بازگشت   پی سی سیتی > سایر گفتگوها > مطالب آزاد

مطالب آزاد در این تالار مطالبی که موضوعات آزاد و متفرقه دارند وجود دارد بدیهیست که کنترل بر روی محتوای این تالار بیشتر خواهد بود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #11  
قدیمی 02-27-2012
bigbang آواتار ها
bigbang bigbang آنلاین نیست.
مدیر بخش مکانیک - ویندوز و رفع اشکال

 
تاریخ عضویت: Sep 2009
نوشته ها: 2,586
سپاسها: : 5,427

6,159 سپاس در 1,794 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

امروز خیلی خسته کننده بود
سه تا کلاس داشتم از صبح بودم دانشگاه ! اصلاً حال و رمق آدم رو هم میگیره
هر چقدر هم استاد خوب باشه و هر چقدر هم که اوضاع بر وفق مرادت باشه به هر حال اگر از صبح دانشگاه باشی تا خود 6 غروب خسته میشی خوب دیگه به هر حال این هم یه طورشه دیگه بعد از این که خستگیم در رفت باید برم سراغ گزارش آزمایشم تا ببینم از اون چی در میاد البته شاید امشب درس رو بیخیال بشم حال ندارم !
به هر حال اما جدای از همه این مسائل یک درسی دارم شنبه با اون نمیدونم اصلاً باید چیکار بکنم ! درس روشهای طراحی مهندسی طرف نذاشته برداشته گفته همون جلسه اول برید یک ورق A3 بردارید قالب تولید در خمیردندان و چگونگی قرار دادن در دستگاه
چگونگی تزریق و ماده مورد نیاز (پلی پروپیلن ) اینها رو همه رو در بیارید
خود دستگاه با قالبش رو ، رو یک ورق A3 بکشید برای من بیارید
امروز یکی از بچه ها به زور میخواست منو مجبور کنه از جای خودم بلند شم تا اون جای من بشینه تو سلف میگفت زودتر غذاتو بخور پاشو
من نگاهش کردم بلند شد هی اینطوری برای من استغفرالله گفت بعدش من بهش گفتم
من غذامو میخورم یه مقدار میشینم بعد بلند میشم که یکدفع در مورد پدرم یه حرف بدی زد اینقدر ناراحت شدم که نگو اون لحظه فقط خودمو کنترل کردم بهش نگاه کردم
تو صورتش یک آدم بی فرهنگ رو دیدم که فقط اسم دانشجو روش هست به خودم گفتم ما دانشجو هستیم اینجا هم دانشگاه هست جنگل که نیست من یه حرف بزنم اون جوابم رو میده بعد هم عین انسانهای اولیه یا آخرش من اونو میزنم یا اون منو میزنه در هر صورت آخرش هر دومون بازنده ایم شخصیتمون رو باختیم!
از جام بلند شدم و رفتم ..................... گذشت سر کلاس وسطیم که تموم شد اومد پیشم ازم عذرخواهی کنه همین طوری به صورتم نگاه کرد و گفت ناراحت شدی بهش گفتم نه پس خوشحال شدم ! بهم گفت منظور نداشت امروز اعصابش خورد بود پدرش مجبورش کرد کاری که نمیخواست رو انجام بده
من هم بهش گفتم اشکالی نداره نمیتونم بگم ته دلم ناراحت نیستم بهم خیلی برخورد ریزه میزه هم نیستم که بگم از سر ضعف چیزی نگفتم فقط اون لحظه به ذهنم رسید که اگر چیزی نگم برای هر دومون بهتره ! اون هم گفت ببخشید من هم گفتم بخشیدمت
به همین سادگی به جای این که شخصیتم رو خورد کنم جوابشو بدم و عواقب بعدیش رو هم تحمل کنم به سادگی از کنارش گذشتم
امروز این مهمترین اتفاقی بود که برام افتاد ، فقط ته دلم هنوز یه ناراحتی دارم اونطوری داد زد فحش داد خیلی بهم برخورد ولی اشکال نداره وقتی یه اتفاقی افتاد باید فراموشش کنی من هم فراموشش میکنم
__________________

احد،صمد، قاهر، صادق ...
عاشقشم

لا تقنطوا من رحمة الله

هیچ چیز تجربه نمیشه اینو یادت باشه !!
ترفند هایی براي ويندوز 7


عیب یابی سخت افزاری سیستم در کسری از دقیقه

پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:49 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها