه! حالا فهمیدی!

موقعیت دوم
[داخل یک ون نیروی انتظامی که متعلق است به طرح امنیت اجتماعی و برخورد با بدحجاب‌ها. چندین زن بدحجاب داخل ون هستند. ماشین به سرعت در حرکت است. راننده که سرباز وظیفه است سعی می‌کند داخل آیینه نگاه نکند که چشمش به آنها نیفتد. دائم زیر لب استغفرالله و لا اله الا الله می‌گوید و آه می‌کشد. هر بار که در آیینه نگاه می‌کند، فرمان از دستش رها می‌شود و ماشین قیقاج می‌رود. زن‌ها جیغ می‌کشند و جناب سروان که کنار دست او نشسته چشم غره می‌رود. همه زن‌ها با هم در حال حرف زدن هستند.]

(1)
- تو رو واسه چی گرفتن؟
- هیچی می‌گن مانتوت «مشارکتیه»!
- زیر بار نری‌یا! این مانتو فوق فوقش «مجاهدین انقلاب اسلامیه». اگه اون چاک بغلش نبود که راحت «کارگزاران» به حساب می‌اومدی. زود ولت می‌کردن.

(2)
- تو رو واسه چی گرفتن؟
- من پشت موهام بیرون بود.
- خب اینکه میشه در حد «محسن رضایی»؛ گیری بهش نیست.
- بدشانسی آوردم. یهو باد اومد، روسریم افتاد. الان به اتهام «کروبی» دارن منو می‌برن.

(3)
- این مانتوت چه قشنگه. از کجا خریدی؟
- همین پاساژ اون ور خیابون. برو بهش بگو مانتوی بالا تنه «دوم خردادی» می‌خوام. همه رنگشو داره. ولی این با شلوار تنگ دمپا «اوبامایی» خوشگل میشه.

(4)
- تو چرا گریه می‌کنی؟
- من هیچ تقصیری نداشتم. مانتوم مناسب بود. یه موتوری داشت می‌زد بهم، خوردم زمین، یهو شدم فتنه‌گرِ براندازِ عامل بیگانه!
__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:23 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها