بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > رمان - دانلود و خواندن

رمان - دانلود و خواندن در این بخش رمانهای با ارزش برای خواندن یا دانلود قرار میگیرند

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #3  
قدیمی 06-10-2012
گمشده.. آواتار ها
گمشده.. گمشده.. آنلاین نیست.
کاربر خوب
 
تاریخ عضویت: Aug 2010
محل سکونت: کرمانشاه_ تهران
نوشته ها: 457
سپاسها: : 266

481 سپاس در 138 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

(3)
زندگی درد آلودم بی تردید برای دیگران سرمشقی خواهد بود جهت یافتن راهی درست و انسانی ، قصد من از نوشتن ، تنها پر کردن و سیاه کردن – صفحات کاغذ نیست بلکه خواستم با بازگو نمودن حقایق زندگیم ، فریاد رسایم را به گوش جامعه ام برسانم ، به گوش خانواده هایی که تنها به فکر سعادت و خوشی خود هستند و کوچکترین توجه ای به رفاه و آسایش دیگران ندارند .
من اولین کسی نیستم که قربانی خود خواهی و غرور دیگران شده ام و بدون شک آخرین نفر نیز نخواهم بود . بنابراین قصه زندگیم هشداریست برای تمام کسانیکه عواطف و احساسات بشری را فدای تعصبات بیمورد می کنند و سعادت دیگران را بر هم می زنند . باشد که بتوانم با نوشتن این غم نامه ، دینم را نسبت به کسانی که وضع مشابهی چون من دارند ادا کرده باشم . . .
من در خانواده متوسطی به دنیا آمدم . از همان لحظات اولیه زندگی پی بردم که از صحبت پدر و مادر ، و آغوش گرم خانواده محروم می باشم . آنها در واقع در قید حیات بودند اما برای من موجوداتی بودند کاملا نا شناخته . به هر تقدیر که بود دوران پر رنج و مشق بار کودکی را – پشت سر نهادم و آنگاه بود که پدر و مادرم را یافتم ، بعد از مدتها دریافتم که بیهوده دوران کودکیم را بخاطر یافتنشان به هدر داده ام ، زیرا آنها آنطوری نبودند که من در رویا های رنگین دخترانه ام آرزو داشتم . بیش از این نمی خواهم از دوران کودکیم بگویم ، زیرا چندان هم خوش آیند نیست به این خاطر که در آن دوران هم کمبود های عاطفی بحد وفور دیده می شد . از زمانی شروع می کنم که عشق قلبم را لرزاند و پایه های زندگیم را سست نمود . در اوایل سنین 16 سالگی عاشق شدم . عشق از نظر من چاشنی زندگی بود . از وسعت دیدگاه کوچک خود عشقم را چنان وسیع و با عظمت جلوه دادم که خود نیز مدتی با کلمه وصف نا پذیر عشق دست به گریبان بودم ، و ناگه به خود آمدم و دیدم که بجز یک مشت خاطرات پوچ و تو خالی دیگر هیچ ندارم .
از همان دوران کودکی دارای روحی عاصی و سرکش بودم . دختری بودم پر شور و با احساس که بعلت تنهایی و فقدان دوست همدمی ، همیشه سرم توی لاک خودم بود ، می دانستم که با دیگران یک فرق اساسی دارم . همیشه در جستجوی چیزی بودم که هرگز نتوانستم به آن دست یابم ، و آن محبت بود . کودکی خرد سال بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند ، و پدر بزرگ و مادر بزرگم سرپرستی مرا به عهده گرفتند . سالها مادرم را ندیدم . همیشه در حسرت نوازشهای او بودم . دوستانم بوسه های گرم مادر را بر روی گونه هایشان احساس می کردند و من هم گرمی اشک را روی گونه خود .
چند سالی گذشت . بعد از فوت پدر بزرگ و مادر بزرگ من و پدرم تنها شدیم . پدر که بعد از جدا شدن از مادرم به اشتباه خود پی برده بود دیگر هرگز ازدواج نکرد ، در نتیجه من و او تنها شدیم . او مرد خوبی بود ؛ اما هرگز نمی توانست جای خالی مادرم را در قلبم پر کند . از طرفی مادرم را از دیدن من منع می نمود . سالها با پدرم زندگی کردم ، در واقع مجبور بودم که زندگی کردن را بپذیرم . همیشه در رویا هایم تصویر زیبایی از مادرم می ساختم ، و با آن تصویر که ساخته و پرداخته ذهنم بود به گفتگو می نشستم ، تا اینکه در سن 15 سالگی در یک برخورد تصادفی با مادرم رو برو شدم . ساعتها در کنارش نشستم و او با دستهای مهربانش نوازشم کرد ، و من در رویا هایم سیر می کردم . پس از آن دیدار شیرین ، دیگر زندگی در خانه پدر برایم کشنده شده بود و پدر این را به خوبی احساس می کرد .
ماهها با پدرم مبارزه کردم تا بالاخره توانستم موافقتش را جلب نمایم و به نزد مادرم بروم . پدر که مرا از دست رفته می پنداشت ، ابتدا بنای مخالفت را گذاشت اما در اثر پا فشاری من و واسطه قرار دادن بزرگان و ریش سفیدان فامیل ، او رضایتش را اعلام کرد و من با شادی زائدالوصفی به خانه مادر رهسپار شدم ، تا در آنجا زندگی نوینی سرشار از عشق و محبت را آغاز نمایم .

پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 04:50 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها