بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 08-23-2009
deltang deltang آنلاین نیست.
کاربر عالی
 
تاریخ عضویت: Mar 2009
محل سکونت: TehrAn
نوشته ها: 6,896
سپاسها: : 0

200 سپاس در 186 نوشته ایشان در یکماه اخیر
deltang به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

کارمندان نابکار ، از دزدان و آشوبگران بيشتر به کشور آسيب مي رسانند / ارد بزرگ
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 10-13-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض برآزندگان از دیدگاه ارد بزرگ - Amir_Mohtarami

برآزندگان از دیدگاه ارد بزرگ - Amir_Mohtarami



برآزندگان خواهند ساخت سرآیندگان از پس آن خواهند سرود و زمین آیندگان را بارور می سازند .

برآزندگان سپاه یاران خویش را تنها در آمدگان و زندگان نمی بینند .

برآزندگان گرما بخشند ، سخن و گفتار آنان راه روشن آیندگان است .

برآزندگان به گفتار سخیف و کم ارزش زندگی خویش را تباه نمی سازند .

برآزندگان چشم در دست پر از بذر خویش دارند و آسمانی که مهربان است صدای غرش باد هرزه گرد آنها را از راه خویش برنمی گرداند .

برآزندگان مست شرآب هزاران ساله تاریخ کشورخویشند سخن آنان جز آهنگ خیزش و رشد نیست .

برآزندگان بدنبال دگرگونی و رستاخیزند ، رشد در کمینگاه راه های نارفته است .

برآزندگان شادی را از بوته آتشدان پر اشک ، بیرون خواهند کشید .

دارایی برآزندگان ، دلی سرشار از امید است به پهنه و گستره آسمانها .

کمر راه هم در برابر آرمان خواهی برآزندگان خواهد شکست .

برآزندگان و ترس از نیستی؟! آرمان آنها نیستی برای هستی میهن است..

پرهای خون آلود برآزندگان نقش زیبای آزادی آیندگان است.

کجاست سینه کش کوهستان سرد و بلندی که گامهای برآزندگان را بر تن خویش به یادگار نداشته باشد ؟ .

برآزندگان دستی و دامنی برای کاشتن دارند ! تا کدام فرزند برداشت کند ؟...

ویرانه کاخ های برآزندگان هم ، هزاران گهواره امید بر بر بستر خویش دارد .

میهن پرستی هنر برآزندگان نیست که آرمان آنان است .

چه فریست زندگی را آنگاه که : برآزندگان را نشناسی ؟ و در خود بپیچی ؟

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 10-13-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض چند جمله زیبا از ارد بزرگ

چند جمله زیبا از ارد بزرگ







ارد بزرگ : فرمانروایان برای رشد و بهروزی جوانان رودخانه های هدفمند کار فرام آورند ، تا توان آنها به شوره زار و مرداب نرسد .


ارد بزرگ : کسی که هنگام انتخاب همسر ، یکه تازی می کند و سخن ریش سفیدان را به هیچ می گیرد بارها و بارها با اشک ، رخش را خواهد شست .


ارد بزرگ : نزدیکی به آدمهای بی خردی که همیشه در زندگیشان اشتباه می کنند تاوانی دهشتناک دارد و اگر این رویداد رخ داد سرد و سخت باشید همچون کوه ، که مار به دور گردنتان چنبره زده است .


ارد بزرگ : تنها کسانی از آرزوهای نیک جوانان واهمه دارند که بر جایگاه خویش بیمناکند ..


ارد بزرگ : هیچگاه امید کسی را نا امید نکن، شاید امید تنها دارایی او باشد ..


ارد بزرگ : آرزوهای جوانان را خوار و کوچک مپندارید که سرآغاز کوهستانی آسمان خراش و یا دره ایی گود و ناپیداست .


ارد بزرگ : آرزوهای خویش را ارزشمند بدان که نای پروازت به سوی آرمانهاست .


ارد بزرگ : مردان و زنان کهن برآیند خوی و منش مردمان سرزمین خویش اند .


ارد بزرگ : دوستان زیاد برای یک نوجوان ، همانند آشیانه ساختن دهها کلاغ بر تاج نهالی نازک است .


ارد بزرگ : هنرمندی که آرمانی بزرگ در سر ندارد جز پلشتی چیزی نمی آفریند .


ارد بزرگ : خموشی ریش سفیدان هم پندآموز است .


ارد بزرگ : رسواترین آدمها ، فریبکارانند .


ارد بزرگ : کاشانه ایی که جایگاه دوستان کوچه و بازار شد نوای گریه ها در سینه دارد .


ارد بزرگ : سازش بر روی داشته های به یغما رفته امان ، به نام آشتی جویی و دوستی از نادانی و کم خردی ست .


ارد بزرگ : کسی که گذشت و بخشش در درونش نیست تنها نام آدم را بر خود دارد .


__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 10-13-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض سيزده جمله فوق العاده زيبا از ارد بزرگ

سيزده جمله فوق العاده زيبا از ارد بزرگ




ارد بزرگ : مردان و زنان کهن برآيند خوي و منش مردمان سرزمين خويش اند .


ارد بزرگ : دوستان زياد براي يک نوجوان ، همانند آشيانه ساختن دهها کلاغ بر تاج نهالي نازک است .


ارد بزرگ : هنرمندي که آرماني بزرگ در سر ندارد جز پلشتي چيزي نمي آفريند .


ارد بزرگ : خموشي ريش سفيدان هم پندآموز است .


ارد بزرگ : رسواترين آدمها ، فريبکارانند .


ارد بزرگ : کاشانه ايي که جايگاه دوستان کوچه و بازار شد نواي گريه ها در سينه دارد .


ارد بزرگ : سازش بر روي داشته هاي به يغما رفته امان ، به نام آشتي جويي و دوستي از ناداني و کم خردي ست .




ارد بزرگ : کسي که گذشت و بخشش در درونش نيست تنها نام آدم را بر خود دارد .


ارد بزرگ : کودکان براي شاد بودن ، بيش از هر چيزي به گفتگو با ما نياز دارند .


ارد بزرگ : آيا همه بايد به يک اندازه داشته باشند ؟! پايگاه مردمي همه آدميان بايد برابر باشد ؟! کساني که اينها را مي گويند يا ابلهند و يا گرگاني هستند که پوستين گوسفند به سر کشيده اند . آنگاه که عده ايي شب و روز براي رشد و بالندگي سرزمينشان تلاش مي کنند از همه چيزشان مي گذرند هزاران هزار نام ناشناخته در وادي هاي گوناگون از کيان کشور ، آزادي و مردم خويش با سينه ايي ستبر نگهباني مي کنند را چگونه مي توان با کساني يکي نمود که تنها موارد با اهميت زندگي آنها ; زمان خواب و خوراک ، ديدار دوستان کوچه و بازار ، آخرين فيلمي که بر پرده سينماست و يا چشم و ابروي ديگري ست...


ارد بزرگ : خوشرويي هديه اي ست ، که کادو ندارد .


ارد بزرگ : آييني که آدمي را به گوشه نشيني وادار کند دوامي نخواهد داشت .


ارد بزرگ : آدميان نيرومند در هنگامه آورد و پيکارهاي سهمگين ، شادي هديه مي دهند .

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:47 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها