بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > فرهنگ و تاریخ > فرهنگ

فرهنگ تمام مباحث مربوط به فرهنگ در این بخش

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 10-23-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ارزش احترام به فرزندان فاطمه علیهاسلام

ارزش احترام به فرزندان فاطمه علیهاسلام




حضرت امام رضا از پدرانشان از امیرالمومنین علیه السلام روایت می‏کند که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:« من چهار دسته را در روز قیامت شفاعت می‏کنم: کسانی که به فرزندانم احترام می‌گذارند؛ کسانی که احتیاجات فرزندان مرا برمی‏آورند؛ کسانی که در موارد اضطرار، به کمک فرزندانم می‌شتابند؛ و دوستداران فرزندانم به قلب و زبان.»
و در روایتی دیگر فرمود:« هر کس به یکی از فرزندان من خدمتی کرد و او اجرش را نداد، من خود، پاداش و اجرش را می‏دهم.»

عبدالله بن مبارک یک سال در میان به حج می‏رفت و پنجاه سال بر این عمل مداومت کرد. یک سال پانصد دینار برداشت و به بازار شترفروشان کوفه رفت تا چند شتر برای سفر حج بخرد.
چشمش به زنی افتاد که در کنار زباله دانی مرغابی مرده‏ای را گرفته بود و پرهایش را می‏کند.
عبدالله می‏گوید:« من جلو رفتم و گفتم چرا این‏کار را می‏کنی. خوردن گوشت مردار حرام است.»
زن گفت:« از چیزی که به تو مربوط نیست، سئوال نکن.»
حس کنجکاوی‌ام برانگیخته شد. لذا بیشتر اصرار کردم.

زن گفت:« مرا مجبور کردی که رازم را فاش کنم. من از اولاد فاطمه علیهاسلام هستم و چهار دختر یتیم دارم. چندی است پدرشان فوت کرده و امروز روز چهارم است که ما گرسنه‏ایم و هیچ چیزی نخورده‏ایم. لذا مردار بر ما حلال است. (چون در حال ناچاری، خوردن مردار حلال می‏شود.) من این مرغابی مرده را برداشته‏ام تا برای دخترانم ببرم.»
من با خودم گفتم ای وای بر من! فورا تمام دینارهایم را به زن دادم و به خانه برگشتم. و چون شتری نداشتم، آن سال به حج نرفتم.

مدتی گذشت. کسانی که به حج رفته بودند، برگشتند. من برای دیدن آنها می‏رفتم، ولی به هر کس می‏گفتم تقبل الله، حج شما قبول باشد، او هم در جواب می‏گفت حج شما هم قبول باشد. ما فلان جا شما را دیدیم؛ دیگری می‏گفت ما در فلان موقف حج با شما بودیم.
از سخنان مردم تعجب کردم.
شب شد و همین طور فکر می‏کردم. خوابم برد. در عالم رویا حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را دیدم که به من فرمود: «ای عبدالله تعجب نکن. تو به فریاد یکی از فرزندان اندوهگین و نیازمند من رسیدی. من هم از خدای تعالی خواستم فرشته‏ای را به شکل تو خلق کند و از جانب تو هر سال تا روز قیامت حج کند. حالا دیگر هر چه می خواهی بکن؛ می‏خواهی به حج برو، می خواهی نرو.»

توضیح: از روایات استفاده می‌شود که وظیفه مسلمان‏ها این است که به فرزندان فاطمه علیهاسلام (سادات) احترام بگذارند و آنان را از صمیم دل دوست بدارند، و وظیفه خود آنها هم این است که همچون اجدادشان تقوی و اطاعت پروردگار را پیشه خود سازند.


منابع:
  • بحارالانوار، ج 96، صفحات 220 و 225 و 234.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 10-23-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ویژگی های اختصاصی اهل بیت علیهم السلام

ویژگی های اختصاصی اهل بیت علیهم السلام

امام علی علیه السلام فرمود:
پیامبر خدا چون مسجدالنبی را در مدینه بنا فرمود، در ِ خانه‌ی خویش را رو به مسجد باز کرد و مهاجران و انصار نیز چنین کردند. اما خداوند اراده فرمود تا فضیلت و برتری محمد و آلش را نمایان سازد.
پس جبرئیل از جانب خدا فرود آمد و گفت:« قبل از این که عذاب بر شما نازل شود در خانه‌های خود را به روی مسجد ببندید.»
اولین کسی که پیامبر به او گفت در خانه اش را ببندد، عباس بن عبدالمطلب، عموی پیامبر بود. عباس امر پیامبر را اطاعت کرد.
آنگاه عباس به خانه فاطمه علیهاسلام رفت. دید او در خانه اش نشسته و حسن و حسین را جلو خود نشانده است. به فاطمه گفت:« چرا اینجا نشسته ای. گمان می کنی پیامبر خدا عمویش را از مسجد بیرون می کند و پسر عمویش (علی و فرزندانش) را راه می‌دهد!»



در همین هنگام پیامبر سر رسید و به فاطمه فرمود:« چرا اینجا نشسته ای؟»
فاطمه پاسخ داد:« منتظر فرمان رسول خدا به بستن درها هستم.»
رسول خدا فرمود:« خداوند تعالی امر کرد که درها بسته شود اما رسول خدا را از این امر مستثنی کرد و شما خود ِرسول الله هستید.»
پس از آن عمر بن خطاب آمد و گفت:« من دوست دارم هنگامی که به سوی محراب می‌روید شما را تماشا کنم؛ اجازه بدهید پنجره ای رو به مسجد باز کنم.»
پیامبر فرمود:« خداوند منع فرموده است.»
عمر گفت:« پس اجازه بدهید به اندازه صورتم، روزنه ای رو به مسجد باز کنم.»
پیامبر فرمود:« خداوند این را هم منع فرموده است.»
عمر گفت:« پس اجازه بدهید به اندازه ای که چشمم را بر آن بگذارم باز باشد.»
پیامبر فرمود:« خداوند این را هم منع فرموده است. اگر بگویی روزنه‌ای به اندازه ته سوزن هم، اجازه نمی‌دهم. سوگند به کسی که جانم به دست اوست، من کسی را نه از مسجد خارج کردم و نه داخل. خود خداوند بود که آنها (محمد و آل او) را داخل کرد و شما را خارج کرد.»
آنگاه فرمود:« برای کسی که ایمان به خدا و روز قیامت دارد، سزاوار نیست در حالت جنابت در این مسجد به سر برد، جز محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین و برگزیدگان از آل او، ( اولاد پاک آنها).»

در روایتی دیگر آمده است که فرمود:
«خداوند فرموده است مسجد را پیراسته از هر پلیدی قرار داده و حرام است کسی ناپاک و جنب وارد آن شود، غیر از من ( پیامبر) و برادرم، علی بن ابی طالب، و دخترم، فاطمه، و دو فرزندم، حسن و حسین. چنان که مسجد هارون و موسی چنین بود.»

منابع:
  • بحارالانوار، ج 25، ص 169.
  • بحار الانوار، ج 39، ص 22، حدیث 9- تفسیر امام، ص 5.
  • بحارالانوار، ج 30، ص 268.

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 10-23-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض از مناقب علی و فاطمه علیهما السلام

از مناقب علی و فاطمه علیهما السلام

حسین علیه السلام موهبتی است که به علی علیه السلام داده شده و به پیامبر اکرم داده نشده است. سخنانی که پیامبر اکرم درباره فضایل علی علیه السلام و خانواده‌اش بیان فرموده نشان از فضایل اهل بیت، از جمله امام حسین دارد. به چند نمونه اشاره می‌شود:

رسول خدا به فاطمه سلام الله علیها فرمود:« ای فاطمه برای علی هشت فضیلت وجود دارد: ایمان به خدا، ایمان به رسولش، حکمتش، همسرش، دو فرزندش، حسن و حسین، امر به معروفش، نهی از منکرش.»

امام رضا علیه السلام از پدرانش نقل کرد که روزی رسول خدا به علی علیه السلام فرمود:«یا علی، سه چیز به تو عطا شده است که به من عطا نشده است.
علی گفت:« یا رسول الله آن سه چیز کدام است؟»
فرمود:« پدر همسری مثل من، همسری مثل فاطمه، و فرزندانی مثل حسن و حسین؛ هیچ یک از اینها به من عطا نشده است.»

در روایتی دیگر، پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمودند:« حسن و حسین دو فرزند من و دو ریحانه من هستند. آنها سروران جوانان اهل بهشتند و باید آنها را همانند گوش و چشمت گرامی بداری.»

در روایتی دیگر، پیامبر فرمود:« خداوند در دنیا به فاطمه چیزهایی عطا فرموده است که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده است: من پدر او هستم و هیچ کس در عالم مثل من نیست. علی همسر اوست و اگر علی نبود فاطمه همانند و هم‌سنگی نداشت. خداوند به او حسن و حسین را عطا فرموده است و در عالم نظیر آنها نیست؛ آنان سرور سبط های پیامبران و سرور جوانان اهل بهشت‌اند.»

امام باقر علیه السلام از پدرانش نقل کرد که پیامبر خدا به علی علیه السلام فرمود:« یا علی، من و تو و دو فرزندت حسن و حسین و 9 تن از فرزندان حسین ارکان دین خدا و ستون و پایه اسلام هستیم. کسی که از ما تبعیت کند، نجات پیدا می کند و کسی که از ما تخلف ورزد به آتش می‌افتد.»

منابع:
  • بحار الانوار، ج 32، ص 271، حدیث 93- امالی مفید، ص 127.
  • بحار الانوار، ج 38، ص 11، حدیث 17- کشف الغمه، ص 44.
  • بحار الانوار، ج 43، ص 25.
  • بحار الانوار، ج 37، ص 85، حدیث 52- شدةالمصطفی، ص 218.
  • بحار الانوار، ج 39، ص 89، حدیث 1- امالی شیخ، ص 219.

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 10-23-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض امام سجاد علیه السلام از نگاه امام صادق علیه السلام

امام سجاد علیه السلام از نگاه امام صادق علیه السلام

جعفر بن محمد الصادق علیه السلام از پدر گرامی‌اش نقل می‌کند:
علی بن الحسین علیه السلام در عبادت الهی کوشش بی‌نظیری می‌کرد، به گونه ای که همه‌ی روزها روزه بود و شب‌ها را به قیام در راه خداوند سپری می‌فرمود. این برنامه به سلامت جسم او آسیب رسانده بود، و من روزی به او عرض کردم:« پدر جان، عبادت‌های شما چه مقدار طول خواهد کشید؟»
پاسخ فرمود:« به پروردگارم عشق می ورزم و امید دارم که من را به قرب خود برساند.»

در حدیث دیگری امام صادق علیه السلام جدش، حضرت سجاد علیه السلام، را شبیه ترین فرد به علی بن ابیطالب معرفی کرد.
« سعید بن کلثوم » می گوید: من نزد امام صادق علیه السلام بودم که یادی از حضرت امیر المومنین علیه السلام به میان آمد. امام از آن بزرگوار زیاد توصیف و تمجید فرمود و ایشان را چنان که شایسته بود، مدح نمود.
آنگاه فرمود:« سوگند به خداوند، علی علیه السلام هرگز از دنیا حرامی را تناول نفرمود تا در راه خداوند از دنیا رفت. هرگز دو کار مباح بر او عرضه نگردید مگر اینکه کار سخت‌تر را انجام داد، و برای رسول خدا صلی الله علیه و آله هیچ حادثه‌ی ناگواری رخ نداد، مگر اینکه علی را چون مورد اعتمادش بود، فرا خواند.
در این امت هیچکس جز او قدرت بر انجام اعمال رسول خدا را نداشت.
او مانند کسی کار می‌کرد که صورتش بین جهنم و بهشت باشد، امید به ثواب داشت و از عقاب می‌هراسید. او از مال خود هزار برده را به امید لقای خدا و نجات از آتش آزاد کرد و پول آن را از حاصل دسترنج خود و عرق جبینش فراهم آورده بود؛ و در همین حال غذای اهل و عیالش روغن و سرکه و خرما بود؛ و لباسش چیزی نبود جز کرباس. نه در فرزندانش و نه اهل بیتش هیچکس از علی بن الحسین علیه السلام نزدیکتر و شبیه‌تر به او در ظاهر و لباس و علم پیدا نمی شود.»

روزی امام باقر علیه السلام نزد پدرش، امام سجاد علیه السلام، رفت و دید رنگ رخسارش از عبادت و شب زنده‌داری زرد شده و چشمانش از گریه ورم کرده و آسیب دیده است. حضرت باقر علیه السلام به گریه افتاد. وقتی حضرت سجاد علیه السلام متوجه گریه فرزندش شد، دستور داد بعضی از کتاب‌هایی را که در آن عبادات حضرت علی علیه السلام نوشته شده بود برایش بیاورند. امام باقر بعد از کمی مطالعه فرمود:« چه کسی برای عبادت های علی بن ابیطالب علیه السلام طاقت و قدرت دارد!»

مراجعه شود به:
  • حضرت سجاد علیه السلام از دیدگاه دیگران
منابع :
  • بحارالانوار،‌ ج 46، ص 91، حدیث 78 (به نقل از مناقب )‌ و ص 74 حدیث 65 ( به نقل از ارشاد )

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 10-23-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آزاد نمودن بردگان

آزاد نمودن بردگان

در صدر اول اسلام، « بردگان » اسیران جنگی بودند که در جنگها بر علیه اسلام شرکت می کردند. از نظر عقل کشتن چنین فردی که به قصد ریختن خون مسلمین و ایستادن در مقابل دعوت « حق » به مبارزه آمده، هیچ مانعی ندارد اما اسلام اولاً راه را برای زنده نگهداشتن آنها باز گذاشته و ثانیاً زمینه تربیت و آشنایی آنها با فرهنگ اسلامی و سپس آزاد ساختن آنها را از طرق مختلف فراهم ساخته است.

یکی از همین راهها قرار دادن ثوابهای بسیار در آزاد ساختن اسیر است و دیگری قرار دادن آزادی اسیر به عنوان یکی از « کفّاره ها » که در موارد مختلف که « کفّاره » در اثر ترک یا انجام کاری به گردن انسان مسلمان می آید: اولین آن « عنق » یعنی آزاد نمودن برده معرفی شده است.

بهر حال اسلام و اولیاء الهی علماً و عملاً بهترین برخورد را با مسئله « بردگی » داشته اند. در این ارتباط حضرت سجاد علیه السلام هم با بیان ثوابهای فراوان آزاد نمودن برده، مردم را به این کار خیر تشویق می کردند و هم خود با آزاد نمودن آنان به هر بهانه و مناسبتی، این عمل خیر را در جامعه رواج می دادند و از این مهمتر با خرید برده ها به صورت متعدد، آنان را در خانه خود نگهداری کرده و با تربیت آنها به صورت صحیح، موجب هدایت و سازندگی آنان را فراهم می ساختند و البته سپس آنها را در راه خدا آزاد می کردند .

اینک با نقل یک روایت در زمینه بیان ثوابهای آزاد نمودن برده از زبان حضرت سجاد علیه السلام، به یکی از سیره های آن بزرگوار در آزاد کردن بندگان می پردازیم.

حضرت سجاد علیه السلام فرمودند: « هیچ مؤمنی، بنده مؤمنی را آزاد نمی کند مگر اینکه خداوند به جای هر عضوی از اعضاء آن بنده، عضوی از اعضای او را از آتش دوزخ ایمن می سازد. »
حضرت سجاد علیه السلام در آزاد کردن برده ها مانند سایر اعمال خیر گوی سبقت را از دیگران ربوده بودند به گونه ای که در تواریخ ذکر شده است که آن بزرگوار هزار بنده در راه خداوند متعال آزاد کرده اند. (چه اینکه برای حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده که هزار مملوک در راه خدا و برای نجات از آتش از دستمزد حاصل از تلاش خود آزاد نمود.)
در قسمتهای مربوط به عفو و گذشت حضرت تحت رقم 4 و 5 و در قسمت ارتباط حضرت با زیر دستان و بردگان نمونه های بسیار جالب و عالی از برخی از عنق های حضرت و آزاد ساختن کنیزان یا بردگان بیان گردیده است.

نکته ای که در مورد انجام این عمل صالح توسط حضرت زین العابدین بسیار قابل توجه و تحسین است این است که برای آن حضرت قیمت برده مهم نبوده است و وجود اقدسش هر کجا موقعیت را برای عنقی مناسب می دیدند، آن را انجام می دادند و لو برده مورد نظر، بسیار گرانقیمت باشد.

« سعید بن مرجانه » می گوید: حضرت علی بن الحسین علیه السلام یکی از بندگانش را که عبیدالله بن جعفر به او اعطا کرده بود و قیمتش ده هزار درهم یا هزار دینار بود را آزاد کرد. در این جا سیره مستمر آن بزرگوار را در زمینه آزاد کردن بردگان که حاوی درسهای بزرگ سازندگی و حاکی از عظمت و وارستگی بی نظیر حضرت سجاد علیه السلام می باشد، مرور می کنیم:

امام صادق علیه السلام می فرمایند:
عادت علی بن الحسین این بود هر گاه ماه مبارک رمضان داخل می شد هیچ غلام و کنیزی را تنبیه نمی کرد و اگر آنها مرتکب گناه می شدند در دفتر یادداشت می نمود
چون که آخرین شب ماه رمضان فرا می رسید، آنها را دعوت می کرد و در اطراف خود آنها را جمع فرموده و آن دفتر را بیرون می آورد، می فرمود: ای آقای فلانی تو چنان و چنین کردی و من تو را تادیب نکردم، آیا به یاد داری؟!! او هم می گفت: بلی یابن رسول الله. تا به آخرین تن از آنها می رسید و همه را به اقرار وا می داشت: سپس حضرت در وسط آنان می ایستاد و به آنها می فرمود: صدایتان را بلند کنید و بگوئید: ای علی بن الحسین !! هر آینه پروردگار تو نیز همه آنچه تو انجام داده ای را بر تو شماره کرده است. چنانکه تو آنچه ما عمل کرده بودیم بر ما شماره نمودی؛ و در نزد او کتابی است که بر علیه تو به حق گویا می باشد. و هیچ کوچک و بزرگ که تو انجام داده ای را فرو گذار نکرده و همه را ثبت کرده است؛ و می یابی جمیع آنچه را که انجام داده ای که نزد او حاضر است، چنانکه، جمیع عملکرد خود را نزد تو حاضر یافتیم.

حال که چنین است پس ببخش و در گذر همچنانکه امید عفو از ملیک داری و دوست داری که « ملیک » از تو در گذرد. تو از ما در گذر تا او را بخشنده بیابی و او را در ارتباط با خودت رحیم و برای خودت غفور و بخشنده بیابی و هرگز پروردگار تو به هیچکس ظلم نمی کند همچنانکه نزد تو کتابی است که بر علیه ما به حق گویا است و هیچ کس صغیر و کبیر از آنچه ما انجام داده ایم را فرو گذار نکرده وهمه را احصا کرده است.

ای علی بن الحسین علیه السلام ذلّت مقام خودت را در نزد پروردگار و حکیم عادل که هرگز به اندازه مثقال حبّه ای از خَردل ظلم نمی کند به یاد آور و او این اندازه کوچک از عملکرد تو را در روز قیامت حاضر خواهد کرد و خداوند به عنوان حسابگر دقیق و شاهد مطلق کفایت می کند؛ پس در گذر و ببخش تا ملک از تو درگذرد و ببخشد. هر آینه او خود می فرماید: « باید ببخشید و در گذرید، آیا دوست نمی دارید که خداوند شما را ببخشد. » (22 / نور )

امام صادق علیه السلام می فرمایند: حضرت با صدای بلند این مطالب را بر علیه خود فریاد می کرد و به آنها تلقین می فرمود و آنها نیز با صدای بلند فریاد می کردند و این در حالی بود که او در بین آنها ایستاده بود و گریه می کرد و می گفت: پروردگارا تو خود ما را امر فرمودی که از هر کس که به ما ظلم کرده در گذریم. ما که به خود ظلم کردیم و اینک ما از هر کس که به ما ظلم کرده بود درگذشتیم، پس تو نیز از ما درگذر که تو از ما و از همه مأمورین اولی می باشی؛ و تو امر فرمودی که ما سائلی را از درهای خود نرانیم و اینک همه به عنوان نیازمند و مسکین به خدمت تو آمده ایم و به باب تو و آستانه تو سر مسکنت فرود می آوریم، آری از تو طلب می کنیم لطف تو را و معروف و عطاء تو را.
پس با این امور بر ما منت بگذار و ما را مأیوس نفرما که تو به این مطلب از ما و همه مأمورین اولی هستی. ای خدای من کَرم نمودی به من هم کَرم فرما، چرا که اینک از سئوال کنندگان درگاه تو هستیم، تو خود نیکی را جود و بذل فرمودی پس مرا نیز با اهل احسان و انعام خود قرار ده،ای کریم!!

بعد حضرت رو به آن گروه از بردگان و کنیزان می فرمود و می گفت: من همه شما را بخشیدم آیا شما من را می بخشید؟!! و از آنچه از من نسبت به شما از بد رفتاری سر زده در می گذرید؟!! که من مالک بدی بودم مالکی ظالم، ولی خود مملوکی هستم برای ملیکی کریم که جواد و عادل و محسن و فضیلت بخش است.

آنها همگی در پی این درخواست بزرگوارانه حضرت می گفتند : ای سید و آقای ما، ما همگی از تو درگذشتیم ولی تو کوچکترین بدی نکرده ای؛ پس به آنها می فرمودند: همگی بگوئید: خداوندا از علی بن الحسین درگذر همچنانکه او از ما درگذشت. و او را از آتش آزاد بفرما همچنانکه او ما را از بندگی آزاد کرد.
آنها هم این را می گفتند و هر بار می فرمود: اللهم آمین ای رب العالمین بعد می گفت: بروید که از شما درگذشتم و گردنهایتان را آزادکردم به این امید که خداوند من را در گذرد و گردن من را نیز آزاد کند و سپس همه آنها را آزاد می کرد؛ فردا که روز عید فطر فرا می رسید به همه آنها جوائز ارزنده ای که آنها را مصونیت بخشیده و از آنچه نزد مردم است بی نیاز کند، هدیه می داد. و هیچ سالی نبود مگر اینکه در آخرین شب از ماه رمضان ما بین بیست نفر، کمتر یا بیشتر، را آزاد میکرد.

حضرت می فرمود: برای خداوند متعال در هر شب از شبهای ماه رمضان به هنگام افطار هفتاد هزار هزار آزاد شده از آتش است که همگی مستحق کامل برای آتش بوده اند و چون شب آخر از ماه رمضان فرا رسد در آن به مانند آنچه در جمیع شبها آزاد کرده آزاد می فرماید و من دوست دارم که خداوند من را چنین ببیند که برده هائی که در ملک خود دارم در دار دنیا، آنها را آزاد کرده ام؛ دین رجاء و امید که او نیز مرا از آتش آزاد کند!!

آری حضرت علی بن الحسین علیه السلام هیچ خادمی را بیش از یک سال کامل استخدام نکرد و چنین بود که هرگاه بنده ای را در اول یا وسط سال مالک می شد، هر گاه شب عید فطر می شد او را آزاد می ساخت و افراد دیگری را در سال دوم به جای آنها قرار می داد و بعد آنها را نیز همچنین آزاد می کرد تا اینکه به خداوند متعال ملحق شد.

اساساً حضرت بنده های سیاهی می خرید که به آنها هیچ نیازی نداشت ولی آنها را به عرفات می آورد و به وسیله آنها خلل ها و کمبود ها را جبران می کرد و هر گاه از عرفات به سوی منی و مکه کوچ می کرد همه آنها را نیز آزاد می ساخت و به آنها جوائزی از مال هدیه می داد.

این سیره مستمره حضرت زین العابدین در آزاد سازی بردگان مشتمل بر نکات ارزنده اخلاقی و معنوی حاکی از نهایت بزرگواری و عرفان حضرت می باشد و می طلبد پیرامون آن به دقّت مطالعه کرد تا از آن استفاده برد و برای زندگی خود از آن بهره مند گردید.

مراجعه شود به:
  • بعد اجتماعی امام سجاد علیه السلام
  • ارتباطات اجتماعی امام سجاد علیه السلام
  • رفتار امام سجاد علیه السلام با بردگان
  • عیادت بیمار، زیارت خداست
منابع:
  • کشف الغمه، ج 2، ‌ص 279
  • بحارالانوار، ج 46 و ص 95 به نقل از حلیه الاولیاء و ص 103 حدیث 93 به نقل از اقبال الاعمال

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 10-23-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض آزادی کنیز خطا کار

آزادی کنیز خطا کار

سفیان ثوری روزی نزد امام صادق علیه السلام رفت و دید رنگ چهره امام دگرگون است. پرسید چه اتفاقی افتاده.
امام فرمود:« من گفته بودم کسی بالای بام نرود، ولی امروز وقتی داخل منزل شدم، دیدم یکی از کنیزانی که مسئول مراقبت از یکی از فرزندانم است، همراه با او از نردبانی بالا رفته بود. چشمش که به من افتاد، دست و پایش لرزید، تمرکز خود را از دست داد و کودک به زمین افتاد و درگذشت. ولی نگرانی من بابت مرگ فرزندم نیست، بلکه بابت ترسی است که از طرف من در دل کنیز افتاده است. »
آن‌گاه امام صادق علیه السلام دو بار به آن کنیز فرمود:« انت حرة لوجه الله لا باس علیک »؛ (تو به خاطر خدا آزاد هستی، و هیچ مسئولیتی متوجه تو نیست.)

مراجعه شود به:
  • صبر در فرهنگ اسلام
  • برده داری در اسلام
  • عفو و گذشت
  • تسلیم امام سجاد علیه السلام در برابر تقدیر الهی
  • آزادسازی غلامان
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 10-23-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ازدواج فاطمه علیهاسلام به امر خداوند

ازدواج فاطمه علیهاسلام به امر خداوند




جبرئیل بر پیامبر خدا صلی الله علیه و اله فرود آمد و گفت:« ای محمد، خداوند متعال به تو فرمان می دهد که فاطمه را به ازدواج برادرت، علی، دربیاوری.»
رسول خدا علی را فرا خواند و به او فرمود:« ای علی،من دخترم را که بزرگ زنان جهان و محبوبترین آنها نزد من است، به ازدواج تو درمی آورم.»


مراجعه شود به:

منابع:
  • بحارالانوار، ج 36، ص 26، حدیث 23 ------ غیبت نعمانی

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 07:24 AM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها