بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-10-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جامعه شناسی

متفکران و بزرگان جامعه شناسی
  • فارابی و جامعه شناسی
  • ابن خلدون
  • مونتسکیو
  • اگوست کنت
  • کارل مارکس
  • آلکسی دوتوکویل
  • امیل دورکیم
  • ویلفردو پارتو
  • ماکس وبر
  • و سایر متفکران جامعه شناسی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 10-10-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جامعه شناسی

مدینه فاضله فارابی

مدینه فاضله فارابی

فارابی نظرات اجتماعیخود را در دو کتاب –آراء اهل مدینه فاضله-و-السیاسات المدنیه- به رشته تحریر در آورده است. وی در ارائه مدینه فاضله خود تحت تاثیر نا کجا آباد افلاطون بوده و مانند او به مقایسه جامعه با بدن انسان پرداخته است.
فارابی مدینه فاضله را تشبیه کرده است به:-بدن تام الاعضاء نه هر بدنی ، زیرا مدینه های جاهلیه نیز به مانند کالبدند و اعضاء آن به یکدیگر وا بسته اند ، یعنی بدنی که هر عضوی در جهت بقاء و دوام بدن ، وظیفه خود را انجام دهد همانطور که اعضاء بدن مختلف است و هر یک باید عهده دار وظیفه شود بعضی بالطبع برتر از بعضی دیگرند و یک عضو است که فرمانده همه و رئیس اول است که قلب باشد و اعضاء دیگر از لحاظ مراتب متفاوتند. اعضاء دیگر نیز به اعضائ رئیسه و غیر رئیسه تقسیم می شود که البته رؤسای درجه دوم به حساب می آیند که هر یک جنود و اعوان و انصاری دارند ولکن همه این رؤساء باید فرمانبردار قلب باشند و هدف او را دنبال کنند و سپس رؤسای درجه سوم. عضو رئیسه یعنی رئیس اول بدن که قلب است کاملترین و هوشیارترین اعضاء تن است و نخستین امری که در کالبد تکوین می آ ید همان است.
در مدینه فاضله نیز رئیس اول و فرمانفرمای اولی لازم است که زمام همه جامعه و رؤسای درجه اول و دوم و سوم تا افراد عادی بدست اوست و همه باید از فرمان او اطاعت کنند و همانطور که قلب افضل اعضاء است رئیس اول مدینه باید افضل افراد باشد.
در اینجا مجدداً فارابی نظامات را یعنی نظام افضل را تطابق کرده است. از یک طرف نظام تن انسانی را با نظام جامعه ، و از طرف دیگر هر دو نظام را با نظام آفرینش که علت العلل و مبدأ المبادی فرمانده کل و مفیض به همه عقول و اجرام علوی و سر انجام اجسام طبیعی است ، هماهنگ کرده است.
بنابراین رئیس اول مدینه نمی تواند هر فردی از افراد باشد بلکه باید واجد خصائل و صفاتی چند باشد که او را از سایر افراد جدا و ممتاز گرداند و بتواند به منزله قلب باشددر کالبد انسانی، و یا بمنزله عقل اول باشد و یا بمنزله عقل فعال باشدکه ناظر و مشرف بر کل علم طبیعت است . در اینجا، فارابی شرط اساسی ریاست اول مدینه فاضله را حکمتدانسته و اینجا وجه مشترک بین ارسطو و افلاطون است .
فارابی در مقابل مدینه فاضله ، مدینه جاهلیه یا جاهله را نهاده است که خود شامل مدینه های متعددی مثل مدینه فاسقه، مدینه مبتذله و مدینه ضاله می شود. این مدینه ها هر کدام به نوعی بی نظمیدچارند و تنها مدینه فاضله است که که منطبق با نظامات طبیعی و نظام آفرینش انسان است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 10-10-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جامعه شناسی

انواع اجتماعات

فارابی در کتاب- السیا سات المدنیه – به شرح انواع جماعات انسانی پرداخته و بطور کلی قائل به سه نوع جامعه است : عظمی،وسطی و صغری.
  • جماعت عظمی جماعتی است که از ملت ها و امتهای بسیار تشکیل شده باشد که همه به هم کمک و یاری دهند .
  • جماعت وسطی عبارت از جمع آمدن یک ملت است .
  • جماعت صغری آن جماعتی است که در یک شهر باشد.
این سه نوع جماعت ، جماعت کامل است . پس مدینه نخستین مراتب کمال انسانی در زیست اجتماعی است و اما اجتماعات در دهات و محله ها و کوی و خانه ها اجتماعی ناقص بود. آنچه از همه ناقص تر است اجتماع در یک منزل بود که جزئی از اجتماع مدنی بود ، اجتماعات در محله ها و دهات هر دو بخاطر مدینه بود. بجز آنکه امتیاز بین آن دو این است که محله ها اجزا مدینه اند ولکن دهات خادم مدینه اند و جماعت مدنی جزء امت بود و امت منقسم به مدینه ها شود . و جماعت های انسانی کامل مطلقاً منقسم به امتها شود و هر امتی از امتی دیگر به دو امر طبیعی ممتاز گردد یکی به خلقت های طبیعی ، و دیگر به سرشتهای طبیعی و به واسطه یک امر سومی که وضعی است نه طبیعی ، که البته آنرا هم مدخلیتی هست در امور طبیعی وآن عبارت از زبان محاوره آنها بوده، زبانی که بدان سخن گویند. پس پاره ای از امتها بزرگ، و پاره ای دیگر کوچک ، و سبب طبیعی نخست در اختلاف امتها در این امور چیزهایی بود که…….
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 10-10-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جامعه شناسی

عدالت در مدینه فاضله فارابی

از نظر فارابی در نزد مردم مدینه های فاضله، عدالت به معنای- این است که همه به سعادت و کمال افضل خود برسند، همه زندگی کنند ، همه به زندگی خود ادامه دهند ، جنگ و ستیز از میان برداشته شود ، هر عضوی وظیفه خود را انجام دهد ، لاجرم همه اعضاء سالم می مانند و به حیات و زندگی خود ادامه می دهند ، همه تابع یک رهبر و فرمانده باشند و آن فرمانده نیز مقهور اراده خود و عقل باشد و حکیم و دانا و متصف به اخلاق حمیده باشد،هیچ عضوی از اعضاء جامعه به حقوق و وظائف دیگر تعدی نکند. مردم مدینه فاضله گویند : عدالت این است که همه افرادانسانی به زندگی خود ادامه دهند و در این حکم از فرمان عقل و قوه ناطقه اطاعت کنند.
مردم مدینه فاسقه گویند(الحق لمن غلب)همانطور که بنای موجودات طبیعی ،بر تضاد و ضدیت وخصومت است و هر موجود با موجودات دیگر در جدال ومبارزه است و خواهان نفی،طرد ومحو موجودات دیگر است،در جهان انسانی نیز عدالت همین است که به انواع تغلبات،تقلبات ومکرها وحیله ها،دیگران را محو ونابود کند تا خود زنده بماند ویا همه را برده ودر استخدام خود قراردهد تادرزندگی وبقاءاوسودمند بود.
علاوه بر مباحث فوق،در زمینه اجتماعیات،فارابی نظریاتی نیز درباره عدالت،همزیستی مسالمت آمیز،عهودوپیمانها،نوع دوستی و…داردکه به تفصیل آنها را در کتاب آراءاهل مدینه فاضله ارائه داده است.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 10-10-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جامعه شناسی

جامعه شناسی دین
  • مقدمه
  • تعریف دین
  • انواع دین
  • نظریه های دین
  • انواع سازمان دینی
  • جنسیت و دین
  • تحولات جاری در دین
  • دین در انگلستان
  • دین در آمریکا
  • مسأله دنیوی شدن

مقدمه

طی سالهای متمادی که از عمر بشر و جامعه انسانی می گذرد دین تنها گزینه ای است که تقریبا تمام انسانها را در اختیار خود داشته است.جدا از ماهیت های متنوع و مختلفی که دین در جهان داشته ،تمامی مردم در ارتباط خود با جهان طبیعت و نیروهای موجود در آن اندیشه ای را برگزیده اند.دین در عرصه اجتماع سالهای متمادی خضوری چشمگیر داشت .روحانیون در کلیساها و در مساجد مسلمانان تمامی عرصه های زندگی بشری را در اختیار خود داشتند .آموزش وپرورش،اقتصاد،سیاست،تولید علم،و اخلاق همگی در اختیار دین و شارعان آن بوده است.
در اروپا با انقلاب صنعتی موج جدیدی از تفکر و حرکت غیر دینی بوجود آمد که دین را هر چه بیشتر از دخالت در امور مادی و طبیعی برحذر داشته و آن را محدود به عرصه خصوصی هر فردی نموده است.
چگونه دین مسیحیت مشروعیت خود را در بین مسیحیان از دست داده و اروپاییان را در هرچه آسمانی کردن دین و مفهوم آن کشانده است ؟این سئوال را می توان در نوع تفکرات اروپاییان و عمل کلیسا و شرایط فکری و اقتصادی و فرهنگی اروپا جستجو نمود.ولی در حال حاضر اکثریت عظیمی از جوامع بشری دارای دین می باشند و خود را ملزم به دستورات دینی میدانند.
در خاورمیانه که مهد و محل تولد بزرگترین ادیان الهی می باشد، در اعصار مختلفی از تاریخ ، چه در عرصه سیاست و چه در عرصه اقتصاد و همچنین در عرصه تولید علم بزرگترین واکنش بشری را در برابر دین می توان مشاهده نمود.

تعریف دین

انواع اعتقادات و سازمانهای دینی آن قدر فراوان است که محققان رسیدن به یک تعریف عموما پذیرفته شده از دبن را بسیار دشوار یافته اند.در غرب اکثر مردم دین را با مسیحیت یکی می دانند __اعتقاد به وجود متعالی که به ما فرمان می دهد تا در این دنیا به شیوه ای اخلاقی رفتار کنیم،و وعده فرا رسیدن یک زندگی پس از مرگ را می دهد.با وجود این ما نمی توانیم دین را به طور کلی با این اصطلاحات تعریف کنیم.این اعتقادات ،و بسیاری از جنبه های دیگر مسیحیت،در بیشتر ادیان جهان وجود ندارند.
دین چه نیست
دین چه هست

انواع دین

در جوامع سنتی دین معمولا نقش اساسی در زندگی اجتماعی دارد.نمادها و شعایر دینی غالبا با فرهنگ مادی و هنری جامعه موسیقی،نقاشی یا کنده کاری،رقص،قصه گویی و ادبیاتدر آمیخته است.در فرهنگهای کوچک،هیچ گونه روحانیت حرفه ای وجود ندارد،اما همیشه افراد معینی هستندکه در دانش اعمال دینی(و اغلب جادویی)متخصص می شوند.
توتم آیینی و همزاد آیینی

اسلام،مسیحیت و یهودیت
پرنفوذترین ادیان سه گانه یکتاپرست در تاریخ جهان اسلام ،مسیحیت و یهودیت است.خاستگاه همه آنها در خاور نزدیک بوده و هر یک بر دیگری تأثیر گذارده است.
اسلام
مسیحیت
یهودیت

ادیان خاور دور
آیین هندو
آیین بودا،آیین کنفوسیوس،آیین تائو

نظریه های دین

رویکردهای جامعه شناختی نسبت به دین هنوز شدیدا تحت تأثیر اندیشه های سه نظریه پرداز کلاسیک جامعه شناسی ،یعنی مارکس ،دورکیم و وبر است.هیچ یک از این سه جامعه شناس خود مسیحی نبودند و همگی فکر می کردند که اهمیت دین در دوران امروزی کاهش خواهد یافت.آنها بر این باور بودند که اساسا که مذهب یک توهم است .طرفداران مذاهب مختلف ممکن است به طور کلی در مورد اعتبار اعتقاداتی که که دارند و شعایری که در آن مشارکت می کنند متقاعد شده باشند.
البته جامعه شناسان اسلامی هم دارای نظریات متنوع و مهمی در حیطه جامعه شناسی دینی میباشند که از جمله آنان می توان به دکتر علی شریعتی و آیت الله شهید مطهری اشاره نمود.در میان فلاسفه اسلامی تقریبا تمامی این فلاسفه نظریات قابل توجهی را ارائه کرده اند.خلاصه نظریات مسلمانان در این حیطه را می توان این گونه خلاصه نمود که آنان دین و فرایندهای آن را جدا از زندگی مادی در نظر نمی گیرند ،بلکه آن را در طول همدیگر می دانند.
مارکس و دین
دورکهایم و شعائر دینی
انتظارات دورکهایم درباره دگرگونی دین
وبر و ادیان جهان
جامعه شناسی دینی در نگاه متفکران اسلامی

انواع سازمان دینی

کلیساها و فرقه های مذهبی
مذاهب و کیشها

جنسیت و دین

دین به عنوان یک فرایندی که تمامی بخشهای زندگی بشری به چالش می کشاند ،در تأثیری متقابل که در افکار بشریت داردبه موجود مرد و زن نگاهی متفاوت دارد.سازمانهای دینی و روحانیت و کتب دینی در هر یک از ادیان ،رویکردی متمایز کننده به زن دارند .به طور مثال زن از رسیدن به قدرت معنوی در کلیسا منع گشته است.یا در اسلام وظایف و ساختار متفاوتی برای زن در نظر گرفته اند.
تصویرهای ذهنی دینی
زنان در سازمانهای دینی

تحولات جاری در دین

دیدگاهی که مارکس ،دورکیم و وبر همگی در آن سهیم بودند این بود که دین سنتی بیش از پیش در دنیای مدرن بصورت امری حاشیه ای در می آید__و دنیوی شدن فرایندی اجتناب پذیر است. از این سه جامعه شناس شاید تنها وبر می توانست حدس بزند که یک نظام دینی سنتی مانند اسلام ممکن است تجدید حیات عمده ای پیدا بکند و پایه تحولات عمده سیاسی در اواخر قرن بیستم شود .با این همه این دقیقا همان چیزی است که در دهه 1980 در ایران رخ داد.در سالهای اخیر بنیاد گرایی اسلامی تأثیر قابل ملاحظه ای نیز بر سایر کشورهای خاورمیانه مانند مصر،سوریه و لبنان داشته است.چه چیزی این تجدید حیات پر دامنه اسلام را تبیین می کند؟
گسترش دین اسلام
اسلام و غرب

دین در انگلستان

وابستگی مذهبی و اعتقادات دینی

دین در آمریکا

گوناگونی
بنیادگرایی دینی

مسأله دنیوی شدن
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 10-10-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جامعه شناسی

جامعه شناسی شهری

برای اینکه تعریف روشن‌تری از مهیت و دامنه جامعه شناسی شهری به دست دهیم می‌توانیم بگوییم، تجزیه و تحلیل شهر به عنوان یک واقعیت اجتماعی موضوع جامعه شناسی شهری است. بنابراین جامعه شناسی شهری ، کلیه مسائل اجتماعی جامعه شهر نشین را دربر خواهد گرفت. یکی از واقعتهای اساسی ، رابطه از تحت جامعه با سایر واقعیتهای اجتماعی است، مانند رابطه تراکم جمعیت و سازمانها و شیوه تفکر و زندگی اجتماعی.
نگاه اجمالی

بدون اینکه بخواهیم کلیه جنبه‌های جامعه شناسی شهری را مورد بحث و بررسی قرار دهیم، منظور این است که اهمیت و ماهیت ملاحظات جامعه شناسی بر مسائل شهری روشن شود و برخی اطلاعات مربوط به اجتماع شهرها که اختصاصا معنای خاصی در بر دارد و نیز روشهای بررسی مسائل شهری را مورد مطالعه قرار گیرد. در عمل ، امروز شهرسازان ، معماران و مهندسان تاسیسات شهری بیش از پیش به میزان قابل توجهی از ره آورد جامعه شناسی شهری استفاده می‌کنند و مفهوم شهر سازی و شهرنشینی را منحصر به جنبه معماری آن نمی‌دانند.

بنابراین لازم است زبان مشترکی نیز آنها را به یکدیگر پیوند دهد تا به درستی نظرات یکدیگر را درک کنند و در بهبود زندگی اجتماع شهرنشینی از آن استفاده کنند. اما برای اینکه به درستی بدانیم جامعه شناسی شهری چیست و مشتمل بر چه مباحثی است بهتر است قبلا به عنوان یاد آوری جامعه شناسی را بطور کلی تعریف بکنیم. پس جامعه شناسی ، مطالعه علمی واقعیتهای اجتماعی است که از سه جنبه ریخت شناسی ساختاری و فرهنگی و روانی مورد بحث و مطالعه قرار گیرد.
اختصاصات شهر

اگر از جنبه مادی و خارجی را مورد نظر قرار دهیم، شهر بدوا انبوهی از افراد انسانی و فضایی را که در آن سکونت گزیده‌اند شامل می‌شود. در اینجا نظم جاری مربوط به مسائل زیر در خور توجه است. جمعیت شهری (از نظر تعداد ، تراکم ، ترکیب و ساختمان و تحول) ، طرز پراکندگی و قرار گرفتن جمعیت در فضای شهر اصول تمایز بین قسمتهای مختلف فضای شهر و تاثیرات آن بر زندگی اجتماعی افراد و گروههایی که در آن زندگی می‌کنند. از جهت دیگر ، شهر عبارتست از یک سازمان اجتماعی پیچیده است. یعنی ، شهر تنها از تجمع افراد تشکیل نمی‌شود بلکه مشتمل بر گروههای مختلفی ، مانند خانواده ، طبقات اجتماعی ، کارگاهها و کارخانه‌ها ، گروههای نژادی ، انجمن‌های مختلف و غیره است.

می‌توان سخن از یک نوع «روحیه شهری» یا «فرهنگ شهرنشینی» به میان آورد که با خوصیات اجتماعات غیر مشابه فرق دارد. به عبارت دیگر ، سبک زندگی و شیوه فکر کردن و بروز احساسات و عواطف که بر حسب جوامع و منطق مختلفی که شهر جزئی از آن است متفاوت و بر حسب تارخ و خوصیات شهرها متغیر است، ویژگیهایی به زندگی شهرنشینی بخشیده است که خاص اجتماع مورد نظر یعنی شهر است. مثلا استقلال افراد در مقابل سنن و آداب ، در شهرها افزایش می‌یابد و پذیرش افکار جدید ، مدپرستی ، خلاقیت ، نوآوری و تسامح فزونی می‌گیرد. نکته دیگر اینکه ، شهر را نباید واحد مستقل و مجزا از جامعه دانست، یعنی نمی‌توان آن را از واحدهای دیگر وابسته به آن جداگانه مورد مطالعه قرار داد. زیرا:

  • اولا شهر با منطقه‌ای که در آن واقع شده است ارتباط کامل دارد. یعنی از یکسو خوصیات منطقه در شهر تاثیر می‌گذارد و از وی دیگر شهر به تدریج کم و بیش خوصیات شهری خود را به منطقه‌ای که خود جز آن است انتقال می‌دهد و در حقیقت منطقه و شهر عکس العمل‌های متقابلی در برابر یکدیگر دارند.
  • دوم آنکه ، شهر با یک کشور و کل اجتماعی که جزئی از آن است پیوند و وابستگی دارد، زیرا ساخت سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور در شهر منعکس می‌شود. سوم آنکه ، شهر با نوع تمدن نظام اجتماعی که ملت و کشور را فرا گرفته است ارتباط کامل دارد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 10-10-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جامعه شناسی

جامعه شناسی پزشکی
  • مقدمه
  • تاریخچه مطالعات اجتماعی در پزشکی و جامعه شناسی پزشکی
  • پزشکی در اسلام
  • مراجعه به پزشک
  • علل اجتماعی بیماری
  • الگوهای اجتماعی بیماری
  • مقابله با بیماری
  • انواع مراقبتهای درمانی
  • همچنین ببینید

مقدمه

{picture=tr> جامعه شناسی پزشکی


تا حدود 200 سال قبل نظریه های مزاجی(اخلاطی) بر طبابت حاکم بوده است.اما این نظریه ها در اواخر قرن هیجدهم بوسیله گونه نوینی از پزشکی که مدعی بود بیماری بصورت ضایعه آسیب شناختی گسسته ای در درون بدن وجود دارد ،دور ریخته شد.طبابت ،در هماهنگی با این چارچوب نوین نگریستن به بیماری،به گونه ای ریشه ای دگرگون شد:معاینه پزشکی برای جستجوی بیماری معمول شد.معاینه های پس از مرگ برای مشخص کردن دقیق بیماری که باعث مرگ شده است متداول شد و بیمارستان به عنوان جایگاهی برای معالجه بیماران پا به عرصه نهاد.
این مدل جدید بیماری که غالباً زیست شناسانه نامیده می شود زیرا بیماری را به یک ناهنجاریی در درون بدن تقلیل می دهدبه سرمایه گذاری منابع عظیمی برای بررسی دقیق فرایندهای آناتومیک و فیزیولو‍‍‍‍زیک ،خواه بهنجار و خواه نابهنجار برای مشخص کردن مبنای آسیب شناسانه بسیاری از بیماری ها ،انجامید؛به علاوه انقلاب داروشناختی از جنگ جهانی دوم ،سلاحهای نیرومندی برای مبارزه با بیماری در دسترس بیماران گذاشت.با این همه، برخی از بیماریها مقهور این تحلیل طب زیستی نشدند.برای مثال نزدیک به 200 سال است که بافتهای مغز کسانی که دچار ناراحتی روانی اند پس از مرگشان ،برای یافتن ریشه های ارگانیک (اندامی )بیماریشان،به دقت مورد کندوکاو قرار می گیرد،اما توفیقی در این راه به دست نیامده است.

تاریخچه مطالعات اجتماعی در پزشکی و جامعه شناسی پزشکی

قبل از پیدایش جامعه شناسی پزشکی و ورود جامعه شناسی و علوم اجتماعی به مباحث مربوط به سلامتی و بیماری و بهداشت،از ازمنه قدیم،صاحبنظران از حوزه های مختلف ،از قبیل مصلحین اجتماعی ،سیاسیون،مورخین ،رهبران دینی ، اقتصاد دانان و اداره کنندگان مسائل اجتماعی بهداشتی-پزشکی را مورد بررسی قرار داده ،اظهار نظر کرده و راه حل ارائه می دادند .به طور کلی ادبیات این مطالعات و بررسیها را می توان به سه دوره که ترتیب تاریخی هم دارند تقسیم کرد.
در دوره اول که به قرن 18 ختم می شود ،این مطالعات و اظهار نظرها به عنوان مسائل عام اجتماعی –انسانی مطرح بودند و بدون پوشش خاص حوزه تخصصی.
در دوره دوم این بررسیها تحت پوشش حوزه های حفاظت پزشکی ،بهداشت عام و به خصوص طب اجتماعی یا پزشکی اجتماعی قرار می گیرند.
دوره سوم است که این تحقیقات و مطالعات خاصتر و مشخص تر شده و تحت عنوان جامعه شناسی پزشکی طبقه بندی می شوند.

پزشکی در اسلام

دانشمندان اسلامی و پزشکی
نظریات اسلام در مورد طب و طبابت


مراجعه به پزشک

مدل سنتی پزشکی بر آن است که بیماری ضایعه ای است در درون بدن انسان که دو گونه شاخص پدید می آورد .این شاخصها نشان دهنده وجود بیماری است:
1-نشانه ها:حالتهایی احساسی که بیمار به آن دچار می شود .این حالتها به بیمار هشدار می دهد که وضع رو به راه نیست.
2-علائم:نشانگرهایی که پزشک تشخیص می دهد .این نشانگرها بیان کننده وجود ضایعه آسیب شناسانه نهفته ای می باشند.از همین روی پزشک نوعی کارآگاه است که از شواهد بیرونی پی به وجود بیماری می برد .در این مدل(انگاره )از بیمار خواسته می شود نقشی بسیار خاص بازی کند ،یعنی نشانه را نزد پزشک بیاورد و آن را به او گزارش دهد تا کارآگاه بتواند آن را پیش ببرد.از آنجا که اشخاص از نشانه ها همچون محرکهایی برای کمک گرفتن بهره نمی جویند،آنچنان که انتظار می رود عمل نمی کنند.این امر تاثیر بدی بر عملکرد موثر این مدل(انگاره)دارد.
به مثالهی زیر توجه کنید:
1-افرادی هستند که با وجود مبتلا بودن به نشانه های بیماری شدید یا نزد پزشک نمی روند و یا خیلی دیر نزد پزشک می روند.این افراد تشکیل دهنده گروهی اند که به" کوه یخ کلینیکی "موسوم است؛زیرا چنین می نماید که شمار آنهایی که دچار بیماری نشانه دار شدید هستند اما تحت مراقبتهای پزشکی نیستند بیش از آنهایی است که تحت مراقبتند.
2-افرادی هستند که هنگام مراجعه به پزشک به اظهار ناراحتیهایی پیش پا افتاده یا نسبتاً جزئی می پردازند.برخی از پزشکان اظهار داشته اندکه بین یک سوم تا نیمی از بیمارانشان جزو این دسته اند.

علل اجتماعی بیماری

تحقیقات آسیب شناسی و پزشکی قانونی سرشار از مثالها و نمونه های اوضاع و احوال خاضی است که باعث بیماری می شوند .اما بر این رویکردهای سنتی به علل بیماری این انگاره های زیست پزشکی حاکم بوده است که استدلالش این است که هر تحول زیست شناسانه حاصل تحول زیست شناسانه ماقبل آن است .جامعه شناسی سه چالش عمده را در برابر این دیدگاه می گذارد:
1-حضور بسیاری از علل زیست شناسانه بیماری به شدت نتاثر از عوامل اجتماعی است.
2-از آنجایی که بیماری چند بعدی است ،توصیف علل ضایعه زیست شناسانه به تنهایی تبیینی کافی و بسنده نیست،از این لحاظ که بیماری دارای ابعاد روان شناسانه ای است که درکشان به همان اندازه ضروری است.
3-شواهدی در دست است که بیماریهایی که آشکارا مبنایی زیست شناسانه دارند ،و حتی مرگ، ممکن است مستقیماً محصول عوامل اجتماعی باشند.

الگوهای اجتماعی بیماری

در هر جامعه ای ،در هر برهه ای از زمان ،انواع و اقسام بیماریها وجود خواهد داشت.این بیماریها غالباً به علت برخی خصیصه های زیست شناسی فرایند بیماری الگوهایی را تشکیل می دهند.برای مثال اپیدمی آنفلوآنزا غالباً دارای الگویی زمانی است،چرا که در طی ماههای زمستان متداولتر است و دارای الگوهایی جغرافیایی می باشد.زیرا ویروس در جامعه از یک فرد به فرد دیگر منتقل می شود.این الگوها بسیار قابل توجهند زیرا:
1-غالباً آنها را می توان برای تشخیص بیماری یا خصیصه های آن به کار برد.
2-این الگوها می توانند بیانگر عوامل علی باشند.
3-می توانند نیازهای بهداشتی و درمانی مناطقی را مشخص کنند که نیازمند رسیدگی از سوی شبکه های خدمات درمانی و بهداشتی اند.
تبیین الگوهای بیماری

مقابله با بیماری

افراد به شیوه ها ی گوناگون با بیماری مقابله می کنند و در این کار به مجموعه ای از منابع تکیه می کنند.حل و فصل بیماری حاد معمولاً از همه آسانتر است زیرا بنا به تعریف وضعیتی گذراست.از سوی دیگر ،بیماری مزمن،معمولاً جرح و تعدیلهای بنیادی تری را هم از سوی بیمار و هم از سوی مراقبت کنندگان بلافصل می طلبد.این راهبردهای گوناگون مقابله با بیماری ،به نوبه خود می توانند به کاهش تاثیر ناخوشی کمک کنند ،یا در اوضاع و احوال معین ،وضعیت را وخیمتر کنند.

انواع مراقبتهای درمانی

نشانه ها و بیماری در جامعه بسیار شایعه اند.به هنگام تصمیم گیری درباره معالجه درست ،بیماران مجموعه ای از گزینشها را که از پرداختن به نشانه های بیماری توسط خود آنها تا به جستجوی کمک از طرف متخصصان بر آمدن را در بر می گیرد ،در پیش رو دارند.
مراقبت از خود
مراقبت از سوی خانواده
مراقبتهای اجتماعی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #8  
قدیمی 10-10-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جامعه شناسی

شهر و ده از دیدگاه جامعه شناسان

نگاه اجمالی

تفاوت موجود میان جامعه‌های انسانی از دیرباز مورد توجه بسیاری از متفکران و جامعه شناسان قرار داشته است. و گروهی از دانشمندان علوم اجتماعی با در نظر گرفتن جنبه‌های مختلف زندگی اجتماعی ، تقسیم بندیهایی از جامعه‌های انسانی به عمل آورده‌اند و برای هر کدام ویژگیهایی ذکر کرده‌اند که با دیگری تفاوت دارد.
شهر و ده از دیدگاه جامعه شناسی ابن خلدون

ابن خلدون فیلسوف ، جامعه شناس اسلامی قرن هشتم هجری قمری جامعه‌های انسانی را به دو نوع بادیه نشین و شهرنشبن تقسیم می‌کند و تفاوت میان آنها را درارتباط با عوامل اقتصادی روشن می‌سازد. مفهوم همبستگی در حدود پنج قرن پیش‌تر بوسیله ابن خلدون تحت عنوان عصبیت بیان شده است. عصبیت به معنی همیاری ، همبستگی ، همگرایی ، یاریگری. ابن خلدون می‌گوید عصبیت در جوامع بدوی نیرومندتر از جوامع شهری است در چندین جا تائید می‌کند که عصبیت دینی بالاترین ، مهمترین و نیرومندترین عصبیت هاست و جوامعی که پیرامون یک انگیزه الهی گرد آمده‌اند، دارای عصبیت فراوانی هستند.

اما آنچه ابن خلدون درباره دو جامعه بادیه نشینان و شهرنشینان مطرح می‌کند میزان و شدت عصبیت است، این پدیده در میان مردم بادیه نشین بسیار شدید است، به تدریج که اجتماعات بادیه تطور پیدا می‌کند به شهر تبدیل می‌شود، عصبیتها هم روبه ضعف می‌گذارد و با ضعیف ترشدن عصبیت‌ها ، جامعه قادر به حفظ موجودیت خود نمی‌باشد و بر اثر هجوم گروهی که عصبیت بیشتری دارند شکست می‌خورد و زوال می‌یابد و این بیان فلسفی طلوع و زوال شهرها و تمدنها از دیدگاه ابن خلدون است.
شهر و ده از دیدگاه جامعه شناسی امیل دورکیم

بنابر نظریه امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی ، جامعه‌ها براساس نوع انسجام ، همگرایی و همبستگی افراد با یگدیگر به دو گونه تقسیم می‌شود. گونه اول جامعه مبتنی برهمبستگی مکانیکی است که افراد آن در حکم اجزای یک ماشین هستند، انتظام اجتماعی در این جامعه بیشتر بر تشابه و همانندی افراد استوار است و افراد ازلحاظ حرفه و شغل ، طرز تفکر ، ادراک و رفتار با یکدیگر کم و بیش مشابهت دارند و همگی تحت نظام واحدی قرار می‌گیرند و از مقررات و قوانین و سنتهای یکسانی پیروی می‌کنند.

گونه دوم مبتنی بر همبستگی ارگانیک یا همبستگی اندامی یا عضوی است که روابط افراد بر اساس عدم تشابه و نا همانندی قرار دارد. این جامعه مانند ارگانیسم انسان دارای اعضای متعددی است که هر کدام کار خاصی انجام می‌دهند ولی در عین حال میان آنها ارتباط متقابل برقرار است. یعنی هم با یکدیگر و هم با کل ارگانیسم جامعه در ارتباط متقابل هستند. در این نوع جامعه تقسیم کار و تخصص و حرفه‌های گوناگون وجود دارد و افراد از نظر شغل ، عقیده و ذوق و سلیقه با هم فرق می‌کنند و آنچه باعث پیوستگی و ارتباط متقابل میان آدمها می‌شود، تجانس و همانندی و پیروی از قانون سنتی واحدی نیست، بلکه افراد براساس نیازهای متقابلشان با هم ارتباط پیدا می‌کنند و به آن آگاهی دارند.

آنچه که دورکیم در این زمینه مطرح می‌کند تغییراتی است که با پیدایی شهرنشینی و تطوراجتماعی در این پدیده بوجود می‌آید. به عقیده او همگرایی Solidarite در جامعه بادیه به علت ساختار اجتماعی ویژه آن ازنوع همگرایی خود به خودی و ماشینی است که نا آگاهانه صورت می‌گیرد، مانند اجزاء و پیچ مهره‌های ماشین که در کنار هم قرار دارند و بطور خود به خود موجب حرکت ماشین می‌شود. ولی در جامعه شهری این امر به صورت منطقی حساب شده و آگاهانه در می‌آید که دورکیم آن را همگرایی اندامی یا ارگانیک نام می‌گذارد، یعنی افراد مانند اندام‌هایی هستند که هر کدام کاری انجام می‌دهند و با هم ارتباط دارند که نتیجه کارکرد و ارتباط میان آنها همان ادامه حیات ارگانیسم است.
شهر و ده از دیدگاه فرانسیسکو خولیائو (Francisco Kholyao)

او می‌نویسد: هر یک از ما در ذات خود دهقانیم ، خواه در نیویورک زندگی کنیم یا در پاریس ، یا لندن و هرگز به روستا نرفته باشیم، با نگاهی از پنجره یک آپارتمان و دیدن تک درختی بر زمینه یکنواخت شهر با طرح زمخت آسمان خراش‌ها ، به ناگهان اندوهی در درون خود حس می کنیم،درخت خاطره اجداد ماراکه دهقان بوده اند به ما باز می آورد و تماشای آن روح مارا احساسی از تبعید می کند، زیرا ما خواه ثروتمند و در جستجوی ثروت بیشتر با فقیر و نادار و در تلاش زندگی بهتر ، همه از روستا آمده‌ایم.

یک درخت ، میان سیمان و بتون می‌تواند بطور ناگهانی خاطره‌ای از مزارعی را که در گوشه نامعلومی از بستر زمان پشت سر نهاده‌ایم در ما بیدار می‌کند. می‌توانیم کودکی ، عشق و شادی را فراموش کنیم … اما زمین راحتی اگر دیگر زیر پای ما نباشد و در سایه درختی ننشسته باشیم همواره به یاد خواهیم داشت زمین نیرومندتر از خون ماست، در آن جریان می‌یابد و سیرابش می‌کند. زمین خود زندگی است، به همین سبب مشاهده یک درخت ، آرزوی زمینی را که از دست داده‌ایم در ما بر می‌انگیزد.
دیدگاه چارلز کولی (Ch.H.Cooley)

او ازلحاظ روابط اجتماعی معتقد به دو نوع جامعه است :


نوع اول ، جامعه مبتنی بر روابط نخستین که در آن روابط افراد نزدیک ، صمیمانه و چهره به چهره و عاطفی است. نوع دوم ، جامعه مبتنی بر روابط دومین که میان افراد روابط خشک ، رسمی و حساب شده برقرار است. هر چند ممکن است این نوع روابط در شهر و روستا به نسبتهای متفاوتی وجود داشته باشد ولی بطور کلی در جامعه روستایی روابط افراد بیشتر از نوع روابط نخستین است. در یک روستای سنتی افراد معمولا در میان هم زاده می‌شوند، در کنار هم زیست می‌کنند و روابط آنها بر اساس شناخت متقابل قرار دارد. هر یک از افراد روستایی فرد دیگر جامعه خود را با تمام وجوه و ابعاد شخصیت او می‌شناسد و می‌داند فلان شخص که فردی از افراد جامعه‌اش است، دارای چه خصوصیت اخلاقی است، به چه خانواده‌ای تعلق دارد و از لحاظ اقتصادی در چه سطحی قرار دارد و دارای چه موقعیتی است.

دیگر افراد خانواده او چه کسانی هستند چه خصوصیات و چه منزلت و پایگاهی در جامعه دارند. روابط صمیمانه و نزدیک در اجتماع کوچک ده برای مردم مطلوب و خوشایند است. وی می‌نویسد : اهالی دهکده‌های اطراف … شهر … پس از رسیدن به مرحله توانگری و ثروت به شهر منتقل شده و در آن سکونت گزیده و رفته رفته به رفاه زندگی و تجمل خواهی شهرنشینی متمایل گشته‌اند. این پدیده اجتماعی در عین حال روشنگر آنست که شهرنشینان بطور عمده خاستگاه اجتماعی روستایی دارند.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #9  
قدیمی 10-10-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض جامعه شناسی

جامعه شناسی قشرها و نابرابریها
  • مقدمه:
  • نظامهای قشربندی اجتماعی:
  • نظریه های قشر بندی در جوامع امروزی:
  • طبقات در جوامع امروزی:
  • جنسیت و قشربندی:
  • اسلام ،قشر بندی و نابرابری:
  • تحرک اجتماعی:
  • فقر و نابرابری:

مقدمه:

چرا بعضی گروهها در جامعه ثروتمند تر یا قدرتمند تر از دیگران هستند؟جوامع امروزی تا چه اندازه نابرابرند؟تا چه اندازه فردی از یک زمینه اجتماعی فروتر بخت رسیدن به بالای نردبان اقتصادی را دارد؟چرا فقر در کشورهای ثروتمند امروز همچنان وجود دارد؟
مطالعه نابرابریهای اجتماعی یکی از مهمترین حوزه های جامعه شناسی است،زیرا منابع مادی در دسترس مردم تا حد زیادی زندگی آنها را تعیین می کند.

نظامهای قشربندی اجتماعی:

نابرابریها در همه انواع جامعه انسانی وجود دارد.حتی در ساده ترین فرهنگها ،که اختلاف در ثروت و دارایی عملا موجود نیست،نابرابری میان افراد،مرد و زن،پیر و جوان وجود دارد.جامعه شناسان برای توصیف نابرابریها ،از وجود قشر بندی اجتماعی سخن می گویند.قشربندی را می توان به عنوان نابرابریهای ساختارمند میان گروهبندیهای مختلف مردم تعریف کرد.می توان قشر بندی را مانند لایه بندی زمین شناسی پوسته زمین تصور کرد.جوامع را می توان متشکل از قشر هایی به صورت سلسله مراتبی در نظر گرفت که قشرهای ممتازتر در بالا و قشرهای کمتر ممتاز نزدیک به پایین قرار گرفته اند.
چهار نظام قشر بندی می توان تشخیص داد(که گاهی این نظامها همراه با یکدیگر یافت می شوند):
  • بردگی
  • کاستی
  • رسته ها
  • طبقه
نظریه های قشر بندی در جوامع امروزی:

پرنفوذترین رویکردهای نظری نظریه هایی هستند که توسط کارل مارکس(83-1818)و ماکس وبر(1920-1864)عنوان شده اند.بیشتر نظریه های قشربندی سخت مرهون اندیشه های آنها بوده اند.اندیشه های مارکس و وبر تاثیری ژرف بر توسعه جامعه شناسی داشته و بسیاری از حوزه های دیگر این رشته را نیز تحت تاثیر قرار داده اند.
  • نظریه کارل مارکس
مارکس در آلمان متولد گردید،اما بیشتر زندگیش را در انگلستان گذراند.اگرچه نظریه های او بحث برانگیز بوده اند،اما نفوذ جهانی داشته اند.بیشتر آثار مارکس با قشربندی و بیش از همه با طبقه اجتماعی در ارتباط بوده اند.
  • ماهیت طبقه
  • پیچیدگی نظامهای طبقاتی
  • نظریه ماکس وبر
ماکس وبر هم مانند مارکس آلمانی بود.رویکرد وبر در مورد قشربندی اجتماعی برپایه تحلیل مارکس بنا گردیده،اما وی آن را تا اندازه ای تغییر داده و تکمیل کرده است.
دو تفاوت اصلی میان این دو نظریه وجود دارد :1-با آن که وبر این نظر مارکس را می پذیرد که طبقه بر پایه شرایط اقتصادی که به طور واقعی تعیین شده است بنا می گردد،لکن عوامل اقتصادی مختلف بیشتری(شامل مهارتها،مدارک و شرایط خاص)را نسبت به آنچه مارکس شناخته است در شکل گیری طبقه مهم می داند.2-وبر دو جنبه اساسی دیگر قشر بندی را علاوه بر طبقه تشخیص می دهد.او یکی از آنها را پایگاه و دیگری را حزب می نامد.
  • پایگاه
  • حزب
  • نظریه های اخیر درباره طبقه
طبقات در جوامع امروزی:

برخی جامعه شناسان استدلال کرده اند که طبقه در جوامع امروزی نسبتا بی اهمیت شده است و مدعی اند که از آن زمان تاکنون نابرابریهای مادی در کشورهای صنعتی تا حد زیادی کاهش یافته است.مالیاتهایی که علیه ثروتمندان وضع گردیده ،همراه با مزایای رفاهی برای کسانی که به آسانی نمی توانند از عهده تامین معیشت خود برآیند بالا و پایین سلسله مراتب نابرابری را هموارکرده اند.به علاوه با گسترش آموزش و پرورش عمومی ،افرادی که از استعداد لازم برخوردارند می توانند به سطوح بالای نظام اجتماعی و اقتصادی راه یابند.
بدبختانه این تصویر دور از واقعیت است.تاثیر طبقه ممکن است کمتر از آن باشد که مارکس تصور می کرد،اما کمتر حوزه ای از زندگی اجتماعی است که اختلافات طبقاتی در آن تاثیر نداشته باشد.حتی اختلافات فیزیکی با عضویت طبقاتی همبسته اند. افراد طبقه کارگر در مقایسه با کسانی که در گروههای طبقه بالا قرار دارند به طور متوسط وزن کمتری در هنگام تولد دارند ،میزان مرگ و میر کودکان در میان آنها زیادتر است ،در هنگام بلوغ اندام کوچکتری دارند ،کمتر از سلامت برخوردارندو در سن پایین تری می میرند .انواع مهم اختلال روانی و بیماری جسمانی از جمله بیماری قلبی،سرطان،دیابت،ذات الریه و برونشیت همگی در سطوح پایین تر ساخت طبقاتی معمول ترند تا در سطوح بالا.
  • تفاوتهای ثروت و درآمد
  • ثروت
  • طبقه بالا
  • طبقه متوسط
  • طبقه کارگر
  • وضعیت طبقات در ایران
جنسیت و قشربندی:

مطالعات قشربندی طی سالهای زیادی جنسیت را نادیده می گرفتند.آنها چنان نوشته می شدند که گویی زنان وجود ندارند ،یا چنانکه گویی به منظور تحلیل تقسیمات قدرت ،ثروت و اعتبار اجتماعی،زنان اهمیتی نداشته و در خور توجه نیستند.هیچ جامعه وجود ندارد که در آن مردان در بعضی جنبه های زندگی اجتماعی ،ثروت و منزلت نفوذ بیشتری از زنان نداشته باشند.
  • تقسیمات طبقه ای و جنسیت
اسلام ،قشر بندی و نابرابری:


تحرک اجتماعی:

در قشر بندی اجتماعی نه تنها باید اختلافات بین موقعیتهای اقتصادی یا مشاغل را در نظر بگیریم،بلکه باید رخدادهای مربوط به افرادی که آنها را اشغال کرده اند نیز مورد دقت قرار گیرد.
اصطلاح تحرک اجتماعی به حرکت افراد و گروهها بین موقعیتهای اجتماعی-اقتصادی مختلف اطلاق می شود.تحرک عمودی به معنای حرکت به بالا یا پایین نردبان اجتماعی-اقتصادی است.افرادی که دارایی ،درآمد یا پایگاه اجتماعی کسب می کننددارای تحرک صعودی هستند،در حالی که کسانی که در جهت عکس آن حرکت می کنند دارای تحرک نزولی هستند.
درجوامع امروزی میزان زیادی تحرک جانبی نیز وجود دارد که به حرکت جغرافیایی بین نواحی ،شهرها یا مناطق اطلاق می گردد.تحرک عمودی و جانبی اغلب همراه با یکدیگرند.
دو راه برای بررسی تحرک اجتماعی وجود دارد:1-مشاغل آنها را در نظر بگیریم(تحرک درون نسلی)2-تا چه اندازه فرزندان وارد همان شغل پدران یا پدر بزرگهایشان می شوند(تحرک میان نسلی).
  • تحرک نزولی
  • فرصتهای تحرک
  • تحرک اجتماعی در ایران
فقر و نابرابری:

درست در پایین نظام طبقاتی،تعداد زیادی از مردم در جهان در شرایط فقر زندگی می کنند.بسیاری از آنان رژیم غذایی مناسبی ندارند و در شرایط غیر بهداشتی زندگی کرده،امید زندگی پایین تری از اکثریت جمعیت دارند.با وجود این افراد مرفه تر اغلب توجهی به وجود فقر نمی کنند.
  • نبرد با فقر
  • فقر چیست
  • فقر در روزگار کنونی
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 10:31 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها