بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > ایران ما > استان کرمانشاه

استان کرمانشاه در این تالار به بحث و بررسی مطالب مرتبط به استان کرمانشاه میپردازیم.

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-18-2011
آناهیتا الهه آبها آواتار ها
آناهیتا الهه آبها آناهیتا الهه آبها آنلاین نیست.
مدیر تالار کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 1,458
سپاسها: : 6,194

3,940 سپاس در 933 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط مهرگان نمایش پست ها
سلام برآناهیتا، الهه ی آبها
چطوری خواهر ؟ خوبی؟
کره مه هسم، دورادور دعاگوتم به یاد شما و دوستای خوبمم تو کلوب کرماشانیا هم هسم
خیلی گلی.
ممنون خواهر جان
چرا دورادور خو بیا نزدیکانزدیک دعاگو باش
گلی از خودت عزیزم
امید خدا دانشگاه رفتی دیگه یا هنوز دارین حال میکنین؟


نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
سلام آناهیتا خداروشکر ..اون روز خیلی دعا کردم ........چه بچه های یونیتوون حرف گوش کنن....کوروشم همونجاس؟
.....
حالا مهم اینه که خاصه چه حالگم چه حالگدانم....
سلام آریانا
جدی دعا کردی؟خدا وکیلی؟ای تن بمیره دعا کردی؟
بچه های یونیمون آره خداییش خیلی عزیزن دخترامون خانوم و پسرامون آقان به خدا
کوروش؟کوروش کیه؟
نه ما دانشگاههمان یه 600 کیلومتری با هم فاصله داره
خدا بکنه همیشه خاص باشی حالا به هر زبانی
__________________


پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از آناهیتا الهه آبها سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #2  
قدیمی 10-18-2011
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آناهیتا الهه آبها نمایش پست ها
ممنون خواهر جان
چرا دورادور خو بیا نزدیکانزدیک دعاگو باش
گلی از خودت عزیزم
امید خدا دانشگاه رفتی دیگه یا هنوز دارین حال میکنین؟



سلام آریانا
جدی دعا کردی؟خدا وکیلی؟ای تن بمیره دعا کردی؟
بچه های یونیمون آره خداییش خیلی عزیزن دخترامون خانوم و پسرامون آقان به خدا
کوروش؟کوروش کیه؟
نه ما دانشگاههمان یه 600 کیلومتری با هم فاصله داره
خدا بکنه همیشه خاص باشی حالا به هر زبانی
دورود آناهیتا ....هان ؟ نه حقیقتش خالی بستم...
قربونت خاصی از خودته....
آناهیتا مسیحی هستی؟ این جملرو تفسیر کن که توو امضاته...اگه یه دونه بمیره ..محصول فراوان میده؟؟؟ یعنی چی؟
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از آريانا سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #3  
قدیمی 10-18-2011
آناهیتا الهه آبها آواتار ها
آناهیتا الهه آبها آناهیتا الهه آبها آنلاین نیست.
مدیر تالار کرمانشاه
 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 1,458
سپاسها: : 6,194

3,940 سپاس در 933 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آريانا نمایش پست ها
دورود آناهیتا ....هان ؟ نه حقیقتش خالی بستم...
قربونت خاصی از خودته....
آناهیتا مسیحی هستی؟ این جملرو تفسیر کن که توو امضاته...اگه یه دونه بمیره ..محصول فراوان میده؟؟؟ یعنی چی؟
آفرین که حداقل راستشو میگی...


تفسیر خود من از این جمله اینه که
اینجا گندم اگه بمیره در عوض غذای چندین نفر رو تامین میکنه
آدم باید گاهی از منافع خودش بگذره نباید خودخواه باشه
گاهی باید از خود گذشت...
یه مثال مالی میزنم
مثلا شما اگه مقداری پول دارین که بهش احتیاج ندارین یعنی اونقدر تامین هستین که نیازی بهش نداشته باشین
باید این پولو در اختیار کسایی بذارین که بهش احتیاج دارن شاید با این کمک شما حتی جان یه نفر از مرگ نجات پیدا کنه
نه اینکه بگین پول خودمه اختیارشو دارم دوست دارم بذارم تو متکام
قبول دارین یا نه؟
__________________


پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از آناهیتا الهه آبها سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #4  
قدیمی 10-18-2011
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط آناهیتا الهه آبها نمایش پست ها
آفرین که حداقل راستشو میگی...


تفسیر خود من از این جمله اینه که
اینجا گندم اگه بمیره در عوض غذای چندین نفر رو تامین میکنه
آدم باید گاهی از منافع خودش بگذره نباید خودخواه باشه
گاهی باید از خود گذشت...
یه مثال مالی میزنم
مثلا شما اگه مقداری پول دارین که بهش احتیاج ندارین یعنی اونقدر تامین هستین که نیازی بهش نداشته باشین
باید این پولو در اختیار کسایی بذارین که بهش احتیاج دارن شاید با این کمک شما حتی جان یه نفر از مرگ نجات پیدا کنه
نه اینکه بگین پول خودمه اختیارشو دارم دوست دارم بذارم تو متکام
قبول دارین یا نه؟
آهان منظور از مردن ..خوردن گندم بود...من فکر کردم زیر خاک رفتنش یعنی مردن گندم....
قبول دارم حله...هر چی شما بگی همونه.....منو پول میبینی , چون تو بورسم آدم مادی هستم ........که مثال پولی زدی؟

حالا جدا از این جمله ... من یه بار انجیل یکیشو خوندم آخه 4-5 تایی انجیل هست...اصلا نفهمیدم چی میگه...اصلا کاری به حرف کسی ندارم ...اما مشخص بود تغییر پیدا کرده منظورم اینه یه آدم نوشتش...الان این مستندایی که این کاناله ..نشون میده ..نمیدونم دیدی یا نه ...مثلا میگه جنگ های باستانی..مثلا یه قسمتش راجع به حضرت داوود و کلا پیامبرای بنی اسراییل بود...همش چرت و پرت میگفت ...میخواست مثلا بگه داوود جنگجوی بی رحم بود ...بد بود ..خیانتکار بود به ملتشو از این حرفا.....بعد استناد میکرد به انجیل که آره توی انجیلم فلان آیه همین رو نوشته....که داوود فلان کارو کرد...خلاصه داستان سر هم کرده بود .....اما در کل سخن نیک و حق رو آدم از هر کس و هرجا میشنوه باید بپذیره و منم سر تعظیم فرود میارم در برابر جملتون که امضا گذاشتید.....


این نوشترم قبلا فکر کنم توی سایت گذاشتم...اینم مثلا از انجیله حالا اصله یا نیست به هر حال قشنگ بود....

.................................................

نکته ای از انجیل:
در Malachi آیه ٣.٣ آمده است:
((او در جایگاه پالاینده و خالص کردن نقره خواهد نشست))
این آیه برخی از خانمهای کلاس انجیل خوانی را دچار سردرگمی کرد. آنها نمی دانستند که این عبارت در مورد ویژگی و ماهیت خداوند چه مفهومی می تواند داشته باشد. از این رو یکی از خانمها پیشنهاد داد فرایند تصفیه و پالایش نقره را بررسی کند و نتیجه را در جلسه بعدی انجیل خوانی به اطلاع سایرین برساند. همان هفته با یک نقره کار تماس گرفت و قرار شد او را در محل کارش ملاقات کند تا نحوه کار او را از نزدیک ببیند. او در مورد علت علاقه خود،گذشته از کنجکاوی در زمینه پالایش نفره چیزی نگفت. وقتی طرز کار نقره کار را تماشا می کرد، دید که او قطعه ای نقره را روی آتش گرفت و گذاشت کاملا داغ شود. او توضیح داد مه برای پالایش نقره لازم است آن را در وسط شعله، جایی که داغتر از همه جا است نگه داشت تا همه نا خالصی های آن سوخته و از بین برود. زن اندیشید ما نیز در چنین نقطه داغی نگه داشته می شویم. بعد دوباره به این آیه که می گفت ( او در جایگاه پالاینده و خالص کننده نقره خواهد نشست)) فکر کرد. از نقره کار پرسید آیا واقعا در تمامی مدتی که نقره در حال خلوص یافتن است او باید آنجا جلوی آتش بنشیند؟ مرد جواب داد بله. نه تنها باید آنجا بنشیند و قطعه نقره را نگه دارد بلکه باید چشمانش را نیز تمام مدت به آن بدوزد.اگر در تمام آن مدت لحظه ای نقره را رها کند، خراب خواهد شد.
زن لحظه ای سکوت کرد بعد پرسید: از کجا می فهمی نقره کاملا خالص شده است؟ مرد خندید و گفت: خوب خیلی راحت است. هر وقت تصویر خودم را در آن ببینم.
اگر امروز داغی آتش را احساس می کنی، به یاد داشته باش که خداوند چشم به تو دوخته و هم چنان به تو خواهد نگریست تا تصویر خود را در تو ببیند.

در عشق همچو آتش چون نقره باش دلخوش
چون زاده خلیلی آتش توراست مسکن
مولانا
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear

ویرایش توسط آريانا : 10-18-2011 در ساعت 07:49 PM
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از آريانا به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:28 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها