بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 12-05-2007
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink رباعیات خیام نیشابوری

بر من قلم قضا چو بي من رانند
پس نيک و بدش ز من چرا میدانند
دي بي من و امروز چو دي بي من و تو
فردا به چه حجتم به داور خوانند




تا چند اسير رنگ و بو خواهی شد
چند از پي هر زشت و نکو خواهی ش
د
گر چشمه زمزمی و گر آب حيات
آخر به دل خاک فرو خواهی شد




تا راه قلندري نپويي نشود
رخساره بخون دل نشويي نشود
سودا چه پزي تا که چو دلسوختگان
آزاد به ترک خود نگويي نشود




تا زهره و مه در آسمان گشت پديد
بهتر ز می ناب کسی هيچ نديد

من در عجبم ز میفروشان کايشان
به زانکه فروشند چه خواهند خريد





چون روزي و عمر بيش و کم نتوان کرد
دل را به کم و بيش دژم نتوان کرد
کار من و تو چنانکه راي من و تست
از موم بدست خويش هم نتوان کرد





حيي که بقدرت سر و رو می‌سازد
همواره هم او کار عدو می‌سازد

گويند قرابه گر مسلمان نبود
او را تو چه گويي که کدو می‌سازد






در دهر چو آواز گل تازه دهند
فرماي بتا که می به اندازه دهند

از حور و قصور و ز بهشت و دوزخ
فارغ بنشين که آن هر آوازه دهند



در دهر هر آن که نيم ناني دارد
از بهر نشست آشياني دارد

نه خادم کس بود نه مخدوم کسی
گو شاد بزي که خوش جهاني دارد




دهقان قضا بسي چو ما کشت و درود
غم خوردن بيهوده نمیدارد سود

پر کن قدح می به کفم درنه زود
تا باز خورم که بودنيها همه بود




روزيست خوش و هوا نه گرم است و نه سرد
ابر از رخ گلزار همی شويد گرد
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face

ویرایش توسط امیر عباس انصاری : 12-05-2007 در ساعت 04:32 AM دلیل: تغییر فونت
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 12-05-2007
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink رباعیات خیام نیشابوری



گويند هر آن کسان که با پرهيزند

زانسان که بمیرند چنان برخيزند

ما با می و معشوقه از آنيم مدام

باشد که به حشرمان چنان انگيزند



می خور که ز دل کثرت و قلت ببرد

و انديشه هفتاد و دو ملت ببرد

پرهيز مکن ز کيمیايي که از او

يک جرعه خوری هزار علت ببرد



هر راز که اندر دل دانا باشد

بايد که نهفته‌تر ز عنقا باشد

کاندر صدف از نهفتگي گردد در

آن قطره که راز دل دريا باشد



هر صبح که روي لاله شبنم گيرد

بالاي بنفشه در چمن خم گيرد

انصاف مرا ز غنچه خوش می‌آيد

کو دامن خويشتن فراهم گيرد



هرگز دل من ز علم محروم نشد

کم ماند ز اسرار که معلوم نشد

هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز

معلومم شد که هيچ معلوم نشد



هم دانه امید به خرمن ماند

هم باغ و سراي بي تو و من ماند

سيم و زر خويش از درمی تا بجوي

با دوست بخور گر نه بدشمن ماند



ياران موافق همه از دست شدند

در پاي اجل يکان يکان پست شدند

خورديم ز يک شراب در مجلس عمر

دوري دو سه پيشتر ز ما مست شدند



يک جام شراب صد دل و دين ارزد

يک جرعه می مملکت چين ارزد

جز باده لعل نيست در روي زمین

تلخي که هزار جان شيرين ارزد



يک قطره آب بود با دريا شد

يک ذره خاک با زمین يکتا شد

آمد شدن تو اندرين عالم چيست

آمد مگسي پديد و ناپيدا شد



يک نان به دو روز اگر بود حاصل مرد

از کوزه شکسته‌اي دمی آبي سرد

مامور کم از خودي چرا بايد بود

يا خدمت چون خودي چرا بايد کرد
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 12-05-2007
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink رباعیات خیام نیشابوری

گر باده خوری تو با خردمندان خور

يا با صنمی لاله رخي خندان خور

بسيار مخور و رد مکن فاش مساز

اندک خور و گه گاه خور و پنهان خور



وقت سحر است خيز اي طرفه پسر

پر باده لعل کن بلورين ساغر

کاين يکدم عاريت در اين گنج فن

بسيار بجوئي و نيابي ديگر


از جمله رفتگان اين راه دراز

باز آمده کيست تا بما گويد باز

پس بر سر اين دو راهه‌ي آز و نياز

تا هيچ نماني که نمی‌آيي باز



اي پير خردمند پگه‌تر برخيز

و آن کودک خاکبيز را بنگر تيز

پندش ده گو که نرم نرمک می‌بيز

مغز سر کيقباد و چشم پرويز



وقت سحر است خيز اي مايه ناز

نرمک نرمک باده خور و چنگ نواز

کانها که بجايند نپايند بسي

و آنها که شدند کس نمیايد باز



مرغي ديدم نشسته بر باره طوس

در پيش نهاده کله کيکاووس

با کله همی گفت که افسوس افسوس

کو بانگ جرسها و کجا ناله کوس



جامی است که عقل آفرين میزندش

صد بوسه ز مهر بر جبين میزندش

اين کوزه‌گر دهر چنين جام لطيف

می‌سازد و باز بر زمین میزندش



خيام اگر ز باده مستي خوش باش

با ماهرخي اگر نشستي خوش باش

چون عاقبت کار جهان نيستي است

انگار که نيستي چو هستي خوش باش



در کارگه کوزه‌گري رفتم دوش

ديدم دو هزار کوزه گويا و خموش

ناگاه يکي کوزه برآورد خروش

کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش



ايام زمانه از کسی دارد ننگ

کو در غم ايام نشيند دلتنگ
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 12-05-2007
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink رباعیات خیام نیشابوری

خورشيد به گل نهفت می‌نتوانم

و اسراز زمانه گفت می‌نتوانم

از بحر تفکرم برآورد خرد

دري که ز بيم سفت می‌نتوانم



دشمن به غلط گفت من فلسفيم

ايزد داند که آنچه او گفت نيم

ليکن چو در اين غم آشيان آمده‌ام

آخر کم از آنکه من بدانم که کيم



مائيم که اصل شادي و کان غمیم

سرمايه‌ي داديم و نهاد ستمیم

پستيم و بلنديم و کماليم و کمیم

آئينه‌ي زنگ خورده و جام جمیم



من می نه ز بهر تنگدستي نخورم

يا از غم رسوايي و مستي نخورم

من می ز براي خوشدلي میخوردم

اکنون که تو بر دلم نشستي نخورم



من بي می ناب زيستن نتوانم

بی باده کشيد بارتن نتوانم

من بنده آن دمم که ساقي گويد

يک جام دگر بگير و من نتوانم



هر يک چندي يکي برآيد که منم

با نعمت و با سيم و زر آيد که منم

چون کارک او نظام گيرد روزي

ناگه اجل از کمین برآيد که منم



يک چند بکودکي باستاد شديم

يک چند به استادي خود شاد شديم

پايان سخن شنو که ما را چه رسيد

از خاک در آمديم و بر باد شديم



يک روز ز بند عالم آزاد نيم

يک دمزدن از وجود خود شاد نيم

شاگردي روزگار کردم بسيار

در کار جهان هنوز استاد نيم



از دي که گذشت هيچ ازو ياد مکن

فردا که نيامده ست فرياد مکن

برنامده و گذشته بنياد مکن

حالی خوش باش و عمر بر باد مکن



اي ديده اگر کور ني گور ببين

وين عالم پر فتنه و پر شور ببين

شاهان و سران و سروران زير گلند

روهاي چو مه در دهن مور بين
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 12-05-2007
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink رباعیات خیام نیشابوری

نتوان دل شاد را به غم فرسودن

وقت خوش خود بسنگ محنت سودن

کس غيب چه داند که چه خواهد بودن

می بايد و معشوق و به کام آسودن



آن قصر که با چرخ همیزد پهلو

بر درگه آن شهان نهادندي رو

ديدیم که بر کنگره‌اش فاخته‌اي

بنشسته همی گفت که کوکوکوکو



از آمدن و رفتن ما سودي کو

وز تار امید عمر ما پودي کو

چندين سروپاي نازنينان جهان

می‌سوزد و خاک می‌شود دودي کو



از تن چو برفت جان پاک من و تو

خشتي دو نهند بر مغاک من و تو

و آنگاه براي خشت گور دگران

در کالبدي کشند خاک من و تو



می‌خور که فلک بهر هلاک من و تو

قصدي دارد بجان پاک من و تو

در سبزه نشين و می روشن میخور

کاين سبزه بسي دمد ز خاک من و تو



از هر چه بجر می است کوتاهي به

می هم ز کف بتان خرگاهي به

مستي و قلندري و گمراهي به

يک جرعه می ز ماه تا ماهي به



بنگر ز صبا دامن گل چاک شده

بلبل ز جمال گل طربناک شده

در سايه گل نشين که بسيار اين گل

در خاک فرو ريزد و ما خاک شده



تا کي غم آن خورم که دارم يا نه

وين عمر به خوشدلي گذارم يا نه

پرکن قدح باده که معلومم نيست

کاين دم که فرو برم برآرم يا نه



يک جرعه می کهن ز ملکي نو به

وز هرچه نه می طريق بيرون شو به

در دست به از تخت فريدون صد بار

خشت سر خم ز ملک کيخسرو به



آن مايه ز دنيا که خوری يا پوشي

معذوري اگر در طلبش میکوشي
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 12-05-2007
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Wink رباعیات خیام نیشابوری

پيري ديدم به خانه‌ي خماري

گفتم نکني ز رفتگان اخباري

گفتا می خور که همچو ما بسياري

رفتند و خبر باز نيامد باري



تا چند حديث پنج و چار اي ساقي

مشکل چه يکي چه صد هزار اي ساقي

خاکيم همه چنگ بساز اي ساقي

باديم همه باده بيار اي ساقي



چندان که نگاه می‌کنم هر سويي

در باغ روانست ز کوثر جويي

صحرا چو بهشت است ز کوثر گم گوي

بنشين به بهشت با بهشتي رويي



خوش باش که پخته‌اند سوداي تو دي

فارغ شده‌اند از تمناي تو دي

قصه چه کنم که به تقاضاي تو دي

دادند قرار کار فرداي تو دي



در کارگه کوزه‌گري کردم راي

در پايه چرخ ديدم استاد بپاي

میکرد دلير کوزه را دسته و سر

از کله پادشاه و از دست گداي



در گوش دلم گفت فلک پنهاني

حکمی که قضا بود ز من میداني

در گردش خويش اگر مرا دست بدي

خود را برهاندمی ز سرگرداني



زان کوزه‌ي می که نيست در وي ضرري

پر کن قدحي بخور بمن ده دگري

زان پيشتر اي صنم که در رهگذري

خاک من و تو کوزه‌کند کوزه‌گري



گر آمدنم بخود بدي نامدمی

ور نيز شدن بمن بدي کي شدمی

به زان نبدي که اندر اين دير خراب

نه آمدمی نه شدمی نه بدمی



گر دست دهد ز مغز گندم ناني

وز می دو مني ز گوسفندي راني

با لاله رخي و گوشه بستاني

عيشي بود آن نه حد هر سلطاني



گر کار فلک به عدل سنجيده بدي

احوال فلک جمله پسنديده بدي

ور عدل بدي بکارها در گردون

کي خاطر اهل فضل رنجيده بدي
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از امیر عباس انصاری به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 12:14 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها