این چند روز اینجا بارونیه و این بهترین اتفاقیه که به ذهنم می رسه!
اما اتفاق مهمی که امروز افتاد این بود که بعد از اینکه با یکی از همکلاسی هام صحبت کردم یه جورایی نتیجه این بحث این شد که حالا از اینکه اون چیزی باشم که من می خوام نه بقیه هیچ ابایی ندارم
بیگ بنگ جون دفعه دوم که رفتی بیرون کار به کارت نداشتن چون پدرت باهات اومده!


قدرت این بود که دفعه دومم سوئیچو به خودت تنها می دادن!
شوخی بود!اما در کل آفرین!تبریک میگم اولین رانندگی مردونه بزرگانه تنهاییتو!هورررررا!من عاشق رانندگیم اما فرصتش پیش نمیاد دفعه بعد رفتی به یاد ماهم باش!
__________________
I know that in the morning now
I see ascending light upon a hill
Although I am broken, my heart is untamed, still