مشاعره سنتی

[مستور]

ایام زمانه ار کسی دارد ننگ
کو در غم ایام نشیند دلتنگ

[amir ahmadi]

گرچه بر واعظ شهر این سخن اسان نشود
تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود

[mohammad.90]

در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد

[ماهین]

در کار تو ز دست زمانه غمی شدم
ای چون زمانه بد ، نظری کن به کار ما

[mohammad.90]

از سر مستی دگر با شاهد عهد شباب
رجعتی می‌خواستم لیکن طلاق افتاده بود

[مستور]

از بوستان وصل تو هر گل که چیده ام
خاری بود ز بیم فراقت به دیده ام

[ماهین]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که بر خاست مشکل نشیند

[mohammad.90]

دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما

[مستور]

اشک از آویزه گوش تو حکایت میکرد
پند از این گوش پذیرفتم از آن در کردم

[ماهین]

میرود خون دل از مردمک دیده سزاست
که چرا دل به جگر گوشه مردم دادم