بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-11-2013
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow اشعار فاطمیه ، اشعاری در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) ، اشعاری در رثای ام ابیها، اشعار مذهبی در وصف حضرت فاطمه (س)




اشعار فاطمیه - امید مهدی نژاد
بر ساحل شكافته پهلو گرفته بود
ماهی كه از ادامه شب رو گرفته بود
آرامشی عجیب در اندام سرو بود
گویا تنش به زخم تبر خو گرفته بود
دستی به دستگیره دروازه بهشت
دستی دگر بر آتش پهلو گرفته بود
برخاست تا رسد به بهاری كه رفته بود
آهوی عشق بوی پرستو گرفته بود
آن شب چگونه مرگ به بانو جواز داد؟
او كه همیشه اذن ز بانو گرفته بود
از كوچه‌های شهر صدایی نشد بلند
نعش مدینه در تب شب بو گرفته بود
پشت زمین شكست، خدا گریه‌اش گرفت
وقتی علی دو دست به زانو گرفته بود
امید مهدی‌نژاد
********************
اشعار فاطمیه - علی اکبر لطیفیان
در می زنند فکر کنم مادر آمده
از کوچه ها بنفشه ترین مادر آمده
او رفته بود حق خودش را بیاورد
دیگر زمان خونجگری ها سر آمده
وقتی رسید اول مسجد صدا زدند:
بیرون روید دختر پیغمبر آمده
سوگند بر بلاغت پیغمبرانه اش
با خطبه هاش از پس آنها بر آمده
سوگند بر دلایل پشت دلایلش
در پیش او مدینه به زانو در آمده
مردم حریف تیغ کلامش نمی شوند
انگار حیدر است که در خیبر آمده
وقتی که رفت از قدمش یاس می چکید
یعنی چه دیده است که نیلوفر آمده ؟
گنجینه های عرش الهی برای اوست
هرچند گوشواره اش از جا در آمده
در کنج خانه بستری آماده می کنم
در می زنند فکر کنم مادر آمده
علی اکبر لطیفیان
*******************
اشعار فاطمیه - مجید لشگری
شمـع وجود فاطمـه سوسو گرفتـه است
شب با سکوت بغض علی خو گرفته است
آتـش گـرفت جـان علی با شرار آه
وقتی که از ولی خدا رو گرفته است
در دست ناتوان خودش بعد ماجرا
اين بار چندم است كه جارو گرفته است
قلب تمام ارض و سماوات و عرش و فرش
یک جـا بـرای غـربـت بـانو گـرفته است
حـتی وجـود میخ و در و تـازیـانـه ها
عطر و مشام از گل شب بو گرفته است
بـا ازدحـام مـوج مخـالف بیـا ببین
کشتی عمر فاطمه پهلو گرفته است
مردی که بدر و خیبر و خندق حماسه ساخت
سـر در بغــل گـرفتــه و زانــو گـرفـته است
مجيد لشكري
*******************
اشعار فاطمیه - یاسر مسافر
كاش می شد بنویسند مرا سینه زنت
كاش می شد بنویسند به نام حسنت
كاش در اول پرونده ی دنیائیمان
بنویسند غلام پسر بی كفنت
كاش می شد كه مرا دست كرامات شما
بنویسد اسیر غم و در د و محنت
غزل مرثیه ی روضه ی ما هستی تو
من همان شمع برافروخته ی انجمنت
راستی مادر مظلومه ی غربت زده ام
در سوالم . جرم تو چیست ؟ چرا هی زدنت ؟
از هجوم در و دیوار و دستی سنگین
درد می كرد نگفتی ....همه جای بدنت
پیرهن بافته ای بهر حسین اما حیف
گفت زینب كه غارت شده آن پیرهنت
یاسر مسافر
******************
اشعار فاطمیه - علی اکبر لطیفیان
از آسمان آمدم من از سمت عرش يگانه
از آن طرف ها كه بامش هرگـز ندارد كرانه
اول بنـا بود چندين و چنـد روزي بمانم
در گوشه اي از مدينه در برهـه اي از زمانه
نزديك هجده نفس بود عمرم در اين خاك خاكي
يك عمر هجده بهاره يك عمر پيغمبرانـه
مي خواستم پر بگيرم برگردم آنجـا كه بـودم
بالم شكست و نشستم دو ماه در كنج لانه
كردند كاري كه هر شب پيش نـگاه مدينه
سر مي زدم كوچه كوچه ، در مي زدم خانه خانه
هم دستم از شانه افتـاد هم شانه از دستم افتـاد
تـا كه پريشان بمانـد اين گيسوي دختـرانه
بالم اگر پر بگيرد پـرواز از سر بگيـرد
ديگـر نمي ماند از من حتي نشان ِ نشانه
من مال اينجـا نـبودم تـا كه در اينجـا بمانـم
از آسمان آمدم من پس مي روم سمت خـانه
علی اکبر لطیفیان
*******************
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از امیر عباس انصاری به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
  #2  
قدیمی 04-11-2013
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow اشعار فاطمیه ، اشعاری در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) ، اشعاری در رثای ام ابیها، اشعار مذهبی در وصف حضرت فاطمه (س)







اشعار فاطمیه - رضا جعفری



ابر کبود پلک تو در حال بارش است

وضعیت هوا و همین یک گزارش است



آئینه ات کجاست؟ نگاهی به خود کنی

تصویر تو در آینه هم رو به کاهش است



جارو مکن که سرفه بگیرد تو را مگر

من مرده ام ، بخواب ، نه یک امر ، خواهش است



تو جلوه کن به عرش که در رشدش این گیاه

هرروز پنج ثانیه محتاج تابش است



وقت نماز با تو خدا حرف میزند؟

یا فاطمه مقابل خود در نیایش است؟



تو ناز کن که ناز تو را میخرد خدا

کوری چشم خیره سر هر چه عایشه است



رضا جعفری



*******************



اشعار فاطمیه - علی آمره



بعد تو....



دیگر از این همه تکرار دلم میگیرد

از در و کوچه و دیوار دلم میگیرد



ای که دور از همه گان دست به پهلو بردی

درد خود را مکن انکار دلم میگیرد



مادر از شوری چشمان همه مردم شهر

سر مکن چادر گلدار دلم میگیرد



و شبی شکوه کنان چاه به نخلی میگفت:

که ز سوز دل سردار دلم میگیرد



بعد تو زینب و کلثوم و حسن بود و حسین..

و نوک خونی مسمار؛ دلم میگیرد

**

در پی خاک تو میگردم و باز از فکر

اینکه نا محرمم انگار دلم میگیرد



علی آمره



******************



اشعار فاطمیه - قاسم صرافان



دستان ساقی بسته



خاکستر این لانه اصلا دیدنی نیست

آتش در این کاشانه اصلا دیدنی نیست



در پیش چشمان ترِ یک شمع خاموش

افتادن پروانه اصلا دیدنی نیست



وا می‌شد این در رو به اقیانوس و امروز

پشت در این خانه اصلا دیدنی نیست



دستان ساقی بسته و ساغر شکسته

خون بر درِ میخانه اصلا دیدنی نیست



وقتی بیفتد چادر خاکی، خدایا!

هم از سر و هم شانه اصلا دیدنی نیست



بر صورت معصوم یک زن جای یک دست

ـ یک دست نامردانه ـ اصلا دیدنی نیست



باور کنید افتادن یک مرغ زخمی

بین چهل دیوانه اصلا دیدنی نیست



«من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم...»

نه رفتن جانانه اصلا دیدنی نیست



قاسم صرافان



********************



اشعار فاطمیه - سید محمد میر هاشمی



باران عنایت



ما طایفه ی درد شفا را زتو خواهیم

مجروح دلانیم دوا را زتو خواهیم



افسرده شدیم از اثر کثرت غفلت

ای خاطره سبز صفا را زتو خواهیم



از فرط فراموشی مرگ اشک نداریم

ای کوثر جوشنده بکا را زتو خواهیم



ای خانه ی ذکر تو خرابات محبان

ما باده ی جان بخش بقا را زتو خواهیم



پا بست کویریم عطش هم سخن ماست

باران عنایات خدا را زتو خواهیم



بال و پر ما سوخته ای یاس شهیده

پرواز به سوی شهدا را زتو خواهیم



جانبازترین مادر عالم نظری کن

جان دادن در کرببلا را زتو خواهیم



دنیا چه بها دارد اگر اهل نباشیم؟

اهلیت و ایمان و ولا را زتو خواهیم



همراهی سادات یقین فیض عظیمی است

این اُنس به اولاد شما را زتو خواهیم



ما منتظر آمدن مصلح کُلّیم

دیگر فرج آل عبا را زتو خواهیم



از جلوه ی آن منتقم چهره ی نیلی

پایان غم و درد و عزا را زتو خواهیم



سید محمد میر هاشمی



********************



اشعار فاطمیه – علی اکبر لطیفیان



دست خدا در خلقت زهرا چه ها کرد

سر تا به پا اعجاز را بر او عطا کرد



تا این که گنج مخفی اش پنهان نمانَد

طرح جدیدی از خداوندی به پا کرد



نوری سرشت و مدتی بعد از سرشتن

او را به نام حضرت زهرا صدا کرد



وقتی برای بار اول، فاطمه گفت

آنجا حساب "فاطمیون" را جدا کرد



او جای خود دارد، کنیز خانه ی او

با یک نگاهی خاک را مثل طلا کرد



حوریه بود و دستهایش پینه می بست

از بس که در این خانه گندم آسیا کرد



نان شبش در دست مسکین مدینه...

می رفت، یعنی روزه را با آب وا کرد



امشب دخیل چادری پر وصله هستم

آن چادری که بی خدا را با خدا کرد



این هم یکی از معجزات درب خانه است

در سینه چندین استخوان را جا به جا کرد



علی اکبر لطیفیان



*********************


__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #3  
قدیمی 04-11-2013
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow اشعار فاطمیه ، اشعاری در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) ، اشعاری در رثای ام ابیها، اشعار مذهبی در وصف حضرت فاطمه (س)




*********************
اشعار فاطمیه - رحمان نوازنی
گریه آب
شب است و بغض سکوت و صدای گریه آب
تـمــام غـصــه عـالم نشسته در محراب
نگـــاه کــن کــه بـبـیـنـی چگـــونه مــی‌بارد
مـصـیـبــت از در و دیــوار خـــانــه اربــاب
بــرای غسل شــب قـــدر آمــده امـــشب
فـقـط خــدا و رسولـش به منـزل مهتاب
بــنــای زنــدگـیــش را بــه آب مــی‌شــوید
الهی صبــر علـــی را بـه فاطمـه دریاب
بـه قـطره قـطره سرشکش دخیل می‌بندد
بر آن ضریح کبود و شکسته و بــی‌تاب
چـه آبــها کــه سراسیمه غسل می‌کردند
بـرای آن کـه نـمانـد در آن بـدن خـوناب
چــه مــی‌رسد بــه علی از مرور خاطره‌ها
که ناله‌های صبورش ندارد امشب تاب
رحمان نوازنی

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ

برچسب ها
فاطمه الزهرا, فاطمیه, حضرت زهرا, سوگنامه, شعر, شعر مذهبی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:59 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها