بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 04-11-2013
پریشان آواتار ها
پریشان پریشان آنلاین نیست.
کاربر بسيار فعال
 
تاریخ عضویت: May 2012
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 1,251
سپاسها: : 8,172

4,786 سپاس در 1,493 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود

شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسلیت باد

__________________
معنی فلفل نبین چه ریزه است را روزی فهمیدم.....که اشک هایم به این کوچکی پر از حرف ها و غم های بزرگ شد
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از پریشان سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #2  
قدیمی 04-11-2013
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow اشعار فاطمیه ، اشعاری در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) ، اشعاری در رثای ام ابیها، اشعار مذهبی در وصف حضرت فاطمه (س)



کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

آیات بخوانید که ماه علی گرفت
دستی رسید و راه نگاه علی گرفت

بابا رسید و دید گلش را و آه...
نه... آهی مجال گفتن آه علی گرفت

دست خدا دو دست به زانو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

آتش زبانه از در و مسمار می کشید
دستی شکسته منت دیوار می کشید

یکسو تمام خصم علی را ... و یکطرف
یک بانوی خمیده و بیمار می کشید

با حال مضطرش ز همه رو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

آنانکه که زخم بر پر و بال ملک زدند
بر زخمهای تازه حیدر نمک زدند

با حرص بی هوا جلوی چشم شوهرش
بانوی آسمان و زمین را کتک زدند

چادر به خون تازه دگر خو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

زهرا میان کوچه زمین خورد و... یاعلی
برخواست و دوباره زمین خورد و یاعلی

یک قطره اشک از دل هفت آسمان چکید
گویا تمام عرش زمین خورد و... یاعلی

با اشک آسمان دم یاهو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

دیگر صدای ناله زینب عجیب شد
چیزی شبیه ناله امن یجیب شد

پنجاه سال بعد دوباره همان صدا پیچید
و قتلگاه پر از بوی سیب شد

قاتل به دست خنجر و گیسو گرفته بود
کشتی شکسته بود و پهلو گرفته بود

شاعر ناشناس
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #3  
قدیمی 04-11-2013
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow اشعار فاطمیه ، اشعاری در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) ، اشعاری در رثای ام ابیها، اشعار مذهبی در وصف حضرت فاطمه (س)






پنهان مکن ای فاطمه! "زهرا" شدنت را


بگذار ببینیم همه، پا شدنت را

آغاز کنی حرف مداوا شدنت را

نورانیتم بسته به نورانیت توست

پنهان مکن ای فاطمه! "زهرا" شدنت را

زهرا ! گره ام باز شد اما گره ات نه

پیچیده نوشتند معما شدنت را


طفلان تو با گریه به سجاده نشستند
امروز که دیدند مهیا شدنت را


دیروز تمام بدن تو سپرم شد
امروز تماشا شده ام تا شدنت را


نزدیک سه ماه است که یک گوشه می افتی
بگذار ببینیم همه ، پا شدنت را‎

***
علی اکبر لطیفیان
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
  #4  
قدیمی 04-14-2013
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow اشعار فاطمیه ، اشعاری در وصف حضرت فاطمه زهرا (س) ، اشعاری در رثای ام ابیها، اشعار مذهبی در وصف حضرت فاطمه (س) بازنگری این صفحه پاسخ به موضوع

اشعار فاطمیه
اشعاری در وصف حضرت فاطمه زهرا (س)
اشعاری در رثای ام ابیها
اشعار مذهبی در وصف حضرت فاطمه (س)



از کتاب «مولای گندم‌گون»
از سروده‌های قاسم صرافان



تا که با دیوار، چوب در تبانی می‌کند
قامت رعنای یارم را کمانی می‌کند

هرچه می‌پرسم از این مردم نمی‌داند کسی
آنچه میخ آهنی با استخوان می‌کند

دست باد سرد، سنگین هم نباشد باز هم
صورت یاسی جوان را ارغوانی می‌کند

تازگی در خانه رو می‌گیرد از من فاطمه
مهربان من چرا نامهربانی می‌کند

پس چرا دستی به پهلو می‌زند محبوب من؟
هی چرا در پا شدن یاد جوانی می‌کند؟

از تماشای پرستویم پریشان می‌شوم
تا به چشمانم نگاهی آسمانی می‌کند

باز کن یک بار دیگر چشمهایت را ببین
دارد اینجا زینبت شیرین زبانی می‌کند


زبان حال امیرالمومنین(ع) با محبوبه‌اش زهرای مرضیه (س)




دو آینه روبروی هم

مائیم، ما، دو آینه روبروی هم
تابانده‌اند صورت ما را به سوی هم

تا خیره می‌شویم به هم با نگاهمان
وا می‌کنیم پنجره‌ها را به روی هم

من مرد روز رزم و تو بانوی اشک شب
نوشیده‌ایم سر خدا از سبوی هم

سر خم نمی‌کنیم مگر پیش پای عشق
عالم نمی‌خریم به یک تار موی هم

قرآن، نزول قدر تو؛ ایمان، قبول من
«یا ایها الذین» هم و «امنوا»ی هم

دریا ندیده است، نمی‌فهمد این کویر،
ما غرق می شویم چرا در وضوی هم؟

قهر است شهر با من و تو، مثل نی ببین
پیچیده بغض غربتمان در گلوی هم

آنها به فکر هیزم خشکند پشت در
ما خیره در نگاه تر و چاره جوی هم

نه دست بسته‌ام و نه بازوی خسته‌ات
طاقت نداشتند بیایند سوی هم

پروانه‌ها خوشند، اگر چه در آتشند
پر می‌کشند در دلشان آرزوی هم

یک روز ما دوباره شبیه دو آینه
می‌ایستیم رو به خدا روبروی هم

__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
2 کاربر زیر از امیر عباس انصاری سپاسگزاری کرده اند برای پست مفیدش:
پاسخ

برچسب ها
فاطمه الزهرا, فاطمیه, حضرت زهرا, سوگنامه, شعر, شعر مذهبی


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:02 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها