بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 07-08-2008
k@vir آواتار ها
k@vir k@vir آنلاین نیست.
کاربر فعال
 
تاریخ عضویت: Jun 2008
نوشته ها: 426
سپاسها: : 0

37 سپاس در 28 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ارديبهشت 1304

به عاليه نجيب و عزيزم
مي پرسي با كسالت و بي خوابي شب چه طور به سر مي برم ؟ مثل شمع : همين كه صبح مي رسد خاموش مي شوم و با وجود اين ، استعداد روشن شدن دوباره در من مهيا است .
بالعكس ديشب را خوب خوابيده ام . ولي خواب را براي بي خوابي دوست مي دارم . دوباره حاضرم . من هرگز اين راحت را به آنچه در ظاهر ناراحتي به نظر مي آيد ترجيح نخواهم داد . در آن راحتي دست تو در دست من است و در اين راحتي ... آه ! شيطان هم به شاعر دست نمي دهد ، مگر اين كه در اين تاريكي شب ، خيالات هراسناك و زمان هاي ممتد نااميدي را به او تلقين كند
بارها تلقين كرده است : تصديق مي كنم سالهاي مديد به اغتشاش طلبي و شرارت در بسطي زمين پرواز كرده ام . مثل عقاب ، بالاي كوه ها متواري گشته ام ، مثل دريا ، عريان و منقلب بوده ام . بدي طينت مخلوق ، خون قلبم را روي دستم مي ريخت . پس با خوب به بدي و با بد به خوبي رفتار كرده ام ، كمكم صفات حسنه در من تبديل يافتند : زودباوري ، صفا و معصوميت بچگي به بدگماني ، خفگي و گناه هاي عيب عوض شدند .
آه ! اگر عذاب هاي الهي و شراره هاي دوزخ دروغ نبود ، خدا با شاعرش چه طور معامله مي كرد
حال ، من يك بسته ي اسرار مرموزم ، مثل يك بناي كهنه ام كه دستبردهاي روزگار مرا سياه كرده است . يك دوران عجيب خيالي در من مشاهده مي شود . سرم به شدت مي چرخد . براي اين كه از پا نيفتم ، عاليه ، تو مرا مرمت كن
راست است : من از بيابان هاي هولناك و راه هاي پر خطر و از چنگال سباع گريخته ام . هنوز از اثره ي آن منظره هاي هولناك هراسانم
چرا ؟ براي اين كه دختر بي وافيي را دوست مي داشتم ، قوه ي مقتدره ي او بي تو ، وجه مشابهت را از جاهاي خوب پيدا مي كند
پس محتاجم به من دلجويي بدهي . اندام مجروح مرا دارو بگذاري و من رفته رفته به حالت اوليه بازگشت كنم
گفته بودم قلبم را به دست گرفته با ترس و لرز آن را به پيشگاه تو آورده ام . عاليه ي عزيزم ! آن چه نوشته اي ، باور مي كنم . يك مكان مطمئن به قلب من خواهي داد . ولي براي نقل مكان دادن يك گل سرمازده ي وحشي ، براي اين كه به مرور زمان اهلي و درست شود ، فكر و ملايمت لازم است .
چه قدر قشنگ است تبسم هاي تو
چه قدر گرم است صداي تو وقتي كه ميان دهانت مي غلتد
كسي كه به ياد تبسم ها و صدا و ساير محسنات تو هميشه مفتون است

نيما
__________________
روی خواب هایم
عکس زنی بکش
که ماه را به موهایش سنجاق زده
بنویس
من خواب مانده ام
و دستی
ستاره ها را از آسمان کودکی ام
دزدیده

پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 09:34 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها