بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #17  
قدیمی 10-07-2011
behnam5555 آواتار ها
behnam5555 behnam5555 آنلاین نیست.
مدیر تاریخ و بخش فرهنگ و ادب کردی

 
تاریخ عضویت: Aug 2009
محل سکونت: مهاباد
نوشته ها: 19,499
سپاسها: : 3,172

3,713 سپاس در 2,008 نوشته ایشان در یکماه اخیر
behnam5555 به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض


لوکوموتیو

روزی طوفان سهمگینی وزید و صاعقه ای به کوه باعث شد ، صخره سنگ بزرگی از کوه سرازیر شود و به روی ریل راه آهن بیافتد .
پرنده ی دریایی آنچه را که اتفاق افتاده بود ، دید . او پیش دوستانش ، خرگوش و موش و روباه رفت و ماجرا را برایشان تعریف کرد .

خرگوش گفت : ما باید سنگ را از روی ریل کنار ببریم چون یکساعت دیگر قطار سریع السیر به اینجا می رسد و خدا می داند که اگر به این صخره بخورد چه اتفاقی می افتد . آنها سعی کردند که صخره را تکان بدهند و بیشتر و بیشتر آن را هل دادند ، اما صخره هیچ تکانی نخورد .
روباه گفت : ما باید به لوکوموتیو قرمز خبر بدهیم ، او خیلی قوی است . موش گفت : آخه وقتی نمانده است . پرنده دریایی گفت : من می روم و لوکوموتیو را می آورم .

مرغ دریایی به لوکوموتیو گفت : ما به کمک نیاز داریم . سنگ بزرگی روی ریل های راه آهن افتاده است و قطار سریع السیر هم بزودی می رسد لوکوموتیو سوتی کشید و دوستانش را صدا کرد ، تا دور هم جمع شوند . او از همه بزرگتر و قویتر بود ولی نمی توانست تند حرکت کند . او ماجرا را برای دوستانش تعریف کرد و گفت : شما جلوتر بروید ، من هم دنبال شما خواهم آمد . لوکوموتیو ها با شتاب براه افتادند ، اما قطار تندرو هم نزدیک تر و نزدیک تر می شد . دو تا از آنها به صخره رسیدند و شروع به هل دادن صخره کردند ، اما سنگ بزرگ تکان نخورد دو لوکوموتیو دیگر هم از راه رسیدند و با هم سنگ را هل دادند .

سنگ بزرگ تکانی خورد ولی از روی ریل کنار نرفت . قطار تندرو نزدیکتر شده بود . موش گفت : آنها نمی توانند اینکار را انجام دهند . لوکوموتیو بزرگ از راه رسید او سوت می کشید و با تمام قدرت چهار لوکوموتیو را هل می داد و آنها هم صخره ی سنگی را هل می دادند . سنگ اول تکانی خورد و بعد چرخید و چرخید تا اینکه از روی ریل کنار افتاد . قطار تندرو از راه رسید .

لوکوموتیو ها و حیوانات با شتاب به کنار رفتند و منتظر ماندند تا ترن تندرو بگذرد . قطار تندرو از راه رسید و همانطور که عبور می کرد سوت کشید و گفت : متشکرم .

__________________
شاره که م , به ندی دلم , ئه ی باغی مه ن
ره وره وه ی ساوایه تیم , سابلاغی مه ن

دل به هیوات لیده دا , لانکی دلی
تو له وه رزی یادی مه ن دا , سه رچلی

خالید حسامی( هیدی )
پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 02:10 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها