مشاعره سنتی

[ماهین]

یاری اندر کس نمی بینیم ، یاران را چه شد ؟

دوستی کي آخر آمد ؟ دوستداران را چه شد ؟

[پریشان]

دهر بسیار چو من سر بگریبان دیده است

چه تفاوت کندش سر به گریبانی من

[مستور]

نشود فاش کسی آنچه میان من و توست
تــا اشارات نظـر نامــه رسان من و توست

[پریشان]

تنور لاله چنان بر افروخت باد بهار

که غنچه غرق عرق گشت و گل بجوش آمد

[ماهین]

دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نمی ارزد
به می بفروش دلق ما کزین بهتر نمی ارزد

[شابادی]

درم خواست دینار و گوهر زگنج
گرانمایه دیبای زربفت پنج

فردوسی

[مستور]

جای دل در سینه ی صد پاره دارم آتشی
شعله را چون گل درون پیرهن پیچیده ام

[شابادی]

میان سپه نیم فرسنگ بود
ستاره نظاره بران جنگ بود

فردوسی

[پریشان]

در طریق عشقبازی امن و آسایش بلاست

ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

[شابادی]

یکی را به چاه افگند بی گناه
یکی با کله برشاند به گاه

فردوسی