بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 11-02-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ادبیات آفریقایی آمریکایی چیست؟

ادبیات آفریقایی آمریکایی چیست؟





جرالد ارلی گفتگوی سرزنده ای را در کلاس خود در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس هدایت میکند



جرالد ارلی گفتگوی سرزنده ای را در کلاس خود در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس هدایت میکند



نوشتۀ: جرالد ارلی
ظهور داستانسرایی بازاری جدید سیاه ، ممکن است بیشترنشان دهندۀ پختگی ادبیات آفریقایی-آمریکایی باشد تا انحطاط آن.
جرالد ایرلی استاد مرل کلینگ ادبیات مدرن در دانشگاه واشنگتن، واقع در سنت لوییس، میسوری و رئیس مرکز مطالعات انسانی این دانشگاه است. تخصص او در ادبیات آمریکا و فرهنگ آفریقایی -آمریکایی میان سال های 1940 تا 1960، زندگی نامه نویسی آفرو- آمریکایی، نثر واقعیت گرا، و فرهنگ عامه است. ایرلی کتابهای زیادی از جمله "فرهنگ آزرده کردن: رسالاتی در باب مشت زنی حرفه ای، ادبیات، و فرهنگ مدرن آمریکا (1994) نوشته که برندۀ جایزه نیز شده است، او چندین جُنگ نیز تدوین کرده و در فیلم های مستند کن برنز دربارۀ بیس بال و جاز نقش مشاور فرهنگی داشته است.

نیک چیلز، نویسندۀ آفریقایی آمریکایی، در مقالۀ معروف سال 2006 خود در بخش اظهار نظرهای مجلۀ نینویورک تایمز خود تحت عنوان "چشم هاشان کتب مستهجن می خوانند" صنعت انتشار کتاب، کتاب خوانان سیاهپوست جوان، ووضعیت فعلی نویسندگی آفریقایی- آمریکایی را به باد انتقاد گرفت. هر چند او از کتابفروشی های اصلی، مانند بوردرز، که فضای زیادی را در قفسه های خود به "ادبیات آفریقایی- آمریکایی" اختصاص داده اند، ابراز رضایت کرد، اما از این که این کتابفروشی و صنعت چاپ و انتشارات چه آثاری را "ادبیات آفریقایی- آمریکایی" می شمارند، ابراز شگفتی کرد. (عنوان مقاله، به روشنی تعبیر طنز آمیزی از اثر کلاسیک سال 1937 زورا نیل موسوم به "چشم هایشان خدا را می نگریستن"د، یکی از آثار عمدۀ فمینیستی در ادبیات آفریقایی آمریکایی است که از سوی کارشناسان ادبی، از بزرگترین رمان های آمریکا در زمان خود شمرده می شود.). چیلز نوشته بود،"[تمام] آن چه می دیدم، کتاب هایی با جلد های هولناک بودند که انواع تن و بدن های قهوه ای نیمه عریان و در حالات شهوانی را که در کنارشان تفنگ و سایر ابزار تبهکاری قرار داشت، در معرض دید می گذاشتند." این رمان ها دارای عناوینی از قبیل پایین شهر، تو سری خور، همیشه همسر یک کلاهبردار بودن، فرزند یک کلاّش، در میان دزدان، گلوی بریده شده،با زندگیت ادای دین کن، و غیره هستند. و شناخته شده ترین نویسندگان عبارتند از کی وان[1]، رونالد کوینسی، کونتین کارتر، دژا کینگ (که با نام جوی کینگ هم شناخته می شود)، تری وودز، ویکی استرینگر، و کارل وبر. سبک نویسندگی آن ها موسوم به سبک شهری یا داستان نویسی هیپ-هاپ، خشن و بی پرده است که از طریق آن آثاری رئالیستی دربارۀ زندگی در محلات فقیر نشین، همراه با تصاویرو توصیفاتی از ***، مواد مخدر، آدم های ولگرد، قاچاقچیان متمول، و تصاویر خشونت آمیز خلق می کنند؛ مصرف گرایی بی حد و حصر در کنار زندگی در مجتمع های مسکونی ارائه می شود. در برخی موارد، این آثار چیزی به غیر از رمان های پر از تبهکاری سیاهپوستان که توسط یک تبهکار روایت می شود، ارائه نمی دهند؛ و در بقیۀ موارد هم رمان هایی عاشقانه از سیاهپوستان هستند که در فضای شهری و به صورت واقع گرایانه به رشتۀ تحریر درآمده اند. در همۀ موارد، این رمان ها ادبیات بازاری را تشکیل می دهند؛ علیرغم ادعای واقع گرایی، عملا ً تخیلی هستند و خوانندگان سعی می کنند در حین فرار از این واقعیت، آن را درک کنند. غالب جوانان آفریقایی- آمریکایی، و بیشتر زنان، یعنی جنسیتی که اکثریت خوانندگان این قبیل رمان ها را تشکیل می دهد، به خواندن این کتب توجه نشان می دهند و بازاریابی این قبیل کتاب ها هم با درنظر گرفتن این قشر از کتاب خوانان صورت می گیرد. بعضی از این رمان ها از فروش چنان خوبی برخوردارند که تنی چند از نویسندگان آن ها نیازی به داشتن یک شغل روزانه هم ندارند، و این موقعیتی نادر در بازار نویسندگی است.

وجود این کتاب ها موجب بروز سه جنبۀ تحول در ادبیات آفریقایی- آمریکایی متعلق به حدود 30 یا 40 سال قبل می شود. اول این که، علیرغم مشکلات بی سوادی و میزان وحشتناک ترک تحصیلات دبیرستانی در میان نو جوانان آفریقایی- آمریکایی، تودۀ چنان عظیمی از کتاب خوانان وجود دارد که یک نویسندۀ سیاهپوست، بدون نگرانی درمورد بالا سطح بودن، یا ادبی بودن یا تغییر سبک خود به خاطر سفیدپوستان، می تواند تنها برای این عده به کار نویسندگی بپردازد. دوم این که، ذوق و سلیقۀ توده ها با ذوق قشر نخبگان تفاوت زیادی دارد، و مدتهاست که جهت و هدف ادبیات آفریقایی- آمریکایی تحت اختیار و نظارت قشر نخبگان قرار ندارد؛ اکنون بیش از هر زمان دیگری، این ادبیاتی است که مناسب بازار تولید می شود و دیگر مانند گذشته، از سوی سیاهپوستان و سفیدپوستان بافرهنگ هدایت نمی شود. این موضوع که سیاهپوستان دو شرکت انتشاراتی اربن بوکس، و تریپل کران را برای انتشار این گونه کتب راه اندازی کرده اند، تأکیدی بر جنبۀ کارآفرینی و ماهیت مردمی این نوع ادبیات می گذارد: توسط سیاهپوستان و برای سیاهپوستان. سوم این که، ادبیات آفریقایی- آمریکایی نباید درمورد توقعات سیاسی و یا حمایت از نژاد سیاهپوستان یا ارزش های تاریخی و فرهنگی آن مانند گذشته نگرانی داشته باشد. (ابن بدان معنی نیست که ادبیات آفریقایی- آمریکایی این دغدغه ها را کنار گذاشته باشد. این مسائل در ادبیات کودکان و نوجوانان آفریقایی- آمریکایی، کماکان و علنا ً مطرح می گردد، و به طوری که انتظار می رود، کاملا ً جنبۀ اخلاقی و آموزشی دارد.) جای بحثی وجود ندارد که کتاب هایی که چیلز آن ها را تقبیح می کند در برابر مهمل و بی محتوا بودن، دارای اندکی ارزش های نو- ادبی و فرا-ادبی اند که نقایص آن ها را تا اندازه ای جبران می کند. اما این کتاب ها نشانگر ریشه های پیچیدۀ ادبیات آفریقایی- آمریکایی و ساختار مخاطبان خود نیز هستند.

فیلم های مربوط به بهره کشی از سیاهپوستان در اوایل دهۀ 1970 – از قبیل فیلم مستقل و کلاسیک ملوین ون پیبلز، موسوم به ترانۀ سوییت سوییتبکس کودن؛ قهوه، فاکسی براون، و شبا بیبی، با بازیگری پم گریر؛ جهنم در هارلم، سزار سیاهپوست، آن مرد مثل تیر در رفت، و افسانۀ چارلی سیاهپوست، با بازیگری فرد ویلیامسون؛ سوپر فلای؛ فیلم های شفت، با بازی ریچارد راوندتری – پدید آورندۀ اولین گروه از تماشاگران سیاهپوست طرفدارهنری سرد و خشک، مربوط به شهرنشینان سیاهپوست، وواقع گرا بود که بر کلاهبرداری ، مواد مخدر، فحشا، و سیاست های ضد سفید پوستی (که در آن سفیدپوستان – مخصوصا ً گانگستر ها و افراد پلیس – جامعۀ سیاهپوستان را به نابودی می کشانند) تمرکز داشت. ریشه های ادبی این گرایش، ناشی از دو جریان متعلق به دهۀ 1960 بود. چهره های چپ گرا و سطح بالای جریان اصلی ادبیات، طرفدار این آثار واقعیت گرا و ادبیات مربوط به زندان سیاهان مانند اتوبیوگرافی ملکم ایکس؛ مجموعۀ مقالات الدریج کلیور، روح بر روی یخ؛ اشعار زندان، که توسط شاعر و هم بند او اتریج نایت گرد آوری شده، و شامل "نظرات نیاکان" نایت هم می شود بودند، که یکی از معروفترین و معتبرترین اشعار آفریقایی-آمریکایی دهۀ 1960 شناخته شده است؛ و برادرسوله داد: نامه های زندان جورج جکسون نیز از آن جمله اند. کلیۀ این کتابها، تبدیل به جزئی از آثار اصیل ادبیات سیاه گشته و مکررا ً در کلاس های ادبیات، نویسندگی خلاقانه، و جامعه شناسی، در کالج ها تدریس می شوند. آثار بازاری و داستان های مردمی در اواخر دهۀ 1960 و اوایل 1970 ، رمان هایی بودند به قلم ایسبرگ اسلیم، پاانداز سابق، و دونالد گوینز که قبلا ً معتاد و زندانی بوده است، و آثاری چون تریک بیبی، دوپفیند، بازیکنان خیابانی، و گانگستر سیاه را در بر می گرفتند. این داستانها، پیش کسوتهای مستقیم ً نسل بعدی کتاب هایی هستند که چیلز در سال 2006 آن ها را وحشتناک یافته بود. آن ها بخش کوچک اما پرجاذبه و گیرای تولیدات ادبی سیاهپوستان در دهۀ 1970 بودند. بسیاری ، در آن دوره، این کتاب ها را در پرتو سیاست مشاهده می کردند؛ و اکنون همین کتاب ها گویا تمامی ادبیات آفریقایی- آمریکایی را تشکیل می دهند. و حالا بسیاری از سیاهپوستان - فقرا، طبقۀ کارگر، و روشنفکران بورژوا - و سفیدپوستان اعتقاد راسخ دارند که زندگی شهری خشونت آمیز معرف تجربۀ "اصیل" سیاهپوستان و فرهنگ "مقاومت" است که به لحاظ سیاسی بسیار پویا است.

چیلز احتمالا ً ترجیح می داد که بوردرز و سایر کتابفروشی ها به رمان های شهری یا هیپ هاپ را با برچسب "ادبیات آفریقایی- آمریکایی" در معرض دید نمی گذاشتند. برای عموم کتابخوانان بهتر بود که به این نوع کتاب ها نام "ادبیات آفرو-پاپ" یا "رمان های شهری سیاهپوستان" یا "داستان های بازاری سیاهپوستان" می دادند. در این صورت، ردۀ "ادبیات آفریقایی- آمریکایی" می توانست برای آثار و نویسندگان اصیل حفظ شود: نویسندگانی از قرون 19 و 20 ازچارلز چسنات رمان نویس، پل لارنس دانبر، شاعر و رمان نویس، رمان نویس و جیمز ولدون جانسون، شاعر گرفته، تا چهره های رنسانس هارلم متعلق به دهۀ 1920 و اوایل دهۀ 1930، مانند لانگستون هیوز نویسنده و شاعر، کلود مک کی، جسی فاوست و نلا لارسن، داستان نویس و شاعرو کاونتی کالن، رمان نویسان و شاعر و نویسنده و نیز از بزرگترین چهره های انتقالی دهۀ 1940 تا 1960، مانند جیمز بالدوین، رمان نویس و محقق ریچارد رایت، ، رمان نویس و نویسندۀ داستان های کوتاه، رالف الیسون، رمان نویس و محقق، آن پتری، رمان نویس شاعر، گوندولین بروکس، رمان نویس و جان ای ویلیامز، رمان نویس تا نویسندگان دوران هنر سیاهپوستان مانند نیکی جووانی، شاعر و نویسندۀ داستان های کودکان، امیری باراکا، شاعر، نمایشنامه نویس و داستان نویس، هاکی مدوبوتی (دان ال لی)، شاعر تا نویسندگان بعد از دهۀ 1960 مثل تونی موریسون، آلیس واکر، گلوریا نیلور، والتر موسلی، کولسون وایتهد، ارنست گینز، و چارلز جانسون، رمان نویس، اسماعیل رید شاعرو رمان نویس یوسف کومونایاکا و ریتا دوو، شاعر. و معدودی چهره های دیگر مانند نمایشنامه نویسان لورن هنسبری، اد بالینز، چارلز فولر، و اگوست ویلسون، و بعضی از نویسندگان آواره مانند وول سوینکا، رمان نویس و نمایشنامه نویس، درک والکات، شاعر رمان نویسان چینوا آچبه، جورج لمینگ، جاماییکا کینکید، زادی اسمیت، جونو دیاز، و ادویج دانتیکات می توانند در میان این عده جای داده شوند.
دغدغۀ چیلز دربارۀ انحطاط ادبیات آفریقایی- آمریکایی بازتاب هراس نخبگان در مورد ظهور هیپ- هاپ و خصایص "شهری" است که عموما ً نشانگر بروز انحطاط در زندگی شهرنشینی و فرهنگ سیاهپوستان است. "واقعیات زندگی شهر نشینی"، مانند ویروسی است که معیار های هنری سیاهپوستان و شایسته سالاری آن ها را نقش بر آب می کند. در حال حاضر، تنها پست ترین مهملات وجود دارند که هدف آن ها پایین ترین و غیرفرهنگی ترین ذائقه هاست. این، به روشنی، موضع فردی مانند رمان نویس و منتقد هنری، استانلی کرواچ است. در این جا، حساسیت به هیچ وجه کلا ً یا بیشتر، جنبۀ تفرعن و تکبر ندارد. ادبیات آفریقایی- آمریکایی به زمانی بسیار دراز نیاز داشته است تا به یک سطح معتبر دست یابد، به طوری که عموم مردم آن را دارای ارزش خواندن تلقی کنند و ارباب ادبیات آن را به رسمیت بشناسند. اکنون به عقیدۀ بسیاری از سیاهپوستان، به نظر می رسد این خود سیاهانند که با سرازیر کردن آن به بازار رمان های مهمل مانند آثار میکی اسپیلین، آن را بی اعتبار می کنند. به هیچ وجه جای تعجب نیست که سیاهپوستان، گروهی که در تاریخ مورد آزار قرار گرفته و تحقیر شده است، تصور کنند که آثار فرهنگیشان پیوسته مورد تردید و ناپایدار اند و ممکن است به آسانی در بازار، به یک کاریکاتور علیه آنها تبدیل شوند.
تلقی دیگری که می توان از این امر داشت، این است که ادبیات شهری به دامنۀ دسترسی به محتوای ادبیات آفریقایی- آمریکایی توسعه بخشیده و آن را مردمی کرده است. ادبیات شهری به نحوی نمایانگر پختگی ادبیات آفریقایی- آمریکایی است، نه انحطاط آن. هر چه باشد، ادبیات آفریقایی-آمریکایی قدیمی ترین ادبیات متعلق به اقلیت های قومی درایالات متحده است که قدمت آن به اولین کتاب اشعار فیلیس ویتلی در سال 1774 و روایت بردگان در دورۀ قبل ازجنگ بازمی گردد که موجب پدید آمدن آثار کلاسیکی همچون روایت زندگی فردریک دوگلاس (1845) و کتاب رویداد های زندگی یک دختربرده (1861) اثر هاریت جیکوبز گردید. آفریقایی- آمریکاییان، نسبت به سایر اقلیت های قومی ایالا ت متحده، بیشتر و طولانی تر به اهمیت ادبیات به عنوان ابزار سیاسی و فرهنگی پی برده بودند. رنسانس هارلم، جنبشی به وسیلۀ سیاهان ، و با کمک سفیدپوستان، برای کسب اعتبار فرهنگی از طریق تولید ادبیات درجه یک بود. ظهور ادبیات شهری موجب باطل شدن ادبیات گذشتۀ سیاهپوستان نمی شود، بلکه راه ها و طرق دیگری برای تولید ادبیات سیاهپوستی و اهداف نوینی برای آن پیشنهاد می کند. به علاوه، برخی از نویسندگان ادبیات شهری آثار دیگران را به سرقت نمی برند خواهر سولجا، فعال و رمان نویسی که سفر های زیادی کرده است، هر قدر هم آثار تحریک آمیز داشته باشد، باز هم نویسنده و متفکری قدرتمند است. همین را می توان درمورد تنها رمان نلسون جورج، سرایندۀ موسیقی هم اظهار کرد؛ کاملا ً روشن است که رمان عشق شهری (1993) او یک رمان مهمل نیست. بعضی از آثار اریک جروم دیکی و کی وان ارزش خواندن دارند. چهره دیگری که هم به نوشتن داستان های عاشقانۀ سیاهپوستی و هم ادبیات شهری اشتغال دارد، لین هاریس است، نویسنده ای محبوب که در آثارش به روابط و دیگر موضوعات با اهمیت برای سیاهان، مخصوصا ً زنان سیاهپوست، می پردازد.
هنگامی که دو سال قبل برای پذیرفتن تدوین دو رشته آثار سالانه – بهترین مقالات تحقیقی آفریقایی- آمریکایی و بهترین داستان های آفریقایی- آمریکایی – همکاری خودم را با انتشارات بانتام آغاز کردم، می خواستم مطمئن شوم که این کتاب ها قابلیت انتقال به قشرهای مختلف کتاب خوانان آفریقایی- آمریکایی را دارند، به همین مناسبت، هاریس را به عنوان ویراستار مهمان جهت اولین جلد از سری بهترین آثار داستانی آفریقایی- آمریکایی در سال 2009 انتخاب کردم. من این کتاب ها را نه تنها فرصتی برای آشنا کردن عموم مردم با ادبیات آفریقایی- آمریکایی – از نویسندگان جوانتر مانند زی زی پاکر[2] و امینه گوتیه گرفته،تا نویسندگان صاحب نفوذی چون ساموئل دلانی و ادوارد پی جونز - می دانم، بلکه آن را مانند پیوندی میان انواع مختلف ادبیات آفریقایی- آمریکایی تلقی می کنم. من قصد داشتم از لین هاریس برای ارائۀ ادبیات جدی سیاهپوستان به خوانندگانی که با آن آشنا نبودند و حتا میلی به شناختن آن نداشتند، استفاده کنم. در حال حاضر خیلی زود است که بتوان در مورد موفقیت این اقدام اظهار نظر کرد، اما کوشش در این کار، نشان دهندۀ پیچیدگی ادبیات آفریقایی- آمریکایی و تقسیم بندی عمیق مخاطبان و همین طور نمایانگر این امراست که تجربۀ آفریقایی- آمریکایی، هر طور که به صورت هنر درآمده باشد، دارای عمق و دامنه ای گسترده و به جرئت می توانم بگویم نوعی جامعیت است که نوید از آینده ای خوب برای انواع ادبیات متعلق به اقلیت های قومی آمریکا می دهد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 11-02-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ادبیات اسپانیا

ادبیات اسپانیا

اولین نمونه منثور ادبیات اسپانیائی «سوگند مولا» (حماسه السید) است که به قرن 12 میلادی تعلق دارد. در آن داستان، شرح قهرمانی‌های میهن پرستانه قهرمان میهنی رودزیگو دیاث دی‌فیفار مشهور به آقای مغوار است.

در قرن 13 اشعار حماسی دیگری ظهور کرد و از آنجمله است قصائد حماسی و غنائی نژادی و قومی که از روزگاران پیشین سینه به سینه نقل گردیده بود و اولین شاعر اسپانیائی معروف القس جونثالودی برسیو است که تعدادی قصائد دینی در قرن سیزدهم سرود. همچنین شاه آلفونسو دهم (1221-1284). مشهور به حکیم، شاعر و نویسنده‌ای بود که باعث انتقال ادبیات عربی به مغرب اروپا بود. و مهمترین کتاب قرن 14 لوبیث دی‌ایالا بود در قصائدی که در آن اوضاع اجتماعی قرن چهاردهم وصف شده است می‌باشد. و فیران بیریث دی جوثمان و امیر دون خوان مانویل خواهر زاده پادشاه آلفونسودهم معروف و مشهور به صاحب نخستین کتاب قصه‌های کوتاه بزبان اسپانیائی کتاب دوستی پاک را تألیف کرد و از لحاظ شیوائی در زبان اسپانیائی دارای اهمیت است.
در نیمه اول قرن پانزدهم دو شاعر مهم ظهور کردند: خوان‌دی مینا‏ و مارکز سانتیلیانا متأثر از ادبیات ایتالیائی بودند.

در اواخر قرن پانزدهم زبانها و لهجه محلی مختلف از جمله گالیسی‏، «والنسیائی ‎‏، کاتالونی و آندولسی Andalusian در کشور اسپانیا رواج داشت، زبان گالیسی جزو زبان پرتغالی و لهجه کاسیتلی زبان رسمی اسپانیا در عهد فرماندوایزابلاگشت و از آن زمان تاکنون زبان اسپانیائی بر پایه لهجه کاستیلی ترقی و تکامل یافت و نویسندگان و شاعران به این زبان آثار عظیم و با ارزشی پدید آوردند.

در قرن شانزدهم عده‌ای از نویسندگان اسپانیائی از جمله: آنتونیودگوارا de Guevara آثاری پر تصنع و آمیخته بصنایع لفظی و معنوی بدیعی پدید آوردند. گاهنامه شاهزادگان (1529) از آثار دگوارا است.

مایه و مضمون اصلی بسیاری از آثار ادبی بزبان اسپانیائی نغمه دین‏، عشق و جنگ بود و داستانهای پهلوانی‏، و حماسی فراوانی پدید آمد که سرآمد آنها داستان دونکیشوت اثر معروف و معتبر سروانتس بود. همچنین کتاب دیانا در دام عشق را که در سال 1542 بوسیله خورخه مونتمایور Montemayor پدید آمد می‌توان برشمرد گرچه اثر اخیر را تقلید گونه‌ای از کتاب آرکادیا که در سال 1504 بوسیله سانازارو شاعر نیمه اسپانیائی و نیمه ایتالیائی می‌باشد‏، دانسته‌اند.

آرکادیا اثری آمیخته به نظم و نثر و مقتبش و متأثر از ادبیات ایتالیا است.
کتاب درباری اثر کاستیلونه را خوان بوسکان به نثر ترجمه کرد‏، و قالب غزل در اسپانیا رواج یافت. از جمله، گارسیلازودلاوگا de La Vega قالب غزل را در اسپانیا تکامل بخشید. لاوگا مردی سلحشور و از خانواده اشرافی و در بیرون راندن ترکان از وین سخت دلاور بود و سرانجام بر اثر جسارت و بیباکی فراوانی در سی و سه سالگی کشته شد.

اشعار این شاعر بصورت کتاب در دو قطع کوچک به طبع رسید و در همه جا بوسیله سربازان اسپانیائی انتشار یافت و مرگ وی مورد تحسر و اندوه بسیاری از مردم این سامان گشت آهنگسازان اشعارش را بصورت تصنیف درآوردند. نمایشانمه نویسان از اشعار دلاوگا سود فراوان جستند و از آنها الهام گرفتند.

نمایشنامه نویسی در اسپانیای قرن شانزدهم بآهستگی پیش میراند و در میدانها جلو سرسراها یا در کاخ اعیان و امیران کمدی‌های یک پرده‌ای اجرا می‌شد.
لوپ دروئدا Lope do Rueda نمایشنامه‌هائی پدید آورد.

در زمینه تاریخ نویسی گونزالوفر نادز داووید بعنوان تاریخ نگار (دنیای جدید) دربار شارل پنجم کتابی قطور اما نامنظم تحت عنوان تاریخ عمومیو طبیعی هندیان باختری در سال 1535 تألیف کرد این تاریخ نویس چهل سال در آمریکا در جستجوی طلا بود و ثروت فراوان اندوخت و به سرخپوستان در استخراج طلا مانند سایر ستمگران اسپانیائی ظلم فراوان کرد.

کاملترین تاریخ اسپانیا و معروف‌ترین رمان اسپانیائی که در قرن شانزده در اسپانیا بوسیله دیگوهورتادودمندوزا نوشته شد. این مرد در فرهنگ و زبان عربی و لاتینی و یوانی و فلسفه و حقوق تسلط داشت و متون کلاسیک را برای شاهزادگان دوره رنسانس جمع‌آوری کرد. قهرمان اصلی داستان – زندگی و ماجراهای لازاریلودترس دزد بی‌سرپائی می‌باشد که نسخت کودک بی‌سرپرسی بود در ابتدا در استخدام گدائی کور برای عصا کشی در کوچه و بازار جیب‌بری و دله دزدی را فرا می‌گیرد آنگاه در خدخمت اشخاص معتمدی چون کشیش و راهب و پیشنماز و قاضی شهر و فروشنده رحمت خداوند ست بجانایات بزرگتری می‌زند حتی در وقتی که دزدی حیله‌گر می‌شود و می‌گوید: «باید اعتراف کنم که من هم مانند بسیاری از مرم دیگر تا مدتی فریب اربابم را خوردم و او را معجزة عالم تقدس می‌دانستم.» علاوه بر این هجوهای تند دیگر نسبت به روحانیان مسیحی درین رمان بچشم می‌خورد.

از این رمان ر اروپا تقلید فراوان می‌شود از جمله ژیل‌بلاس که بوسیله الن لوساژ در قرن هجدهم تصنیف گردید، می‌توان ذکر کرد.

مندوزا پس از یک ماجرای شمشیر کشی از دربار فیلیپ دوم اخراج گردید و در شهر گرانادا گوشه‌گیری اختیار کرد و بسرودن شعر پرداخت اما اجازه چاپ اشعارش به وی داده نشد.

کتابی تحت عنوان تاریخ جنگ گرانادا از سال (1568-1570) با کمال بی‌طرفی تألیف کرد که هیچ ناشری جرئت چاپ آن را نداشت تا اینکه در سال 1601 بصورت ناقص منتشر شد.

مندوزا از سالوست، تاسیتوس اقتباس کرد واز شیوه آنها تقلید می‌نمود وفات وی در سال 1575 اتفاق افتاد.



عصر درخشان ادبیات اسپانیائی


در بین سالهای (1560-1660) نوابعی بزرگ در زمینه ادبیات‏، علوم تاریخ، جغرافیا، علوم مذهبی در اسپانیا ظهور کردند، گرچه حکومت و دستگاه تفتیش عقاید مانع تحصیل دانشجویان اسپانیائی بجز دانشگاه رم‏، بولونی و کوامبرا در خارج می‌شد یکنوع اختناق فکری همراه با شکست‌ها و پیروزی‌ها اسپانیائی را مشغول داشته و بازار داستان‌نویسی، تارخی نویسی، شعر، درام، مجسمه سازی و نقاشی نسبتاً گرم شده بود.

مالعه در زمینه ادبیات کلاسیک خیلی مورد توجه مردم اسپانیا بود، شوق به تحصیل در مردم اسپانیا شدت یافته بود بطوریکه در سال 1551 سالامانکا Salamanca به تنهائی 5850 تن دانشجو داشت‏، به ادیبان بوسیله اشراف و دربار انعام وصله داده می‌شد.

یکنفر کشیش یسوعی بنام گراسیان Grassian کتابی در سه جلد بنام انتقاد نوشت که در آن از غرق کشتی یکی از مدرم اسپانیا در سواحل جزیره سنت هلن و تربیت آدمی وحشی وس فر ایندو در جهان و انتقاد آنان از تمدن اروپائی و انفر اینان از زن و … شاید مآخذی برای روبینسون کروزوئه اثر دیفوئه انگلیسی بود. این کتاب مورد توجه بسیار قرار گرفت از جمله شوپنهاور که آنرا به آلمانی ترجمه کرد یکی از بهترین کتابهای جهان نامید.
تاریخ نویسی در اسپانیا اهمیت فراوان یافت و از جمله می‌توان ژاون دوماریانا را نام برد وی درباره اسپانیا تاریخ جالبی نوشت که فصاحت و روانی و امانت در آن بخوبی رعایت شده است.

داستان‌ها، قصه‌های عاشقانة‌ قهرمانی و چوپانی خیلی مورد علاقه و توجه مردم اسپانیا بودو از عامی و عالم بخواندن و شنیدن آنها راغب بودند و کار قصه نویسی رفته رفته رویه ترقی نهاد و زمینه برای رمان‌نویسی کم کم آماده شد از جمله در سال 1553 کتابی بنام لازاریلو اهل تورمس که اولین رمان سبک شیطنت آمیز است می‌باشد و در آن مردمی فرومایه را قهرمان داستان کرده و فقر را با عصیان و عصیان را با بذله‌گویی جبران می‌کرد. در سال 1599 ماتئوآلمان Mateo Aleman رمانی بنام زندگی شخص فرومایه و شوخ و شنگی بنام کوزمان دوالفراچه پدید آورد و چند سال بعد سروانتس با در آمیختن این دو قسه رمان دون کیشوت را نوشت.



سروانتس (1547-1616)


میگل دوسروانتس در خانواده‌ای متوسط به دنیا آمد پدرش پزشک بی‌جواز دوره گردی بود که میگل را نیز با خود شهری بشهری می‌برد‏، ظاهراً میگل تحصیلات منظمی نداشت، مدت ده سال بعلت یک دوئل از اسپانیا تبعید و در ایتالیا نظام شد و در چنگ‌هائی چند شرکت کرد و دست چپش از کار افتاده و در راه بازگشت به اسپانیا گرفتار دزدان دریائی گردید و در‌الجزایر چند سال برده بود تا اینکه پولی از طرف مادر و پدرش فرستاده شد و اسپانیا بازگشت در مشاغل مختلف ارتشی مدتی خدمت کرد مدتی امور مالیاتی را بعهد داشت روی هم رفته همواره دچار فقر مالی بود، اولین اثرش ظاهراً در دبستان بصورت شعر انتشار یافت، اما اثر جالبی در زمینه داستان چوپانی عاشقانه بنام گلاتئه Galatea نوشت و آنرا بقیمت نسبتاً خوبی فروخت. مدت بیست و پنج سال حدود سی‌ نمایشنامهنوشت که وقتی روی صحنه می‌آید چندان مورد استقبال واقع نمی‌شود سرانجام در سال 1605 کتاب زندگی و ماجراهای دونکیشوت دولامانش اثر معروف سروانتس انتشار یافت و بجز منتقدان همه آنرا پسندیدند و واقعاً یک اثر جالب و زنده است و خود نویسنده ارزش و اهمیت آنرا علام کرده بود.

طرح داستان دونکیشوت اثر سوانتس گر چه نقائصی دارد و گه گاه وقایع و داستانهای فرعی ضمن داستان اصلی می‌آید که موقتاً ماجرای اصلی رها می‌شود ماند گم شدن خر سانچوپانزا و پیدا شدن بی‌دلیل آن همان‌طور که دونکیشوت افسار اسب را رها کرده تا بهر جا می‌خواهد برود سروانتس نیز طرح داستان را آزاد می‌گذارد و در نتیجه یک نواخی و یک پارچگی از دست می‌رود ولی با اینحال مطایبات دلربا‏، کشش داستان و کلمات حکیمانه سانچوو هزاران نکته سنجی و داستانهای فرعی دیگر این اثر را پر ارزش ساخته است که در عین حال سرگذشتی گیرا از مردم و زندگی مردم اسپانیای زمان خود سروانتس است.

سروانتس در ابتدای رمان دونکیشوت یاد آور شده است که اصل آن از روی یک اثر مکتوب از یکنفر مؤلف عرب نام سید حامد ابن انجلی اقتباس گردیده است سروانتس داستانهای عاشقانه، افسانه‌های شوالیه گری را در دونکیشوت بباد هزل و هجو گرفت بود و در این اثر مطالب اخلاقی و کلمات حکیمانه از قبیل: پزشک نسخه خود را با دیدن ظربان جیب شما می‌دهد. هر کسی بصورتی است که خداوند او را آفریده است، و گاهی بدتر، میان آری و نه گفتن زن سرسوزنی فاصله نیست، هر قدر هم به یکدیگر نزدیک باشند. «زن و ماکیان بر اثر ولگردی از دست می‌روند» دیده می‌شود.
همچنین گفته است از وقتی مال من – مال تو بمیان امد بدبختی بشر آغاز شد.

سروانتس پیش از مرگ 8 نمایشنامه دیگر نوشت که یکی از آنها به نام لانومانسیا می‌باشد. همچنین در اواخر زندگی خود داستان عاشقانه‌ای بنام پرسیلس ای سیجیسموندا نوشت. قبل از مرگ پیش‌بینی کرد که رمان دونکیشوت 30 میلیون نسخه بفروش خواهد رسید اما تاکنون این اثر تقریباً به همه زبانهای زنده دنیا ترجمه و بیش از 30 میلیون نسخه بفروش رفته است علاوه بر این سبک سروانتس در خلق دونکیشوت که آئینه تمام نمائی از خلقیات و آداب و رسوم مردم است راه را به لوساژ‏، فیلدینگ اسمولت Somolett و استرن Stern نشان داد.


__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 11-02-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ادبیات اسلامی

ادبیات اسلامی


شعر اسلامی عربی از لحاظ سبک و موضوع از اشعار دوره جاهلیت اعراب گرفته شده است. ادبیات ایران قبل از اسلام نیز در زبان و ادبیات عرب تأثیر فراوان داشت.

زبان عربی که زبان قرآن و زبان فاتحان عرب بود از جزیره العرب تا مدیترانه و آسیای صغیر توسعه و بسط یافت و تقریباً در اواخر قرن اول هجری زبان عربی زبان رسمی و زبان ادبی گشت ولی باید دانست که در مناطق تحت نفوذ اسلام مردم بجز مناطق عربی زبان به زبان بومی و محلی خود سخن می‌گفتند چه مردم اسپانیا به اسپانیائی و مردم ایران به زبان فارسی تکلم می‌کردند ولی نفوذ زبان عربی در ملل و اقوای که به اسلام گرویده یا تحت نفوذ آن قرار گرفته بودند خیلی شدید بود تا جائیکه اشعار‏، کتب علمی و ادبی فراوان بزبان عربی پدید آوردند حتی اشعار عربی خود را بقافیه وسبک اعراب بادیه نشین عربستان می‌سرودند در قرطبه، قیرون، فسطاط، دمشق، کوفه، مرو و بخارا چنین شیوه‌ای جریان داشت، فرهنگ‌های ملی قدیمی یا فرهنگ‌هائی ه میان اقوام و ملل رایج بود تا حد زیادی دستخوش نفوذ اسلام واقع گردید یا به عللی جای خود را به فرهنگ اسلامی دادند. زبانهای بسیاری از جمله لاتین، یونانی، قطبی، سریانی، ارمنی و پهلوی رفته رفته از میان رفت و زبان عرب جای آنها را گرفت در حالیکه پیش از نفوذ زبان عربی هر یک از این زبانها، زبان زنده زمان خود محسوب می‌شد.

با نفوذ نظامی و سیاسی عظیم خلفای عباسی در قرن دوم و سوم هجری فرهنگ اسلامی به درجه کمال ترقی رسید و دانشمندان بزرگ ظهور کردند و عراق مرکز ثقل ادبیات کلاسیک عرب گردید و از اسپانیا تا ماوراء‌النهر منطقه نفوذ زبان عربی گشت. در قرن دوم و سوم هجری ادبیات عرب به سبک‌های مختلفی درآمد و موضوعات و مسائل گوناگون مورد بحث و انتقاد قرار گرفت و فرهنگ متمدن باستانی ملل مختلف در آن راه یافت‏، نخست فرهنگ و تمدن یونانی سپس تمدن و فرهنگ ایران و ملل بسیار در آن مؤثر افتاد و خلاصه یکی از درخشان‌ترین دروه‌های تمدن اسلامی آغاز گردید.

از قرن پنجم هجری فرهنگ و تمدن اسلامی در عراق رو به ضعف نهاد و بعد از هجوم مغول از میان رفت ولی در سوریه، و اسپانیا و برخی از نقاط ایران، تمدن اسلامی به زندگی خود ادامه داد و سرانجام در قرن هفتم هجری نفوذ ادبیات اسلامی عربی پایان پذیرفت و ادبیات اسلامی عربی قوه خلاقیت خود را تقریباً از دست داد. اما در این احوال، ادبیات فارسی، ادبیات ترکی عثمانلو و ادبیات جغتائی رو به ترقی و تکامل نهاد البته ادبیات فارسی از قرن چهارم هجری راه تکامل و ترقی خود را آغاز کرد.

ادبیات اسلامی با همه‌ تنوع و تضادی که در مناطق مختلف زیر نفوذ خود داشت با اینحال یکنوع وحدت در آن به چشم می‌خورد، مثلاً‌ شعر جاهلی که قبل از اسلام راه ترقی و تکامل را می‌پیمود در دوره اسلام نیز مورد تقلید قرار گرفت، موضوع شعر جاهلی خمریات و وصف صحرا و دلدادگی عاشق یا وصف شتر و چربی زیاد آن و وصف تعصبات و غرورهای قبیله‌ای و شرح بت‌ها و توصیف بت‌پرستی‌ها بود چون اسلام ظهور کرد شعر جاهلی مورد تقلید شاعران قرار گرفت و همان موضوعات کم و بیش به وسیله شاعران دوره اسلامی سروده می‌شد. اما رفته رفته که زبان عرب زبان تمدن و زبان عده‌ای از مدرم متمدن تحت نفوذ حکومت اسلامی گردید از قید تعصبات قومی رست و بحث درباب مسائل و موضوعات عمومی‌تر را دنبال کرد و مباحث دینی اسلامی جایگزین گشت حتی شعر تا حدی جنبه غیر دینی یافت علاوه بر این شعر جنبه ادبی و هنری بخود گرفت و دیگر در دوره عباسیان ))شعر تمایلات اسلامی را به جای افسانه‌های جاهلیت بکار برد. با اینحال پاره‌ای مضامین و موضوعات دوره جاهلی در شعر دوران ««عباسیان از قبیل نوع‌دوستی بچشم می‌خورد و پاره‌ای از شئون زندگی عربستان دوره جاهلیت در قرن دوم و سوم هجری به عراق و سایر مراکز اسلامی راه یافت.

مبارزه‌ای طولانی میان مسلیمن با شعر جاهلی حتی خود شعر درگرفت اما ادبیات با همه مخالفت‌های پنهانی و آشکار مذهبی و فلسفی به حیات خود ادامه می‌داد.

مکتب جدید عباسی برای عرض اندام در برابر شعر قدیم کوشش بسیار کرد و در نتیجه یکی از دوره‌های درخشان ادبیات اسلامی گردید زیرا سیر تکاملی تدریجی شعر و ادب اسلامی از ابن‌قتیبه که نقطه شروع آنست تا الحصری و ابن‌اثیر ادامه داشت شعر و ادب از قیود قدیم رهائی می‌یابد و با اینکه نسبت به شاعران بزرگ قدیم احترام بسیار قائل است ولی برتری متجددان را اعتراف می‌کند. با ظهور المتنبی دوره کلاسیک ادبیات عربی و اسلامی که جنبه اختصار داشت آغاز گشت گرچه این ادبیات بی‌روح جلوه می‌کرد و رفته رفته شعر و ادب عربی به عبارت پردازی بیشتر سرگرم شد تا آفرینش مضامین تازه، ابتکارات و سبک‌های محنصر به فرد اشخاص مورد اعتراض و انتقاد ادیبان شرقی قرار گرفت. در این احوال اوبوالعلای معری ظهور می‌کند ولی او نیز با همه نوآوری باز برای شعر قدیم احترام فراوان قائل است.

مبارزه ادبی دوره عباسیان به این ترتیب پایان می‌یابد و مدت چند قرن قرون وسطای عرب در سرتاسر مشرق بحال رکود درمی‌آید. از مغرب تا شمال آفریقا و اسپانیا سبک‌های جدیدی بوجود آمد و ایجاد وحدت ادبی که در آن زمان به یک نحو پیش می‌رفت به پدید آمدن این سبک‌ها کمک کرد و با نفوذ ))ادبیات کلاسیک جدید شیوه متجددین در شرق فراموش گردید اما در مغرب یعنی در اسکندریه آثار جالبی پدید آمد از جمله منتخبات اشعار ابن بسام، ابن خاقان و سبک جدید ابن معتز و صنوبری و سایر متجددان در عراق و سوریه باقی گذاشت با وجود علاقه‌مندی نسبت به مکتب جدید، کشورهای مغرب ««اسلام دو بدعت جدید و مهم ر شعر قرون وسطای عرب بوجود آوردند که یکی اشعار تهلیلی دیگری استعمال و استفاده از اصطلاحات عامیانه که به آن موشحه و زجل می‌گفتند بود.

این اشعار از لحاظ داستانهای سلحشوری و حماسی در خاورمیانه خیلی جالب توجه است.

از اولین شاعران مبتکر اشعار تهلیلی چیزی نمی‌دانم ولی ظاهراً و طبق روایات اینگونه اشعار نخست در آندلس بوجود آمد شاید قبلاً سبک‌های مشابهی در شرق اسلام موجود بود که با زنابینای قبره یا کس دیگری قصاید هم قافیه قدیم را فراموش کرده تهلیل‌های ساده‌تر و روان‌تری با قافیه‌های متغیر و بکری بوجود آورد ودر نتیجه ادبیات قدیم اعراب بادیه نشین جان تازه‌ای یافت و علاوه بر این سرایندگان قصیده‌های قدیمی به سرودن قطعات نشاط‌آور و تصنیف‌های تهلیلی بدون رعایت اصول شعری کلاسیک عرب با زبان ساده و روان عامیانه به ذکر حقایق پرداختند قبلاً این رابطه نبود یا اصلاً خیلی کم بود.

سبک جدید که به آن موشحه (زجل) ‌گویند به زبان عامیانه و از مبتکران آن یکی این قزمان متوفی به سال 1160 میلادی بود. با اینحال این سبک‌های تازه نتوانست به یکباره نفوذ سلطه ادبیات قدیم عرب را از زبان و ادبیات عربی از میان ببرد.

کوشش‌های سرایندگان اشعار موشحه بر اثر مخالفت‌های ادبیان نتیجه چندانی ندارد و اصطلاحات عامیانه نتوانست در شرق جائی برای خود باز کندو در آندلس نیز نتایج جالب توجهی به بار نیاورد.


__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 11-02-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ادبیات اسلاوی قدیم

ادبیات اسلاوی قدیم

قدیمترین مراحل ادبیات اسلاوی، به اوائل قرن نهم میلای می‌رسد. البته آن ادبیات محدود به مسائل و موضوعات دینی بود و در تطور شاخه‌های ادبیات صربی، بلغاری و روسی کلیسای ارتودوکس شرقی سهیم بود و علی رغم پاره‌ای از ادبیات اسلاوی قدیم در مغرب، عظمت و اعتبارش در صربستان و بلغارستان، آنگاه در روسیه فراوان بود و بیشتر این ادبیات در بلغارستان تألیفات و ترجمه‌ها و نوشته‌ها و نامه‌های دینی برخی مؤلفات غیر دینی مثل: زندگی اسکندر مقدونی و برخی کتاب تألیف شده از قبیل کارهای افتیمی در قرن چهاردهم مقدونی و برخی نوشته‌های تاریخی است و شکوفائی و عظمت ادبیات اسلاوی قدیم در صربستان در روزگار استفان دوشان بود و زبان اسلاوی قدیم زبانی بود که روزگاری طولانی ادبیات روسیه بو و در این زبان تعدادی اثر و تألیف به وجود آمده قصیده «داستان سپاهیان ایگور در قرن دوازدهم ادبیات روسی است».

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 11-02-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ادبیات اندونزی

ادبیات اندونزی

ادبیات اندونزی میان آثار عامیانه محلی جزیره بالی و جاوه سابقه‌ای طولانی دارد و با آثار ادبی ملی متفاوت است. داستانهای زیبا از سرگذشت قهرمانان و ترانه‌های دلپذیر در زبانهای جاوه‌ای، سوندانی و مادوری در دست است که هنوز مورد توجه قرار دارد.

از قرن دهم میلادی مهابهاراتا و باگوادگیتا از زبان هندی به زبان جاوه‌ای ترجمه گردید.
در نیمه قرن دوم چهاردهم مپوپراپنجا Maqu Prapanja شاعر و مورخ، داستان حکومت خاندان موجوپاهیت را به رشته نظم درآورد. مپوتانتولار در نیمه قرن پانزدهم داستان شاهان جاوه را سرود.

در قرن هجدهم کتب تاریخی و ادبی چندی از هندی و فارسی از قبیل تاج از قبیل تاج‌السلاطین (تاریخ هند) داستان امیر حمزه پهلوان و آثار دیگری از سایر زبانها به زبان جاوه‌ای ترجمه شد. اما رسوخ و شیوع ادبیات غربی به سرزمین اندونزی از اوایل قرن بیستم آغاز گشت درین گیر و دار ژاپنی‌ها بر اندونزی دست یافتند و با اصرار بسیار می‌کوشیدند زبان هلندی را متروک و زبان خود را جانشین آن کنند اما مردم چندان علاقه‌ای به زبان ژاپنی نشان ندادند و زمینه برای تکمیل و توسعه زبان ملی اندونزی فراهم گشت.

زبان مالایو که از منطقه شرقی سوماترا واقع در شبه جزیره‌ مالایا که نخست زبانی تجاری بود با ترکیب با زبانهای دیگر به صورت زبان ملی اندنزی درآمد.

در بین سالهای 1942-1945 تقدیر علی شهبانا با تشویق ژاپنی‌ها دو جلد فرهنگ اصطلاحات زبان اندونزی را تدوین کرد و این اقدام بعدها نیز به وسیله‌ دولت اندونزی دنبال شد.

در زبان جدید از لغات سانسکریت ، انگلیسی ، هلندی و فارسی و عربی به کثرت استفاده شد. کلماتی از زبان فارسی وارد زبان اندونزی گردید از قبیل: افسوس، انگور ، بابا، بازار، بلبل ، بندر، بستان، بیهوش (بیهوس)، بی‌بی، پهلوان، پیاله، کباب، کرسی، گندم ، لیمو ، میدان، خانه، تاج، تخت، ترازو، آفتاب و … می‌باشد.

در این زبان هنوز آثار با ارزشی به سان نوشته‌ها و سرودهای زبان فارسی و سایر زبانهای زنده نمی‌توان یافت و بیشتر آثاری که در زبان اندونزی پدید آمده غالباً ترجمه گونه از ادبیات مغرب زمین است. تقدیر علی‌ شهبانا، امیر حمزه، عمر حمزه از نویسندگان و مترجمان معروف اندونزی هستند.

سنوسی پاته شاعر و نویسنده دیگر اندونزی مترجم داستانهای اروپائی اما طرفدار سبک قدیم و افکارش مبتنی بر آثار برهمائی و بودائی است.

خیر‌الانوار از شاعران بنام اندونزی بود که در سال 1949 در سال 27 سالگی درگذشت.

افندی سوتان، اسکند و عصر‌الثانی نیز از شاعران دوره جدید اندونزی می‌باشند.

قدیمترین و نخستین نوول‌های کشور اندونزی در سال 1920 به زیور طبع آراسته شد به قلم مری سایرگار Siregar ماراه روسلی Marah Rusli و Abdul Muis نویسندگان اندونزی که در روزنامه‌نگاری کسب تجربه کرده و بیشتر آنها هنوز روزنامه‌نگار هستند، بود. این نویسندگان به دو دسته تقسیم و متوجه دو مشرب فکری و شیوه نویسندگی گشتند عده‌ای به سوی ادبیات اروپائی مخصوصاً‌ انگلیسی گروهی به ادبیات قومی و ملی و افسانه‌ای آسیائی رو کردند. امیر حمزه شاعر مهم و مشهور و اریجان‌پین Pane نوول نویس رئالیست برجسته (1940 Shackled)، و سانوسی پین Sanusi Pane مهمترین نمایشنامه‌نویس (مرد جدید 1940) می‌باشند. در سال 1930 در Medan یک جنبش و نهضت اسلامی برخاست و نویسندگان کارهای جالبی در زمینه ترقیات اجتماعی و ناسیونالیسم و تجدد مذهبی بر اساس کارهای غربی عرضه کردند. گروهی از نویسندگان و شاعران مشکلات کارگران و رنجبران را مورد توجه قرار دادند. چاریال انور که در سال 1949 درگذشت شاعری بود که زبان اندونزی را تکمیل کرد. همچنین Vsmar gmial شاعر و نمایشنامه نویس، روزین انور Rosihan (شاعر و سردبیر روزنامه) ابوحنیفه آمال حمزه و آناس Ma’ruf در بعد از سال 1940 دسته‌ای از نویسندگان معروف بودند که در سالهای 1945 به بعد پدید آمدند و آثاری خلق کردند Machtar Lubis مخترا لوییس نویسنده‌ای بزرگ است (فردا نیست در سال 1948) و ماهر روزنامه‌نویس، نویسنده، سردبیر بود که از سال 1950 تا 56 سردبیر روزنامه اندونزی Raya بود و از آن ببعد در خانه‌اش دستگیر شد. دیگر نویسندگان شامل Pramoed Ananta toer, Idrur, Asrul Sani (خانواده گئوریلا 1950) و Achdiat K.Mihardja (منکر خدا – ملحد 1949) نویسندگان دیگری توجه خود را به پدید آوردن داستان کوتاه مشغول کردند. در 1959 اندونزی 64 روزنامه که تیراژ آنها از یک میلیون بیشتر بود داشت.


__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 11-02-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ادبیات ایتالیا

ادبیات ایتالیا

ادبیات ایتالیا نخست مجموعه‌ای از غزل‌واره‌ها و اشعار عاشقانه و رزمی و بزمی بود که شاعران دوره گرد و نقالان برای مردم می‌خواندند یا همراه با چنگ و آواز آنها را می‌خواندند و مردم ایتالیا بسی راغب به شنیدن این گونه ترانه‌ها و اشعار بودند.

نغمه سازان و داستان پردازان ایتالیائی‌ گاه از کلمات فرانسه در عبارات موزون خویش سود می‌جستند و همان‌طور که می دانیم در حدود قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی هر یک از شهرها و نواحی ایتالیا دارای حکمرانی مستقل بود لذا وحدتی در این سرزمین وجود نداشت و لهجه‌ها غالباً با هم تفاوت داشت با اینحال در زمان فردریک دوم زبان ایتالیائی در سیسیل‏، توسکانی مورد استعمال بود و شاعران و خوانندگانی که به ایتالیائی شعر می‌سرودند با شعر را همراه با آواز می‌خواندند‏، قافیه پردازان سیسیل و توسکانی نامیده شده بودند.

استاد و پیشوای این گونه شعر ایتالیائی شخصی به نام گیدوگی نی چلی Guido Guinceli که در سال 1254 میلادی درگذشته بود‏. وی از مردم بولونیا بود‏، در سرودن غزلهای پرشور عاشقانه، مهارتی به سزا داشت نفوذ اشعارش این شاعر بزرگ در پرورش فکری و شکوفائی استعداد دانته الیگری شاعر و نویسنده معروف ایتالیائی مؤثر بوده‏، سبب سرودن و نوشتن داستان کوتاه زندگی نو، سپس کمدی الهی گشته است. دانته شاعر و نویسنده‌نام آور ایتالیائی (1321-1256) بود.

انگیزه سرودن و نوشتن زندگی نو و کمدی الهی از طرف دانته به علت یک عشق آسمانی بود که به دختری بنام بئاتریس پورتی ناری است و انی عشق از ده‌سالگی تا پایان عمر این شاعر را در برگرفت و تا پس از مرگ بئاتریس هرگز زن نگرفت.

دانته حتی پس از مرگ دخترک نیز خاطر بئاتریس را از یاد نبرد تا اینکه شی او را در خواب دید و تصمیم گرفت که به خاطر این خواب به نوشتن اثر پرارزش و جهانی خود کمدی الهی پردازد و در بسیاری از جاهای کتاب کمدی‌الهی بئاتریس همچون فروغی تابان و خورشیدی درخشان و مظهر تقوا و زیبائی و خیرمطلق است. کتاب کمدی‌الهی تصویر از قرون وسطی با اخلاق و رفتار و اختلافات و جنگها و چهره‌های نامی و تمدنهای قدیم است اما باید گفت در این کتاب عظیم صحنه‌های گویا از تاریخ ‏، پیش چشم مجسم است.

از کمدی الهی دانته نمایشنامه‌ها و اپراهای بسیار اقتباس و استفاده شده است.

دانته علاوه بر نوشتن دو کتاب زندگی نو و کمدی الهی به تألیف کتابهائی درباره فلسفه و سیاست پرداخته بود. دو عنوان برجسته‌تر از سایر موضوعات به چشم می‌خورد یکی ایجاد یک زبان ادبی ایتالیائی دیگری که در یک رساله به زبان لاتین نوشته عنوان حکومت جهانی را برای نخستین بار بیان کرده و با دلیل و برهان به اثبات رسانید، که برای حفظ صلح و آزادی یک سازمان جهانی بایستی از ملل عالم تشکیل شود و این سازمان دارای یک محکمه بین‌المللی باشد و آنقدر قدرت داشته باشد که بتواند تصمیمات ملل عضور را به مرحله عمل و اجرا درآورد.

پترارک (1374-1404) از شاعران و نویسندگان ایتالیائی بود که شور و عشقی فراوان به سرزمین ایتالیا و مردم آن داشت دو اثر مهم از وی بجا مانده است که در ادبیات ایتالیا مقامی بس ارجمند دارد 1- پیروزی‌ها 2- آفریقا

این شاعر نویسنده به زبان لاتین نیز آثاری پدید آورد.

جیوانی بوکاچیو (1313-1375) از شاعران و نویسندگان معروف ایتالیائی بود که به ادبیات قدیم یونان و روم عشق می‌ورزید و کتب متعددی به لاتین نوشت درباره‌ تاریخ و شرح حال مردان و زنان مشهور و دباره کوهها و جنگلها و چشمه‌ها و دریاچه‌ها و رودها و غیره دو کتاب در باب افسانه‌های شبانی کتابی بنام آمتو Ameto و کتاب دکامرون (Decameron) مجموعه صد داستان است، نوشت.

در دکامرون زمینه داستان را گروهی مردان و زنان تشکیل می‌دهد که میخواهند از بلای طاعاون سال 1348، فلورانس بگریزند و پناه بخانه‌ای ییلاقی میبرند در آن خانه بافسانه‌گوئی می‌پردازند و چون خلق و خوی داستان‌گویان متفاوت است داستانها دارای گیرائی و تنوع بسیار است و از مجموع آنها اوصاف شاعرانه، عبرت آموز و غم‌انگیز اما لطیف و شاعرانه فراوان بچشم میخورد. چون نویسند واقف بروح بشری و اشخاص داستان بوده، همه قهرمانهای آن زنده و پر از شور زندگی هستند حتی جانوران داستانهای دکامرون.

این کتاب بعدها در ادبیات پاره‌ای کشورها از جمله انگلستان مورد اقتباس و تقلید قرار گرفت. نفوذ ویرا میتوان در برخی از آثار چاسر انگلستان لانگفلو آمریکائی و کیتس شاعر انگلیسی دید.

نهضت رنسانس در ایتالیا سبب عظمت یافتن زبان ایتالیائی گشت از جمله کسانی که به پیروی از دانته برای زبان ایتالیائی و رسمی و عمومی شده آن در سراسر ایتالیا تلاش کرد پی‌یتروبمبو Pietero Bembo شاعر مشهور این زمان ایتالیا بود. از آن ببعد فرهنگها و کتاب‌های صرف و نحو ایتالیائی تهیه و منتشر و فرهنگستان دل لاکروسکا Della crusca در سال 1485 در فلورانس تأسیس گردید و رفته رفته از رونق لاتین کاسته و بهمان نسبت بر ترقی و عظمت و وسعت زبان ایتالیائی افزوده میشد.

لودوویکو آریوستو Ludavico کتابی حاوی ماجراهای قهرمانی بنام رولاند دیوانه عرضه کرد که خیلی مورد توجه قرار گرفت.

تور کواتوتاسو Torquat tosso کتاب اورشلیم نجات یافته را سرود که شرح رهائی و بیت‌المقدس از چنگ مسلمین (کفار) بسی مقبول طبع مردم ایتالیا قرار گرفت و با این منظومه و سایر کتب برغنای زبان ایتالیائی بیش از پیش افزوده شد.

کتاب‌ها و آثار ماکیاولی از قبیل شهریار عظیم در ایتالیا و سراسر جهان کسب کرده منتهی کتاب شهریار یک سرمشق گمراه کننده است که مورد توجه ستمگران و جباران روزگار قرار گرفته و لوئی شانزدهم ، ناپلئون ، هیلتر و جانورانی از این قبیل همواره نسخه‌ای از آن را با خود همراه داشتند و با خواندن آن سرمشق دوروئی و خیانت و جنایت نسبت به مردم را فرا گرفته و می‌گیرند.

کتاب درباری اثر کاستی لیونه در حقیقت راه و رسم آداب معاشرت را ذکر کرده و مدتها مورد استفاده کسانی که می‌خواهند آداب‌دان باشند قرار گرفته بود.

چون ایتالیا زیر نفوذ اسپانیا قرار گرفت، گوئی چشمه ادبیات و دانش ایتالیا خشکید زیرا محاکم تفتیش عقاید هر عالم و ادیبی را در مظان تهمت می‌بافت از دم شمشیر خونخوار و بی‌رحم خود می‌گذرانید و مدتها ایتالیا از داشتن شاعر و نویسنده دانشمند محروم بود تا اینکه رفته رفته دژخیمان آئین مسیح رو به ضعف نهادند و از نفوذ اسپانیا در ایتالیا کاسته شد.

یکی از جنایات ننگ‌آور طرفداران قشری آئین مسیح می‌توان به آتش سوزانیدن بروتو رادر فوریه 1600 میلادی ذکر کرد.

ایتالیا دوباره از قرن هجدهم جان تازه یافت و شاعران و نویسندگانی ظهور کردند که از جمله می‌توان ویتوریول آل‌فیری 2 را که تراژدی منظم عالی سرود و در واقع مجموعه‌ای بزرگ از تراژدی‌های ایتالیا را تشکیل می‌دهد ذکر کرد.

در قرن نوزدهم و بیستم لئوپاردی و کاردوچی ظهور کردند و با خلق آثار پر ارزش ادبی خود شهرت و معروفیت فراوان در سراسر ایتالیا کسب کردند حتی کاردوجی به دریافت جایزه ادبی نوبلتوفیق یافت و برای اولین بار ایتالیا را صاحب این افتخار ساخت.

مان تسونی از نویسندگان قرن بیستم ایتالیاست که کتاب نامزد وی به اکثر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و سرمشق داستان نویسی تاریخی به شمار می‌رود.

گابریله دانون زیو از شاعران و نویسندگان مشهور ایتالیائی قرن بیستم می‌باشد که در زمینه نمایشنامه نویسی و شاعری مرتبه‌ای بلند دارد و عیب بزرگ وی همکاری با فاشیست‌های ایتالیا بود. این اشعر نویسنده در سال 1938 مرد.

پیر آندلو از نویسندگان معتبر و معروف ایتالیا بود که آثار فراوانی پدید آورد و اغلب به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است و به دریافت جایزه نوبل نیز موفق شد.

برخی از آثارش مجموعه داستان کوتاه ، نمایشنامه شش قهرمان در جستجوی یک نویسنده آنطور که مرا می‌خواهی

پیرآندو بین سالهای (1936-1867) می‌زیست.

اوجنیو مونتاله Eugenio Montale

شاعر‏، نویسنده و منتقد ایتالیائی در سال 1896 در جنوا متولد شد پس از انتخاب مشاغل گوناگون در سال 1926 به فلورانس رفت تا در یک مؤسسه انتشاراتی مشغول کار شود از سال 1929 تا 1938 گرداننده «کابینه علمی- ادبی» بود و چون عضویت حزب فاشیست‌ها را نداشت از آن سمت مجبور به استعفا گشت. مدتی ادیتور مجله دو هفتگی II odo بود 4 دفتر شعر از این نویسنده شاعر منتشر گشته است، از سال 1947 منتقد موسیقی و ادبی شد و با یک روزنامه ملی همکاری می‌کند.

نوشته‌های پراکنده‌اش در چند جلد منتشر نموده‏، همچنین از ملویل، شکسپیر ، کورنی و غیره آثاری به زبان ایتالیائی ترجمه کرده است.

سالواتوره کاسینودو Sal Vatore Quasinodo از شاعران ایتالیائی است (1901-1968) که در سیسیل به دنیا آمد، بعد از تحصیل رشته مهندسی ساختمان به سمت معاونت سر دبیر تمپو Tempo در سالهای 38 و 40 خدمت کرد و از سال 1941 به عنوان استاد ادبیات ایتالیائی در یک هنرستان به تردیس پرداخت. بواسطه‌ تمایلات و فعالیتهای ضد فاشستی بامر مأموران موسولینی زندانی گردید.

در سال 1959 همراه با دیلن تامس Dylanthomas شاعر و نویسنده معروف انگلیسی به دریافت جایزه ادبی نول توفیق یافت.

این شاعر توانا در زمینه نقد و ترجمه کارهای ادبی جالبی کرده بود از جمله برخی از آثار شکسپیر و ای.ایکامینگز شاعر آمریکائی را به زبان ایتالیائی ترجمه کرد.


__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
  #7  
قدیمی 11-02-2009
رزیتا آواتار ها
رزیتا رزیتا آنلاین نیست.
مسئول و ناظر ارشد-مدیر بخش خانه داری



 
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677

9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض ادبیات ایسلندی

ادبیات ایسلندی

ادبیات مرحله‌های نخستین ایسلندی جزئی از ادبیات نروژی قدیم بود. و بعد از اینکه ایسلند استقلالش را (1261-64 میلادی) از دست داد و نتیجه ادبیاتش نیز رو به زوال نهاد با این حال ایسلندی‌ها میراث ادبی قدیم خویش را به دیده احترام می‌نگریستند.

ایسلند جزیره‌ای دور افتاده و پر از عوامل مشکل کننده زندگی است با اینحال در قرن دوازدهم دارای ادبیاتی شکوه‌مند بود و این کوچکی جزیره وعده کم جمعیت در ظاهر عجیب می‌نماید اما دو عامل در درخشندگی و توسعه ادبیات ایسلند مؤثر افتاد 1- بواسطه دورافتادگی، روایات تاریخی سینه به سینه نقل می‌شد و نزد آنان بسیار عزیر بود 2- عادت به خواندن و گوش دادن همین روایات و افسانه‌های شفاهی‌- چون توده مردم نیز امکان تحصیل داشتند لذا از میان مردم عادی شاعرانی برخاستند.

یکی از شاعران بزرگ ایسلند در قرن سیزدهم به نام اسنوری استورلوسون Snorri Sturluson (1241-1175) بود که دوبار به عنوان ناظر بر قوانین (رئیس جمهور) انتخاب شد و در عین حال مردی ثروتمند بود. به سیاحت و سیاست علاقه فراوان داشت در 66 سالگی به دست دامادش کشته شد.

آثار مهم وی از جمله: هیمس کرینگلا (جهان مدور) می‌باشد که دارای سبکی روان و موجز و ساده است. وقایعی منثور از تاریخ، مختصری از کتاب مقدس، خلاصه‌ای از اساطیر نورس، مقاله‌ای در باب بحرها و اوزان شعر، رساله‌ای در فن شعر و توضیح جالبی درباره منشاء بروز هنر و چگونگی تقسیم آن میان علاقه‌مندان است. شکوفائی و جذابیت ادبیات ایسلندی روز به روز بیشتر می‌شد و آثار ادبی جالبی پدید می‌آمد که برخی از آنها کوتاه، پاره‌ای مطول مانند یک رمان و بعضی تاریخی ولی همه آنها آمیخته به افسانه بوده است.

افسانه‌های بنگلینا Ynglinga نوشته اسنوری پر از افسانه‌های شوالیه‌های نورس می‌باشد که در تالارهای اربابی یا جاهای دیگر شراب خوارگی می‌کنند. از قدیمترین این حکایت‌ها مجموعه ادای مهتر (ادای منظوم) شکل تکامل یافته‌ای است در داستان «حلقه نی‌بلونگ‌ها» که واگنر آنرا به صورت اپرا در آورده است.

ولسانگ Volsung از اخلاف ویلز Weals و یکی از سلاطین نورس نبیره اودین و پدر بزرگ سیگورد (زیگفرید) بود، در حماسه سانگا، قومی کوتاه قامت و کوچک اندام بودند که در ناحیه رن گنج و حلقه طلائی را محافظت می‌کردند. این گنج با همه گرانبهائی برای به دست آورنده آن شوم است سیگورد بعد از کشتن اژدها بر آن دست می‌یابد در حین گردش بر فراز تپه‌ای که همه طرف در آتش محاط است. زنی زیبا به نام ویکری برون هیلد Valkyrie Brunhild (نیمه الهه از اخلاف اودین) را می‌بیند و شیفته‌اش می‌شود ولی پس از چندی عشقبازی راه خویش را پیش می‌گیرد این زن برای گرفتن انتقام موجباتی فراهم می‌کند اما سرانجام پشیمان می‌شود و خود را برفراز توده هیمه که سیگور را در آنجا می‌سوزانند می‌رساند و با شمشیر سیگورد خود را می‌کشد و در کنار سیگورد در آتش می‌سوزد.

یکی از افسانه‌های جدید ایسلندی که در سال 1220 میلادی نوشته شده به نام داستان نیال سوخته است و نویسنده با مهارتی فراوان تک تک حوادث را کنار هم گذاشته تا به فاجعه‌ای اصلی که سوختن خانه و نیال و کشته شدن نیال همسر و فرزندانش بوسیله دشمنان خون آشام و منتقم وی که جز انتقام هدفی ندارد منتهی می‌شود و سرکرده آنها فلوسی نام داشت.

در بین سالهای 300-600 میلادی مهاجرت‌ها و کوچ‌های متوالی در اروپا مخصوصاً در شمال آن صورت می‌گیرد و این مهاجرت‌ها هرج و مرج‌های متعدد در پی داشت که موضوع افسانه‌های بسیار گردید و این افسانه‌ها به ایسلند، نروژ، آلمان و انگلستان راه و یافت و از میان آنها قصه نی بلونگس لید می‌باشد. که در آلمان شاخ و برگ یافت.

گونتر (در کاخ خود با برادر و خواهر کوچکترش به نام کریم هیلد Kriemhild می‌زیست) در ورمس در کنار رود رن سلطنت می‌کرد، هیچ زنی زیباتر از کریم هیلد نبود و زیگفرید با دیدن کریم هیلد در یک مجلس جشن که گونتر به مناسبت صلح پیروزمندانه‌ای ترتیب داده بود عاشق بی‌قرار او شد البته پی از این دیدار وصف او را شنیده و یکاسن در دربارگونتر زیست اما پیش از جشن به دیدن او فائق نیافت.

گونتر که تا آن زمان زن نگرفته بود به فکر ازدواج با برون هیلد ملکه ایسلندی افتاد اما این زن به شرطی کسی را به همسری قبول می‌کرد که در سه زور آزمائی پیروز شود و الا خواستگار کشته می‌شد، گونتر با کمک زیگفرید به این شرط که کریم هیلد را به زنی او بدهند نبرد بایرون هیلدر را قبول کرد و سرانجام گونتربرون هیلد را به زنی می‌گیرد اما در آخر کار زیگفرید به دست هاگن برادر ناتنی گونتر کشته می‌شود. کریم هیلد از دیدن جسد شوهر بی‌هوش می‌شود و مدت سیزده سال به فکر انتقام باقی می‌ماند تا هاگن را بکشد تا اینکه زن اتزل (آتیلا) سلطان هون‌ها می‌شود و می‌خواهد به این وسیله هاگن را بکشد ولی موفق نمی‌شود مهمانی عظیمی ترتیب داده می‌شود ولی باز هاگن به دام نمی‌افتد تا اینکه آنها را در قلعه‌ای که در حال اشتعال است با گونتر و هاگن و سایر همراهان رها می‌سازند بعد از کشته شدن گونتر و بردن سر او نزد خواهر، باز هاگن هنوز زنده است اما این بار خود شمیشیر هاگن وی را می‌کشد و کریم هیلد نیز بدست کی از سربازان هاگن کشته می‌شود.

از قرن چهاردهم میلادی تا اول قرن شانزدهم ادبیات ایسنلدی متکی بر ترجمه‌های آثار ادبی بیگانگان بود و ادبیات نروژی قدیم منسوخ گشت و شیوه قصائد دینی بر صورتهای تقلیدی نهاده شد.

در قرن چهاردهم داستان منظوم معروف ریمور پدید آمد و تا قرن نوزدهم همچنان شاعی و رایج بود.

در قرن شانزدهم جنبش‌های اصلاح مذهبی و دینی بر آثار ادبی تأثیر گذاشت تا جائیکه ادبیات دینی به رشته تحریر درآمد. در این احوال (1528) صنعت چاپ و چابخانه به ایسلند راه و کلیسا بر آن دست یافت و کار چاپ و چاپخانه منحصر به طبع کتب دینی تا اواخر قرن هجدهم شد. اما کتب ادبی غیر دینی به صورت خطی میان مردم رایج بود میان سالهای 1750-1835 نضهت روشنفکرانه‌ای پدیدار گشت و در سال 1733 اولین چاپخانه برای طبع کتب غیر دینی تأسیس گردید آنگاه جمعیت‌های ادبی چندی به وجود آمد.

در ربع چهارم قرن نوزدهم نهضت رومانتیک آغاز و نخستین مرحله ادبیات جدید ایسلند شروع شد که به وجود شاعرانی همچون بارنی تورارنسین (1786-1841) و یوناس هلگرمسون (1807-45) مباهی و متکی بود. هلگرمسون اولین کسی بود که در ادبیات جدید ایسلند داستان کوتاه می‌نوشت، همچنانکه یون تورودسین اولین رمان نویس ایسلندی بود. گریمورتومسین (1820-96) به شیوه شعر نروژی قدیم اشعار حماسی می‌سرود و بندیکت گروندال (1826-1907) شاعری رمانتیک و فکاهی نویس بود واشتاینگریمور – تورستینسون (1831-1931) شاعر غنائی چیره دستی بود که شعر گوته و شیلر و بایرون و داستانهای هانس کریستیان آندرسن را ترجمه کرد. و نمایشنامه نویسی با ترجمه نمایشنامه‌های شکسپیر به وسیله مایتاس یوخمسون (1835-1920) به ایسلند راه یافت.

شاعر رسمی ایسلند یون سیگوروسون از سال 1900 و بزرگترین ادیب آن عصر بود. و در اواخر قرن نوزدهم نهضت رئالیستی به سرپرستی گستورباتسون (1825-1914) آغاز گشت و از مبرزترین ادبیان قرن بیستم یون تراوستی و سیگوردور نوردال و کریستمان گودموندسون و هالدور لاکسنیس بودند و نویسنده اخیر در سال 1955 به دریافت جایزه ادبی نوبل موفق شد.

__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم

به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم

چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم

زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم

استاد فاضل نظری
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 05:51 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها