شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود |

11-02-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ادبیات اسلاوی قدیم
ادبیات اسلاوی قدیم
قدیمترین مراحل ادبیات اسلاوی، به اوائل قرن نهم میلای میرسد. البته آن ادبیات محدود به مسائل و موضوعات دینی بود و در تطور شاخههای ادبیات صربی، بلغاری و روسی کلیسای ارتودوکس شرقی سهیم بود و علی رغم پارهای از ادبیات اسلاوی قدیم در مغرب، عظمت و اعتبارش در صربستان و بلغارستان، آنگاه در روسیه فراوان بود و بیشتر این ادبیات در بلغارستان تألیفات و ترجمهها و نوشتهها و نامههای دینی برخی مؤلفات غیر دینی مثل: زندگی اسکندر مقدونی و برخی کتاب تألیف شده از قبیل کارهای افتیمی در قرن چهاردهم مقدونی و برخی نوشتههای تاریخی است و شکوفائی و عظمت ادبیات اسلاوی قدیم در صربستان در روزگار استفان دوشان بود و زبان اسلاوی قدیم زبانی بود که روزگاری طولانی ادبیات روسیه بو و در این زبان تعدادی اثر و تألیف به وجود آمده قصیده «داستان سپاهیان ایگور در قرن دوازدهم ادبیات روسی است».
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

11-02-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ادبیات اندونزی
ادبیات اندونزی
ادبیات اندونزی میان آثار عامیانه محلی جزیره بالی و جاوه سابقهای طولانی دارد و با آثار ادبی ملی متفاوت است. داستانهای زیبا از سرگذشت قهرمانان و ترانههای دلپذیر در زبانهای جاوهای، سوندانی و مادوری در دست است که هنوز مورد توجه قرار دارد.
از قرن دهم میلادی مهابهاراتا و باگوادگیتا از زبان هندی به زبان جاوهای ترجمه گردید.
در نیمه قرن دوم چهاردهم مپوپراپنجا Maqu Prapanja شاعر و مورخ، داستان حکومت خاندان موجوپاهیت را به رشته نظم درآورد. مپوتانتولار در نیمه قرن پانزدهم داستان شاهان جاوه را سرود.
در قرن هجدهم کتب تاریخی و ادبی چندی از هندی و فارسی از قبیل تاج از قبیل تاجالسلاطین (تاریخ هند) داستان امیر حمزه پهلوان و آثار دیگری از سایر زبانها به زبان جاوهای ترجمه شد. اما رسوخ و شیوع ادبیات غربی به سرزمین اندونزی از اوایل قرن بیستم آغاز گشت درین گیر و دار ژاپنیها بر اندونزی دست یافتند و با اصرار بسیار میکوشیدند زبان هلندی را متروک و زبان خود را جانشین آن کنند اما مردم چندان علاقهای به زبان ژاپنی نشان ندادند و زمینه برای تکمیل و توسعه زبان ملی اندونزی فراهم گشت.
زبان مالایو که از منطقه شرقی سوماترا واقع در شبه جزیره مالایا که نخست زبانی تجاری بود با ترکیب با زبانهای دیگر به صورت زبان ملی اندنزی درآمد.
در بین سالهای 1942-1945 تقدیر علی شهبانا با تشویق ژاپنیها دو جلد فرهنگ اصطلاحات زبان اندونزی را تدوین کرد و این اقدام بعدها نیز به وسیله دولت اندونزی دنبال شد.
در زبان جدید از لغات سانسکریت ، انگلیسی ، هلندی و فارسی و عربی به کثرت استفاده شد. کلماتی از زبان فارسی وارد زبان اندونزی گردید از قبیل: افسوس، انگور ، بابا، بازار، بلبل ، بندر، بستان، بیهوش (بیهوس)، بیبی، پهلوان، پیاله، کباب، کرسی، گندم ، لیمو ، میدان، خانه، تاج، تخت، ترازو، آفتاب و … میباشد.
در این زبان هنوز آثار با ارزشی به سان نوشتهها و سرودهای زبان فارسی و سایر زبانهای زنده نمیتوان یافت و بیشتر آثاری که در زبان اندونزی پدید آمده غالباً ترجمه گونه از ادبیات مغرب زمین است. تقدیر علی شهبانا، امیر حمزه، عمر حمزه از نویسندگان و مترجمان معروف اندونزی هستند.
سنوسی پاته شاعر و نویسنده دیگر اندونزی مترجم داستانهای اروپائی اما طرفدار سبک قدیم و افکارش مبتنی بر آثار برهمائی و بودائی است.
خیرالانوار از شاعران بنام اندونزی بود که در سال 1949 در سال 27 سالگی درگذشت.
افندی سوتان، اسکند و عصرالثانی نیز از شاعران دوره جدید اندونزی میباشند.
قدیمترین و نخستین نوولهای کشور اندونزی در سال 1920 به زیور طبع آراسته شد به قلم مری سایرگار Siregar ماراه روسلی Marah Rusli و Abdul Muis نویسندگان اندونزی که در روزنامهنگاری کسب تجربه کرده و بیشتر آنها هنوز روزنامهنگار هستند، بود. این نویسندگان به دو دسته تقسیم و متوجه دو مشرب فکری و شیوه نویسندگی گشتند عدهای به سوی ادبیات اروپائی مخصوصاً انگلیسی گروهی به ادبیات قومی و ملی و افسانهای آسیائی رو کردند. امیر حمزه شاعر مهم و مشهور و اریجانپین Pane نوول نویس رئالیست برجسته (1940 Shackled)، و سانوسی پین Sanusi Pane مهمترین نمایشنامهنویس (مرد جدید 1940) میباشند. در سال 1930 در Medan یک جنبش و نهضت اسلامی برخاست و نویسندگان کارهای جالبی در زمینه ترقیات اجتماعی و ناسیونالیسم و تجدد مذهبی بر اساس کارهای غربی عرضه کردند. گروهی از نویسندگان و شاعران مشکلات کارگران و رنجبران را مورد توجه قرار دادند. چاریال انور که در سال 1949 درگذشت شاعری بود که زبان اندونزی را تکمیل کرد. همچنین Vsmar gmial شاعر و نمایشنامه نویس، روزین انور Rosihan (شاعر و سردبیر روزنامه) ابوحنیفه آمال حمزه و آناس Ma’ruf در بعد از سال 1940 دستهای از نویسندگان معروف بودند که در سالهای 1945 به بعد پدید آمدند و آثاری خلق کردند Machtar Lubis مخترا لوییس نویسندهای بزرگ است (فردا نیست در سال 1948) و ماهر روزنامهنویس، نویسنده، سردبیر بود که از سال 1950 تا 56 سردبیر روزنامه اندونزی Raya بود و از آن ببعد در خانهاش دستگیر شد. دیگر نویسندگان شامل Pramoed Ananta toer, Idrur, Asrul Sani (خانواده گئوریلا 1950) و Achdiat K.Mihardja (منکر خدا – ملحد 1949) نویسندگان دیگری توجه خود را به پدید آوردن داستان کوتاه مشغول کردند. در 1959 اندونزی 64 روزنامه که تیراژ آنها از یک میلیون بیشتر بود داشت.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

11-02-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ادبیات ایتالیا
ادبیات ایتالیا
ادبیات ایتالیا نخست مجموعهای از غزلوارهها و اشعار عاشقانه و رزمی و بزمی بود که شاعران دوره گرد و نقالان برای مردم میخواندند یا همراه با چنگ و آواز آنها را میخواندند و مردم ایتالیا بسی راغب به شنیدن این گونه ترانهها و اشعار بودند.
نغمه سازان و داستان پردازان ایتالیائی گاه از کلمات فرانسه در عبارات موزون خویش سود میجستند و همانطور که می دانیم در حدود قرن دوازدهم و سیزدهم میلادی هر یک از شهرها و نواحی ایتالیا دارای حکمرانی مستقل بود لذا وحدتی در این سرزمین وجود نداشت و لهجهها غالباً با هم تفاوت داشت با اینحال در زمان فردریک دوم زبان ایتالیائی در سیسیل، توسکانی مورد استعمال بود و شاعران و خوانندگانی که به ایتالیائی شعر میسرودند با شعر را همراه با آواز میخواندند، قافیه پردازان سیسیل و توسکانی نامیده شده بودند.
استاد و پیشوای این گونه شعر ایتالیائی شخصی به نام گیدوگی نی چلی Guido Guinceli که در سال 1254 میلادی درگذشته بود. وی از مردم بولونیا بود، در سرودن غزلهای پرشور عاشقانه، مهارتی به سزا داشت نفوذ اشعارش این شاعر بزرگ در پرورش فکری و شکوفائی استعداد دانته الیگری شاعر و نویسنده معروف ایتالیائی مؤثر بوده، سبب سرودن و نوشتن داستان کوتاه زندگی نو، سپس کمدی الهی گشته است. دانته شاعر و نویسندهنام آور ایتالیائی (1321-1256) بود.
انگیزه سرودن و نوشتن زندگی نو و کمدی الهی از طرف دانته به علت یک عشق آسمانی بود که به دختری بنام بئاتریس پورتی ناری است و انی عشق از دهسالگی تا پایان عمر این شاعر را در برگرفت و تا پس از مرگ بئاتریس هرگز زن نگرفت.
دانته حتی پس از مرگ دخترک نیز خاطر بئاتریس را از یاد نبرد تا اینکه شی او را در خواب دید و تصمیم گرفت که به خاطر این خواب به نوشتن اثر پرارزش و جهانی خود کمدی الهی پردازد و در بسیاری از جاهای کتاب کمدیالهی بئاتریس همچون فروغی تابان و خورشیدی درخشان و مظهر تقوا و زیبائی و خیرمطلق است. کتاب کمدیالهی تصویر از قرون وسطی با اخلاق و رفتار و اختلافات و جنگها و چهرههای نامی و تمدنهای قدیم است اما باید گفت در این کتاب عظیم صحنههای گویا از تاریخ ، پیش چشم مجسم است.
از کمدی الهی دانته نمایشنامهها و اپراهای بسیار اقتباس و استفاده شده است.
دانته علاوه بر نوشتن دو کتاب زندگی نو و کمدی الهی به تألیف کتابهائی درباره فلسفه و سیاست پرداخته بود. دو عنوان برجستهتر از سایر موضوعات به چشم میخورد یکی ایجاد یک زبان ادبی ایتالیائی دیگری که در یک رساله به زبان لاتین نوشته عنوان حکومت جهانی را برای نخستین بار بیان کرده و با دلیل و برهان به اثبات رسانید، که برای حفظ صلح و آزادی یک سازمان جهانی بایستی از ملل عالم تشکیل شود و این سازمان دارای یک محکمه بینالمللی باشد و آنقدر قدرت داشته باشد که بتواند تصمیمات ملل عضور را به مرحله عمل و اجرا درآورد.
پترارک (1374-1404) از شاعران و نویسندگان ایتالیائی بود که شور و عشقی فراوان به سرزمین ایتالیا و مردم آن داشت دو اثر مهم از وی بجا مانده است که در ادبیات ایتالیا مقامی بس ارجمند دارد 1- پیروزیها 2- آفریقا
این شاعر نویسنده به زبان لاتین نیز آثاری پدید آورد.
جیوانی بوکاچیو (1313-1375) از شاعران و نویسندگان معروف ایتالیائی بود که به ادبیات قدیم یونان و روم عشق میورزید و کتب متعددی به لاتین نوشت درباره تاریخ و شرح حال مردان و زنان مشهور و دباره کوهها و جنگلها و چشمهها و دریاچهها و رودها و غیره دو کتاب در باب افسانههای شبانی کتابی بنام آمتو Ameto و کتاب دکامرون (Decameron) مجموعه صد داستان است، نوشت.
در دکامرون زمینه داستان را گروهی مردان و زنان تشکیل میدهد که میخواهند از بلای طاعاون سال 1348، فلورانس بگریزند و پناه بخانهای ییلاقی میبرند در آن خانه بافسانهگوئی میپردازند و چون خلق و خوی داستانگویان متفاوت است داستانها دارای گیرائی و تنوع بسیار است و از مجموع آنها اوصاف شاعرانه، عبرت آموز و غمانگیز اما لطیف و شاعرانه فراوان بچشم میخورد. چون نویسند واقف بروح بشری و اشخاص داستان بوده، همه قهرمانهای آن زنده و پر از شور زندگی هستند حتی جانوران داستانهای دکامرون.
این کتاب بعدها در ادبیات پارهای کشورها از جمله انگلستان مورد اقتباس و تقلید قرار گرفت. نفوذ ویرا میتوان در برخی از آثار چاسر انگلستان لانگفلو آمریکائی و کیتس شاعر انگلیسی دید.
نهضت رنسانس در ایتالیا سبب عظمت یافتن زبان ایتالیائی گشت از جمله کسانی که به پیروی از دانته برای زبان ایتالیائی و رسمی و عمومی شده آن در سراسر ایتالیا تلاش کرد پییتروبمبو Pietero Bembo شاعر مشهور این زمان ایتالیا بود. از آن ببعد فرهنگها و کتابهای صرف و نحو ایتالیائی تهیه و منتشر و فرهنگستان دل لاکروسکا Della crusca در سال 1485 در فلورانس تأسیس گردید و رفته رفته از رونق لاتین کاسته و بهمان نسبت بر ترقی و عظمت و وسعت زبان ایتالیائی افزوده میشد.
لودوویکو آریوستو Ludavico کتابی حاوی ماجراهای قهرمانی بنام رولاند دیوانه عرضه کرد که خیلی مورد توجه قرار گرفت.
تور کواتوتاسو Torquat tosso کتاب اورشلیم نجات یافته را سرود که شرح رهائی و بیتالمقدس از چنگ مسلمین (کفار) بسی مقبول طبع مردم ایتالیا قرار گرفت و با این منظومه و سایر کتب برغنای زبان ایتالیائی بیش از پیش افزوده شد.
کتابها و آثار ماکیاولی از قبیل شهریار عظیم در ایتالیا و سراسر جهان کسب کرده منتهی کتاب شهریار یک سرمشق گمراه کننده است که مورد توجه ستمگران و جباران روزگار قرار گرفته و لوئی شانزدهم ، ناپلئون ، هیلتر و جانورانی از این قبیل همواره نسخهای از آن را با خود همراه داشتند و با خواندن آن سرمشق دوروئی و خیانت و جنایت نسبت به مردم را فرا گرفته و میگیرند.
کتاب درباری اثر کاستی لیونه در حقیقت راه و رسم آداب معاشرت را ذکر کرده و مدتها مورد استفاده کسانی که میخواهند آدابدان باشند قرار گرفته بود.
چون ایتالیا زیر نفوذ اسپانیا قرار گرفت، گوئی چشمه ادبیات و دانش ایتالیا خشکید زیرا محاکم تفتیش عقاید هر عالم و ادیبی را در مظان تهمت میبافت از دم شمشیر خونخوار و بیرحم خود میگذرانید و مدتها ایتالیا از داشتن شاعر و نویسنده دانشمند محروم بود تا اینکه رفته رفته دژخیمان آئین مسیح رو به ضعف نهادند و از نفوذ اسپانیا در ایتالیا کاسته شد.
یکی از جنایات ننگآور طرفداران قشری آئین مسیح میتوان به آتش سوزانیدن بروتو رادر فوریه 1600 میلادی ذکر کرد.
ایتالیا دوباره از قرن هجدهم جان تازه یافت و شاعران و نویسندگانی ظهور کردند که از جمله میتوان ویتوریول آلفیری 2 را که تراژدی منظم عالی سرود و در واقع مجموعهای بزرگ از تراژدیهای ایتالیا را تشکیل میدهد ذکر کرد.
در قرن نوزدهم و بیستم لئوپاردی و کاردوچی ظهور کردند و با خلق آثار پر ارزش ادبی خود شهرت و معروفیت فراوان در سراسر ایتالیا کسب کردند حتی کاردوجی به دریافت جایزه ادبی نوبلتوفیق یافت و برای اولین بار ایتالیا را صاحب این افتخار ساخت.
مان تسونی از نویسندگان قرن بیستم ایتالیاست که کتاب نامزد وی به اکثر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده و سرمشق داستان نویسی تاریخی به شمار میرود.
گابریله دانون زیو از شاعران و نویسندگان مشهور ایتالیائی قرن بیستم میباشد که در زمینه نمایشنامه نویسی و شاعری مرتبهای بلند دارد و عیب بزرگ وی همکاری با فاشیستهای ایتالیا بود. این اشعر نویسنده در سال 1938 مرد.
پیر آندلو از نویسندگان معتبر و معروف ایتالیا بود که آثار فراوانی پدید آورد و اغلب به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است و به دریافت جایزه نوبل نیز موفق شد.
برخی از آثارش مجموعه داستان کوتاه ، نمایشنامه شش قهرمان در جستجوی یک نویسنده آنطور که مرا میخواهی
پیرآندو بین سالهای (1936-1867) میزیست.
اوجنیو مونتاله Eugenio Montale
شاعر، نویسنده و منتقد ایتالیائی در سال 1896 در جنوا متولد شد پس از انتخاب مشاغل گوناگون در سال 1926 به فلورانس رفت تا در یک مؤسسه انتشاراتی مشغول کار شود از سال 1929 تا 1938 گرداننده «کابینه علمی- ادبی» بود و چون عضویت حزب فاشیستها را نداشت از آن سمت مجبور به استعفا گشت. مدتی ادیتور مجله دو هفتگی II odo بود 4 دفتر شعر از این نویسنده شاعر منتشر گشته است، از سال 1947 منتقد موسیقی و ادبی شد و با یک روزنامه ملی همکاری میکند.
نوشتههای پراکندهاش در چند جلد منتشر نموده، همچنین از ملویل، شکسپیر ، کورنی و غیره آثاری به زبان ایتالیائی ترجمه کرده است.
سالواتوره کاسینودو Sal Vatore Quasinodo از شاعران ایتالیائی است (1901-1968) که در سیسیل به دنیا آمد، بعد از تحصیل رشته مهندسی ساختمان به سمت معاونت سر دبیر تمپو Tempo در سالهای 38 و 40 خدمت کرد و از سال 1941 به عنوان استاد ادبیات ایتالیائی در یک هنرستان به تردیس پرداخت. بواسطه تمایلات و فعالیتهای ضد فاشستی بامر مأموران موسولینی زندانی گردید.
در سال 1959 همراه با دیلن تامس Dylanthomas شاعر و نویسنده معروف انگلیسی به دریافت جایزه ادبی نول توفیق یافت.
این شاعر توانا در زمینه نقد و ترجمه کارهای ادبی جالبی کرده بود از جمله برخی از آثار شکسپیر و ای.ایکامینگز شاعر آمریکائی را به زبان ایتالیائی ترجمه کرد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

11-02-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ادبیات ایسلندی
ادبیات ایسلندی
ادبیات مرحلههای نخستین ایسلندی جزئی از ادبیات نروژی قدیم بود. و بعد از اینکه ایسلند استقلالش را (1261-64 میلادی) از دست داد و نتیجه ادبیاتش نیز رو به زوال نهاد با این حال ایسلندیها میراث ادبی قدیم خویش را به دیده احترام مینگریستند.
ایسلند جزیرهای دور افتاده و پر از عوامل مشکل کننده زندگی است با اینحال در قرن دوازدهم دارای ادبیاتی شکوهمند بود و این کوچکی جزیره وعده کم جمعیت در ظاهر عجیب مینماید اما دو عامل در درخشندگی و توسعه ادبیات ایسلند مؤثر افتاد 1- بواسطه دورافتادگی، روایات تاریخی سینه به سینه نقل میشد و نزد آنان بسیار عزیر بود 2- عادت به خواندن و گوش دادن همین روایات و افسانههای شفاهی- چون توده مردم نیز امکان تحصیل داشتند لذا از میان مردم عادی شاعرانی برخاستند.
یکی از شاعران بزرگ ایسلند در قرن سیزدهم به نام اسنوری استورلوسون Snorri Sturluson (1241-1175) بود که دوبار به عنوان ناظر بر قوانین (رئیس جمهور) انتخاب شد و در عین حال مردی ثروتمند بود. به سیاحت و سیاست علاقه فراوان داشت در 66 سالگی به دست دامادش کشته شد.
آثار مهم وی از جمله: هیمس کرینگلا (جهان مدور) میباشد که دارای سبکی روان و موجز و ساده است. وقایعی منثور از تاریخ، مختصری از کتاب مقدس، خلاصهای از اساطیر نورس، مقالهای در باب بحرها و اوزان شعر، رسالهای در فن شعر و توضیح جالبی درباره منشاء بروز هنر و چگونگی تقسیم آن میان علاقهمندان است. شکوفائی و جذابیت ادبیات ایسلندی روز به روز بیشتر میشد و آثار ادبی جالبی پدید میآمد که برخی از آنها کوتاه، پارهای مطول مانند یک رمان و بعضی تاریخی ولی همه آنها آمیخته به افسانه بوده است.
افسانههای بنگلینا Ynglinga نوشته اسنوری پر از افسانههای شوالیههای نورس میباشد که در تالارهای اربابی یا جاهای دیگر شراب خوارگی میکنند. از قدیمترین این حکایتها مجموعه ادای مهتر (ادای منظوم) شکل تکامل یافتهای است در داستان «حلقه نیبلونگها» که واگنر آنرا به صورت اپرا در آورده است.
ولسانگ Volsung از اخلاف ویلز Weals و یکی از سلاطین نورس نبیره اودین و پدر بزرگ سیگورد (زیگفرید) بود، در حماسه سانگا، قومی کوتاه قامت و کوچک اندام بودند که در ناحیه رن گنج و حلقه طلائی را محافظت میکردند. این گنج با همه گرانبهائی برای به دست آورنده آن شوم است سیگورد بعد از کشتن اژدها بر آن دست مییابد در حین گردش بر فراز تپهای که همه طرف در آتش محاط است. زنی زیبا به نام ویکری برون هیلد Valkyrie Brunhild (نیمه الهه از اخلاف اودین) را میبیند و شیفتهاش میشود ولی پس از چندی عشقبازی راه خویش را پیش میگیرد این زن برای گرفتن انتقام موجباتی فراهم میکند اما سرانجام پشیمان میشود و خود را برفراز توده هیمه که سیگور را در آنجا میسوزانند میرساند و با شمشیر سیگورد خود را میکشد و در کنار سیگورد در آتش میسوزد.
یکی از افسانههای جدید ایسلندی که در سال 1220 میلادی نوشته شده به نام داستان نیال سوخته است و نویسنده با مهارتی فراوان تک تک حوادث را کنار هم گذاشته تا به فاجعهای اصلی که سوختن خانه و نیال و کشته شدن نیال همسر و فرزندانش بوسیله دشمنان خون آشام و منتقم وی که جز انتقام هدفی ندارد منتهی میشود و سرکرده آنها فلوسی نام داشت.
در بین سالهای 300-600 میلادی مهاجرتها و کوچهای متوالی در اروپا مخصوصاً در شمال آن صورت میگیرد و این مهاجرتها هرج و مرجهای متعدد در پی داشت که موضوع افسانههای بسیار گردید و این افسانهها به ایسلند، نروژ، آلمان و انگلستان راه و یافت و از میان آنها قصه نی بلونگس لید میباشد. که در آلمان شاخ و برگ یافت.
گونتر (در کاخ خود با برادر و خواهر کوچکترش به نام کریم هیلد Kriemhild میزیست) در ورمس در کنار رود رن سلطنت میکرد، هیچ زنی زیباتر از کریم هیلد نبود و زیگفرید با دیدن کریم هیلد در یک مجلس جشن که گونتر به مناسبت صلح پیروزمندانهای ترتیب داده بود عاشق بیقرار او شد البته پی از این دیدار وصف او را شنیده و یکاسن در دربارگونتر زیست اما پیش از جشن به دیدن او فائق نیافت.
گونتر که تا آن زمان زن نگرفته بود به فکر ازدواج با برون هیلد ملکه ایسلندی افتاد اما این زن به شرطی کسی را به همسری قبول میکرد که در سه زور آزمائی پیروز شود و الا خواستگار کشته میشد، گونتر با کمک زیگفرید به این شرط که کریم هیلد را به زنی او بدهند نبرد بایرون هیلدر را قبول کرد و سرانجام گونتربرون هیلد را به زنی میگیرد اما در آخر کار زیگفرید به دست هاگن برادر ناتنی گونتر کشته میشود. کریم هیلد از دیدن جسد شوهر بیهوش میشود و مدت سیزده سال به فکر انتقام باقی میماند تا هاگن را بکشد تا اینکه زن اتزل (آتیلا) سلطان هونها میشود و میخواهد به این وسیله هاگن را بکشد ولی موفق نمیشود مهمانی عظیمی ترتیب داده میشود ولی باز هاگن به دام نمیافتد تا اینکه آنها را در قلعهای که در حال اشتعال است با گونتر و هاگن و سایر همراهان رها میسازند بعد از کشته شدن گونتر و بردن سر او نزد خواهر، باز هاگن هنوز زنده است اما این بار خود شمیشیر هاگن وی را میکشد و کریم هیلد نیز بدست کی از سربازان هاگن کشته میشود.
از قرن چهاردهم میلادی تا اول قرن شانزدهم ادبیات ایسنلدی متکی بر ترجمههای آثار ادبی بیگانگان بود و ادبیات نروژی قدیم منسوخ گشت و شیوه قصائد دینی بر صورتهای تقلیدی نهاده شد.
در قرن چهاردهم داستان منظوم معروف ریمور پدید آمد و تا قرن نوزدهم همچنان شاعی و رایج بود.
در قرن شانزدهم جنبشهای اصلاح مذهبی و دینی بر آثار ادبی تأثیر گذاشت تا جائیکه ادبیات دینی به رشته تحریر درآمد. در این احوال (1528) صنعت چاپ و چابخانه به ایسلند راه و کلیسا بر آن دست یافت و کار چاپ و چاپخانه منحصر به طبع کتب دینی تا اواخر قرن هجدهم شد. اما کتب ادبی غیر دینی به صورت خطی میان مردم رایج بود میان سالهای 1750-1835 نضهت روشنفکرانهای پدیدار گشت و در سال 1733 اولین چاپخانه برای طبع کتب غیر دینی تأسیس گردید آنگاه جمعیتهای ادبی چندی به وجود آمد.
در ربع چهارم قرن نوزدهم نهضت رومانتیک آغاز و نخستین مرحله ادبیات جدید ایسلند شروع شد که به وجود شاعرانی همچون بارنی تورارنسین (1786-1841) و یوناس هلگرمسون (1807-45) مباهی و متکی بود. هلگرمسون اولین کسی بود که در ادبیات جدید ایسلند داستان کوتاه مینوشت، همچنانکه یون تورودسین اولین رمان نویس ایسلندی بود. گریمورتومسین (1820-96) به شیوه شعر نروژی قدیم اشعار حماسی میسرود و بندیکت گروندال (1826-1907) شاعری رمانتیک و فکاهی نویس بود واشتاینگریمور – تورستینسون (1831-1931) شاعر غنائی چیره دستی بود که شعر گوته و شیلر و بایرون و داستانهای هانس کریستیان آندرسن را ترجمه کرد. و نمایشنامه نویسی با ترجمه نمایشنامههای شکسپیر به وسیله مایتاس یوخمسون (1835-1920) به ایسلند راه یافت.
شاعر رسمی ایسلند یون سیگوروسون از سال 1900 و بزرگترین ادیب آن عصر بود. و در اواخر قرن نوزدهم نهضت رئالیستی به سرپرستی گستورباتسون (1825-1914) آغاز گشت و از مبرزترین ادبیان قرن بیستم یون تراوستی و سیگوردور نوردال و کریستمان گودموندسون و هالدور لاکسنیس بودند و نویسنده اخیر در سال 1955 به دریافت جایزه ادبی نوبل موفق شد.
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

11-02-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ادبیات انگلیسی
ادبیات انگلیسی
تا سال 1362 میلادی زبان انگلیسی در کشور انگلستان زبان رسمی نبود! در آن تاریخ زبان انگلیسی زبان حقوقی دادگاههای انگلستان اعلام گشت، در سال 1363 نخست وزیر انگلستان هنگام افتتاح پارلمان به زبان انگلیسی سخن گفت و از آن به بعد زبان انگلیسی زبان رسمی گردید. نویسندگان و دانشمندان تا قرن شانزدهم به زبان لاتین آثار خویش را مینویشتند لکن درام پردازان آثار خود را به زبان انگلیسی.
قدیمترین درام موجود به زبان انگلیسی Mystery (نمایش یک داستان مذهبی) به نام جان آزاری دوزخ در سال 1350 نمایش داده شد. موضوع داستانش مشاجره لفظی است میان مسیح و شیطان در دهانه دوزخ در حدود 1182 از شبیه سازیهای لاتین یکنوع درام بوجود آمده بود که به آن Miracle (معجزه) میگفتند و درباره معجزات و مصیبتهای عدهای از قدیسان بود. در حدود 1378 یکنوع درام اخلاقی به روی صحنه آمد که در قالب داستان آن یک نکته اخلاقی نهفته بود این نوع درام تا حوالی 1480 میلادی با به وجود آمدن درام Everyman به درجهای از کمال رسید.
انترلود یکنوع درام به صورت نمایشی بود که میان دو یا چند بازیگر اجرا میگشت و موضوعش متنوع حتی گاه غیر دینی و مستهجن بود و در میدانها، مسافرخانهها اجرا میگردید زیرا هنوز برای تآتر جای مخصوصی نبود تا اینکه اولین تاتر انگلستان بلکه اروپا بعد از روم باستان در سال 1348 تأسیس شد.
اولین منظومه بزرگ انگلیسی که در عین حال اشعاری محکم و جالب دارد. به نام رؤیای ویلیام درباره پیر شخم زن میباشد از نویسندهاش چندان اطلاعی در دست نیست، این اثر سه بار از 1362 تا 1394 منتشر گشت، اشعارش دارای قافیه نبود به جای آن یکنوع جناس حرفی و صوتی در اوزان نامتساوی داشت.
منظومه با رؤیاهائی چند از شاعر آغاز میشود، در رؤیای اول شاعر در دشتی پر از مردمان مختلف از لحاظ خوبی، بدی، فقیر و غنی، پیر و جوان که در بین آنها زنی زیبا که مظهر کلیسا دیده میشود شاعر در مقابل زن زانو میزند و از او طالب رستگاری روح میشود زن شخصی راستگو راست کردار است که به دیگران را نمیخواهد و به مسیح میماند.
در رؤیای دوم گناهان بزرگ هفتگانه را میبیند و در هر بحث از این گناهان آدمی را محکوم و پایان دنیا را آرزو میکند تا اینکه پیر برزگر ظاهر میشود و در اینجا شاعر از شقاوت کشیشان و فساد آنها سخن میگوید و رستگاری را در مسیح میجوید. در داستان برزیگر پیر صحنههای زندگی آدمی به روشنی توصیر گردیده و پر از احساس زیبائی و جذابیت است به طوریکه در قرن چهاردهم بعد از آثار چاسر در درجه اول قرار دارد. شاعر در پایان آخرین رؤیا از پاپ بریده به دامان پیر برزگر میآویزد و رستگاری را در سادگی و درستی میداند.
جان گاور Gower از شاعران بزرگ انگلیسی و مردی مرفهالحال و اخلاق بود و از اواخر زندگی ر دیری معتکف شد شیوهای انتقادی داشت کلیسا و مفاسد آنرا سخت بباد انتقاد میگرفت.
جفری چاوسر (1400-1340)
مردی با نشاط و پرقدرت و در نویسندگی پرشور و رسام و مصدر زندگی مردم انگلستان قرن چهاردهم بود. اصلش فرانسوی ونامش به معنای کفشگر، پدرش یک تن میفروش در لندن بود از جوانی از مطالعه کتاب غفلت نکرد، سفرهای داخل و خارج انگلستان وی را شاعری توانا کرد مخصوصاً ادبیات ایتالیائی در وی تأثیر گذاشت، روزگارش با اعانات و کارهای دولتی که میکرد میگذشت و چون مرد او را بواسطه اینکه مستأجر املاک دیر وستمینستر بود در این گورستان به خاک سپردند نه بخاطر شاعری، چوسر مطالعه را خیلی دوست میداشت و بعد از اتمام هر شغل موظف، خود را به کتابهایش میرسانید و غرق در مطالعه میشد.
کتاب دوشس، انجمن ماکیان، افسانههای زنان خوب، خانه شهوت را بنظم درآورد تسلی بخش فلسفه اثر بئوتیوس Boethius را ترجمه کرد. در سرودن منظومه تروپلوس و کریسید گرچه طولانی و شاید خسته کننده است، ولی بزرگترین شعر روانی انگلستان میباشد که از آثار کاچیو استفاده کرد و بر 2730 بیتی که از بوکاچیو گرفت 5696 بیت نیز افزود.
کریسید برای رسیدن به معشوق میبایستی 6000 بیت بخواند تا به معشوق برسد و چون لحظهای از وصال گذشت چاوسر بساط عاشق و معشوق را بر هم میریزد و جدائی میان آن در هم میریزد وجدائی میان آن دو میافکند موضوع این منظومه از یونان باستان اقتباس شده و قهرمان چاوسر چون ترویلوس بدست آخیلس کشته میشود با دعای زاهدانهای درباره آب، ابن و روح القدس داستان را پایان میدهد.
چاوسر داستانهای کاتربوری را با چنان مهارتی سرود و در طی نیم قرن سیر و سیاحت و سیر آفاق و انفس قهرمانان متعدد داستان از طبقات مختلف را چنان زیبا و مناسب در منظومه خویش جا داده است که آدمی دردها، خندهها و ناکامیهای آنها را حس میکند. در میان قهرمانان شهسوار، پسر شهسوار، مباشر، راهبه، چند کشیش، راهب عاشق پیشه، دانشجوی کشتیران، مسافرخانهچی و … را در این منظومه بوصف و سخن درآورده و روح و جان واقعی در داستان دمیده است.
چاوسر مفاسد و معایب جامعه را خوب درک کرده و در مجموع 50 داستانی که وعده داده، فقط 32 داستان را سروده است اقتباسها از منابع مختلف دیده میشود اما از طبع توانای شاعر نیز مطالب بکر پدید آمده است. در خفایای روانی شخصیتهای داستان کاوش کرده و به زبان هر یک به مناسبت حال آنها سخن گفته است زنان طبقه پست را تا حدی فرومایه میداند اما به زبان شریف نیز اشاره کرده است. از خطاها و حقارتهای آدمی خوب آگاهی دارد و نقائص بشری را خوب میشناسد و هجو عمیق از قبایح و آلودگیها میکند. از خرافه پرستی عهد خویش دور بود ظاهراً به دوزخ و بهشت اعتقاد داشت.
قرن شانزدهم و در دوران الیزابت ملکه انگلستان کتب بسیار از نظر و نثر و نمایشنامه از آثار کلاسیک یونانی، رومی، حتی ایتالیائی، اسپانیائی فرانسوی به زبان انگلیسی ترجمه شد بنابرانی ادبیات انگلیسی از منابع و سرچشمههای ترجمههای متنوع از آثار خارجی تأثیر گذاشت که بسیاری از نویسندگان مهم انگلیسی زبان فرانسه میدانستند، نفوذ ادبیات ایتالیای قرن چهاردهم و پانزدهم بر انگلستان بیش از اندازه بود حتی نوشتههای بوکاچیو نویسنده و شاعر ایتالیائی مورد تقلید مارلو، شکسپیر ، وبستر و مسنجر Massinger و فورد قرار گرفت و افسانههای انگلیسی نیز در ایتالیا تأثیر کرد. جنگهای مذهبی که میان پروتستانها و کاتولیکها در گرفت سبب شد که سرزندگی و نشاط ادبی رنسانس ایتالیا به اسپانیا و انگلستان راه یابد.
در انگلستان دوران الیزابت بیش از دویست تن شاعر معروف وجود و نظمو نثر رواج تمام داشت رفته رفته بازار نثر در انگلستان رایجتر میشد و کتاب ملکه به زبان اثر اسپنسر توجه مردم را به سوی نثر افزایش داد.
جان لیلی اولین کسی بود که مطلبی خیالی زیر عنوان یوفیوس یا تشریح ذوق در سال 1579 به نثر نشوت (درین اثر جوانی به نام یوفیوس که حوادثی بر او میگذرد). در این کتاب مباحثی در تعلیم و تربیت، کفر والحاد، دوستی و عشق و غیره آمده و از کتب موفق پر فروش زمان خود بود. شاید علت توفیق این اثر ادبی وجود تشبیهات، جناسها، عبارات متعادل و اشارات کلاسیک بود. توجه به کلمات و واژهها در دوران الیزابت خیلی زیاد بود و گبریل هاروی استاد کمبریج، سیدنی و اسپنسر در راه تأکید این موضوع کوشش فراوان کردند حتی انجمی ادبی به نام آرئوپاگوس تأسیس کردند اما عدهای نیز بهجو و مسخره کردن کارهای این دسته پرداختند و در نتیجه فحش و ناسزاگوئی در آثار و محاورات ادبی انگلستان راه یافت.
رابرت گرین مردی بیبند و بار بود که در سفرهایش به ایتالیا به قول خود مرتکب هر نوع آلودی و فساد شد چون به انگلستان بازگشت همان شیوه را در پیش گرفت آثاری خلق کرد که در خور توجه و ستایش است زیرا در عمر کوتاه خویش آثار متنوعی به وجود آورد از جمله:
اکتشاف عظیم تقلب (1591) که در از تقلب اوباش، حقهبازان، جیببرها، فاحشهها برحذر داشت روی همین اصل اراذل کمر به قتل وی بستند.
سی و پنج رساله و نمایشنامه متعدد نوشت. در سال 1591 کتابی تحت عنوان وداع با حماقت نوشت و در سال 1592 دو رساله جالب نوشت: 1- لطیفهای به یک درباری نویسنده در آن به گبریل هاروی حمله کرد 2- بذلهگویی بیارزشگرین که با یک میلیون توبه خریداری شده است و در آن به شکسپیر حمله کرد.
تامناش از دوستان گرین و از یاران شکسپیر و فرزند کشیشی بود که زندگی خود را با نوشتن تأمین و با اراذل و اوباش حشر و نشر میکرد. مسافر بدبخت یا زندگی جک ویلتون و چندین رساله جوابیه تحت عنوان برویه سفرون والدن از آثار وی است. مسافر بدبخت رمانی است که در آن اراذل و ولگردان نقشهای مهمی به عهده دارند.
تام تانش نمایشنامه دیدو Dido اثر مارلو دوست خود را کامل و با بن جانسون در تهیه کتاب جزیره سگان همکاری کرد و در سال 1601 در 34 سالگی درگذشت.
فیلیپ سیدنی (1554-1585) ظاهراً مردی ظریف اندام و بیبهره از تندرستی کامل ولی شجاع بود. در خانوادهای بزرگ و اشرافی پرورش و در نه سالگی منصب کلیسائی با حقوق سالانه 60 لیره یافت. در کمبریج تحصیل و به ایتالیا، فرانسه، هلند ، آلمان ، لهستان ، مجارستان و اتریش سفر کرد. چون به انگلستان بازگشت در دربار به مقام مهمی رسید با اینکه چندان ثروتمند نبود با اینحال از ادیبانی چون کامدن، هکلوت Haklwut ناش، هاروی، دون، جانسون و اسپنسر حمایت کرد. علاوه بر این در مباحث ادبی نظریات جالبی اظهار و آثار متنوعی از قبیل: دفاع از شعر، قصههای عاشقانه، غزلهای عاشقانه و آثار جالب دیگر خلق کرد. سیدنی در جنگی زخمی شد و بر اثر آن مرد.
ادموند اسپنسر (1599-1552)
در خانوادهای متوسط به دنیا آمد دوران تحصیل و نوجوانی را به سختی گذرانید قبل از سیسالگی به نویسندگی و سرودن شعر پرداخت، در سال 1579 قسمت اول ملکه پریان را به هاروی نشان داد اما وی آنرا نپسندید و توصیه کرد از این کار دست بکشد ولی اسپنسر همچنان بکار خود ادامه داد.
سالنامه چوبان نیز یکی از آثار این شاعر نویسنده است که در آن عشق کالین کلوت چوبان به روزالیند وصف شده است.
در سال 1586 ملکه پریان را تکمیل و با افزودن مطالب و اشعار و مدحهای فراوان از اشخاص مهم درباری و دولتی انگلستان آنرا به ملکه انگلستان تقدیم کرد و در نتیجه مورد لطف و مرحمت عدهای واقع شد. اما دستهای او را قافیه پرداز بیسرو پا میدانستند.
اسپنسر به تکمیل ملکه پریان پرداخت و میخواست آنرا در 12 جلد تنظیم نماید اما به تکمیل 6 جلد آن تا سال 1596 بیشتر توفیق نیافت و دنباله کار را رها کرد. در هر یک از این کتابها قصهای مناسب حال که در آنها توصیف مردانگی، دوستی، عدال و عفت شده آمده است.
غزلیاتی تحت عنوان عشقهای کوچک شاید تقلیدی از پترارک باشد و در آن از عشقبازی یکسالهاش با زنی که به همسریاش درآمد سرود.
چهار سرود که در آن از عشق زمینی، زیبایی زمینی، عشق آسمانی و زیبائی آسمانی از آثار با ارزش اسپنسر است. وی چون از یغماگری ایرلند بوسیله انگلیسیها بهره فراوان یافته و املاک مزروعی وسیعی بچنگ آورده بود با قلمی روان مطلبی تحت عنوان چگونه انگلیسی ها میتوانند پول و قوای خود را برای انقیاد آن جزیره بکار برند نوشت سرانجام بر اثر شورش ایرلند هاوی و همسرش بسختی به انگلستان گریختند و سه ماه در فقر و سرگردانی در سال 1599 مرد.
غزل سرائی در عصر الیزابت غالباً رواج اما مضامین متشابه داشت، شاعران آن دوره دانیال، مایلک در بتون، بن جانسون بودند.
نثر انگلیسی رونق و شکوه فراوان یافت با اینحال یک قرن از فرانسه عقبتر و فاقد نویسندگان برجستهای بود.
درایتون (1563-1631)
مایکل داریتون شاعر انگلیسی که اشعارش روانترین و شیواترین اشعار شعرای عصر الیزابت اول در انگلستان بود. دارای دیوان و مجموعههای اشعار فراوانی بود، از جمله کتاب انسان در قمر میباشد. درایتون با کمک عدهای، تعدادی نمایشنامه و داستان بوجود آورد که اکنون در دست نیست.
درام
از زمان چاوسر تا اسپنسر نویسندگی و درام نویسی در انگلستان ترقی یافت ولی علل آن بدرستی معلوم نیست آیا نفوذ ادبیات خارجی بر ادبیات انگلیسی یا صلح و آرامشی ممتد یا بروز آشوبها و جنگها سبب پیشرفت انگلیسیها در درام نویسی و اجرای نمایش نمایشنامههای جالب گردید به هر حال نویسندگان از پلوتوس و ترانس فن کمدی و از سنکافن تراژدی را فرا گرفتند و بازیگران ایتالیائی در انگلستان نمایشهای متعددی اجرا میکردند و همه اینها در تکامل و وسعت فکری انگلیسی مؤثر بود. از سال 1592 تا 1642 تعداد 435 کمدی در این کشور نمایش داده شد.
اولین کمدی به سبک کلاسیک بنام رالف لافزن و پر سر و صدا در سال 1561 بوسیله نیکولا یودل نوشته شد.
وحدتهای سه گانه«وحدت زمان از یک روز تجاوز نکند- وحدت مکان- وحدت عمل) به تبعیت از درام نویسی یونان و روم در انگلستان رعایت میشد این امر به وسیله کاستلوترو برای اولین بار صورت گرفت و اعلام شد. اما در انگلستان به این سه وحدت چندان اهمیت داده نشد زیرا غایت مطلوب رنسانس در انگلستان آزادی، اراده، بذلهگوئی و زندگی بود مثلاً با یک اشاره با یک مصراع میتوانست درام نویس بازیگر از قارهای به قاره دیگر برود روی همین اصل وحدت مکان رعایت نمیشد.
درام انگلستان بیش از آنکه زمینه را برای ظهور مارلو و شکسپیر آماده سازد مجبور بود که از موانعی چند بگذرد و آن اشکال تراشیهای کلیسا و کشیشان بود زیرا که روز یکشنبه روز نمایش بود و در هنگامی که ناقوس کلیسا مردم را برای نماز بعد از ظهر کلیسا فرا میخواند شیپور نمایش به صدا در میآید و در نتیجه تماشاخانه پر و کلیساها خالی از جمعیت میشد و از اینجا کینه و مانع تراشی کلیسا آغاز میگشت. در این احوال مخالفان و موافقان درام به نوشتن و پاسخ دادن رسالات متعددی پرداختند و در این گیر و دار سانسور نمایشها آغاز و شکسپیر از این پیش آمد اندوهگین شد و گفت اولیای امور زبان هنر را بستهاند اما چون نمایشها مورد پسند دربار الیزابت بود لذا مأموران سانسور ملکه 6 دسته را برای نمایش در شهر صالح تشخیص داد.
نخست نمایش هاوی سکوهای موقتی در حیاط مهمانخانه اجرا میشد اما در سال 1576 اولین تماشاخانه دائمی به وسیله جیمز بریج در خارج از شهر و در حومه لندن ایجاد گردید و پس از آن تماشاخانههای دیگری تأسیس شد. دراین تآترهای چوبی دو هزار تن تماشاچی میتوانستند نمایش را ببینند که هزار تن آنها ایستاه و بقیه نشسته بودند.
کریستو فرمارلو
یکی از درام نویسان بزرگ انگلیسی و فرزند کفاشی از مردم کنتر بری بود که تحصیلات دانشگاهی را به پایان رسانید و نمایشنامههای جالبی حین و بعد از تحصیل نوشت از جمله تیمورلنگ کبیر را تصنیف کرد با اینکه از لحاظ فن درام نویسی جالب نیست اما در زمان مارلو با استقبال فراوان روبرو شد.
سرگذشت غم انگیز دکتر فاوست که مایه قرون وسطائی دارد یکی از آثار پر ارزش مارلو میباشد.
مارلو آثار دیگری از جمله اداورد دوم، دیدو، هرودولیاندر (شرح عاشقانه منظوم که از قصه موزیوس در قرن پنجم گرفته شده) نامه چوپان شوریده به معشوق میباشد.
مارلو در جوانی یعنی در 27 سالگی، در سال 1593 مرد. این درام نویس تأثیر فراوانی بر درام نویسان الیزابت از جمله شکسپیر گذاشت.
شکسپیر (1616-1564)
ویلیام شکسپیر از بزرگترین درام نویسان انگلستان بود که آثار دوران نخستین حیاتش چندان قابل توجه نبود ولی چون به مرحله استادی و تکامل رسید به خلق آثار جاویدانی توفیق یافت البته بیشتر داستانهائی که این دارم نویس خلق کرده قبلاً به صورت نیمه تاریخ یا قصه و افسانه به رشته تحریر درآمده بود از جمله نمایشنامه هاملت 6 سال پیش از اینکه شکسپیر آن را به رشته تحریر و بر روی صحنه نمایش بیاورد در لندن به معرض نمایش گذاشته شد و نویسندهاش فرانسوادوبلفورست یا ساکسوگراماتیکوس بود البته چون آن نمایشنامه که تحت عنوان سرگذشتهای غمانگیز بود در دست نیست تا بتوان میزان و نحوه اقتباس شکسپیر را تعیین کرد.
نمایشنامه رومئو و ژولیت را شکسپیر از داستان مازوکیو و باندلو اقتباس کرد البته این اثر را نخست آرتور بروک در انگلستان در سال 1562 به رشته نظم درآورد و شکسپیر از روی این اثر منظوم یا اثر دیگری در سال 1595 بر روی صحنه آورد.
روی هم رفته شکسپیر هر ساله در زمینه نمایشنامه و اجرای آن در صحنههای تآترها موفقیت فراوان به دست میآورد از جمله در اتهامی که به پزشک مخصوص ملکه در سال 1594 که یک نفر یهودی بود زدند و عوام اعدام این یهودی را خواستار بود و در میخانهها از قساوت و بیرحمی یهودیان سخنان فراوان گفته میشد، شاید شکسپیر بواسطه این طغیان عمومی عوام یا با مأموریت یک مقام دولتی به نوشتن و بر روی صحنه آوردن تاجر ونیزی که در آن شایلاک تاجر یهودی با تصویری هر چه زشتتر نشان داده شده است، پرداخت.
شکسپیر مدت پنج سال به نوشتن نمایشنامههای کمدی و خیالی و اجرای آنها بر روی صحنهها، مشغول بود و در این مدت نمایشنامههائی از قبیل: رؤیای یک نیمه شب تابستان، هر چه پایانش نیکوست خوش است، هیاهوی بسیار بر سر هیچ، شب دوازدهم، رام کرن زن سرکش (بدزبان) بر روی صحنه آورد و برای تآتر پولی از این طریق فراهم ساخت زیرا این گوه نمایش نامههای خیالی و کمدی در دل عوام مورد پسند میافتاد تا اینکه شکسپیر با نوشتن و عرضه نمایشنامه دو قسمت هانری چهارم (1595- 98)، هانری پنجم (1599) که سرگذشت شاهان با درآمیختن به مسائل هزل آمیز و ظاهر شدن اراذل و اوباش در اینگونه نمایشهاست، مردم را سخت دلباخته تماشا کرد.
شکسپیر با درآمیختن جنبه هزل و جد توفیق و معروفیت فراوان بدست آورد. در سال 1579 سر تامس نورث کتاب شرح حال رجال نامی پلوتارک را به انگلیسی ترجمه کرد، شکسپیر از این اثر تاریخی سه داستان برگزید از جمله تراژدی ژولیوس سزار را پدید آورد که یکی از قویترین و با ارزشترین آثار نمایشنامهنویسی است. مخصوصاً سخنرانی بروتوس (بعد از قتل قیصر بوسیله توطئه گران) جالبترین نوع سخنرانی است و این از ابداعات شکسپیر است.
شکسپیر نمایشنامههایش را غالباً در حضور ملکه الیزابت و جیمز اول بر روی صحنه میآورد و مورد استقبال فراوان واقع میشد. اتللو در سال (1604) پدید آورد اتللو سرداری نیرومند اما احمقگونه و دزدمونا زنی وفادار و یاگو مردی پلید است که سرانجام با کشته شدن دزدمونا بدست شوهرش اتللو و خودکشی اتلو نمایشنامه پایان میپذیرد اما باید توجه داشت که بیش از حد غلو در امر خیانت و حماقت بشر درین اثر بچشم میخورد.
نمایشنامه مکبث (1605) یک نمونه کامل و وحشتناک از بدی مطلق است. در نمایشنامه لیرشاه (؟1606) اوج عاطفی شکسپیر بکمال می رسد این تراژدی را نخست جفری از مردم مانموث نوشته آنگاه هالینشد از آن اقتباس کرد سپس یک نفر درامنویس گمنام آنرا بنام تاریخ حقیق کینگلیر بر روی صحنه آورد و سرانجام شکسپیر آنرا بصورت نمایشنامهای زیبا درمیآورد که لیرشاه درین نماشنامه دیوانه و مخلوع سپس فوت میشود. گلوستر بوسیله شاهلیر کور میشود اما جلو زنا را نمیگیرد و میگوید زیرا سرباز ندارم در بین نمایشنامه تقوی حجابی برای پوشش شهوات نفسانی و رشوهخواری و قتل آدمی بدست آدمی در سراسر داستان با شدت به چشم میخورد و بدی و زشتی در همه نمایشنامه سایه افکنده و قهرمان داستان از مشاهده عمومیت و غلبه ظاهری بدی دیوانه و از خدای عدالت نومید میگردد.
در نمایشنامه آنتوان و کلئوپاترا (؟1607) شکسپیر شخصیت متضادی از کلئوپاترا نشان میدهد این زن در میدان جنگ ترسو اما در خودکشی با عزمی قوی است و عشق آنتوان به ملکه مصر تا حد زیادی ساختگی و باورنکردنی است. موضوع داستان این نمایشنامه از قصه رایج زمان نویسنده اقتباس گشته است.
در نمایشنامه تیمون آتنی بدبینی کمتر بچشم میخورد و قهرمان اصلی آن کوریولانوس مردمان را تهیمغز متلون و متملق و تمدن را برای آدمی زیانآور میداند تیمون مردی ثروتمند بود که دوستان متملق قراوان بدور خود داشت اما چون ثروتش را از دست داد یاران از او کناره جستند تیمون گوشهگیری و از ریشه گیاهان تغذیه میکند ضمن شکافتن زمین به طلا برمیخورد دوستان بدورش جمع میشوند اما تیمون آنها را از خود میراند ولی به زنان هرجائی طلا میدهد تا هر چه بیشتر مردان را به مراض مقاربتی دچار کنند!
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

11-02-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ادبیات برزیل
ادبیات برزیل
پدرو آلوارس Alwares کوبرال سرزمین برزیل را در سال 1500 در راهش به هند کشف کرد و منشی او پرووازد کامینا Caminha اولین کسی بود که شرحی از منطقه برزیل به رشته تحریر درآورد.
در قرن شانزدهم هم مهمترین نویسندگان برزیل همه به زبان پرتغالی مینوشتند و دربارة زیباییهای طبیعی و آداب و عادات سرخپوستان آثار دلاویزی پدید آوردند. برجستهترین نویسنده این عصر مردی به نام جوزه آنجیتا Anchieta (1597-؟1534) از فرقه مذهبی ژوزئیتها که شاعر و درام نویس و تاریخ نوسی، مذهبی بود.
قرن هفدهم
در قرن هفدهم با رشد و توسعه صنعت نیشکر در برزیل، ناحیه با هیاوپرنا مبوکو به سرعت ترقی یافت شهرهای بزرگ و کلیساها نقش عمدهای در تقویت هنر و ادبیات منتهی به سبک باروک داشتند. از طرف دیگر نهضتها و تحولاتی در این سرزمین به وقوع پیوست.
بنتوتیکز با پینتو (1618-1540) اولین شاعری بود که اشعاری جالب سرود و مانوئل بوتلود اولیویرا Oliveria (1711-1636) نیز اشعار جالبی پدید آورد.
از ادیبان دیگر قرن هفدهم فری ویسنت دوسالوادور (1636-1664) و گریگوریود ماتوس گیورا Guerra (1696-1663) و آنتونیو وییرا (1697-1608) و سرمائوس Sermoes (1748-1679) را میتوان نام برد که هر یک آثار ادبی جالبی اعم از نظم و نثر خلق کردند.
قرن هجدهم
قرن هجدهم عصری طلائی و درخشان در برزیل بود. سائویولو و ریدوژانیر و مراکز فرهنگی، ادبی و اقتصادی و هنری برزیل به شمار میرفت که در آنها آثار بدیع هنری اعم از معماری و مجسمهسازی و نقاشی و ادبی خلق گردید. بسیاری از آکادمیهای علمی و ادبی تأسیس شد و اعضاء این مؤسسات علمی در برزیل معروف بودند.
در میان گروه ادیب دانشمند سبساتیائو دارو کاپیتا (1837-1660) و پدرو تاکیوئس (1777-1714) مورخ نیونومار کوئس پریرا (1728-1652) نوول نویس و میتاس آریس راموس دسیلوا داکا Eca (1770-1705) دارای اهمیت فراوان بودهاند.
در اواخر قرن هجدهم تأثیر و نفوذ نویسندگان و فلاسفه فرانسوی در برزیل بسیار عمیق بود به طوریکه تغییر و تحولی در ادبیات این سامان صورت گرفت. یکی از رهبران و پیشوایان نظم و نثر برزیل توماس آنتونیوگونزاگا (1810-1744) بود که آثاری بدیع و جالب آفرید.
اشعار غنائی به وسیله شاعران متعدی در قرن هجدهم در برزیل سروده شدک ه مایههای چوپانی و روستائی و غیره داشت از مهمترین این گروه شاعران که اشعاری دلاویز سرودند میتوان کلایودیو مانوئل داکوستا (1789-1729) سراینده منظومه Obras (در 1768 سرود) توماس آنتونیوگونزاگا منظومه Mariliade Dirceu را سرود و چند بار چاپ و مهمترین و جالبترین شعر قرن هجدهم بود و مانوئل ایگناسیوداسیلوا آلوارنگا (1814-1749) نویسنده کتاب Glaura (1799) بود، را ذکر کرد.
دو تن شاعر دیگر یکی به نام جوزه بازیلیودا گاما (1795-1714) و جوزه دسانتاریتا دورااو (1784-؟1720) یک منظومه رزمی نوشت. بازیلیو نویسندهای از اوروگوئه که به میسیون مذهبی ژوزئیتها حمله کرد، سانتاریا نویسنده و شاعر شعری جالب سرود این منظومه مقداری مایه سرخپوستی و توضیحاتی از آداب و رسوم آنان را دربر داشت.
رمانتیسم
در سال 1808 نایب السلطنه پرتغال از ترس ناپلئون گریخت ودرار خویش را در ریودوژانیرو قرار داد. این واقعه منتهای اهمیت را برای برزیل در برداشت برای اینکه اکنون ملیت مستعمراتی اهمیت یافته و کشور برزیل اعتبار و مرکزیتی کسب کرده بود.
در سال 1822 دام پدروی اول جانشین دام جوآن گشت و اعلان استقلال کرد. آنگاه چند سال بعد تا سال 1840 یک دوره اغتشاش سیاسی حمفرما بود، تا اینکه دام پدروی دوم امپراطور شد. در این حوال سلطنت یک دوره طولانی سعادت آمیز واگذرانید و صلح برقرار گشت و فرهنگ ترقی و رونق یافته، اما بین سالهای 1808 و 1804 ادبیات به افکار و ایدههای سیاسی آمیخته گشت، روزنامهنگاری راه باز میکن و بیانات خطابهای رونق میگیرد و اینک نگاهی اجمالی به وضع سبک رمانتیسم ادبی برزیل میشود.
شاعران
در دوره رمانتیک شاعران به دو دسته تقسیم گردیدند: یک دسته تمایل به سیاست و مسائل اجتماعی و علاقه به حالت تغزلی و غنائی احساساتی داشتند. جوزه بونیفاسیون Bonifacio دو آندرادا ایسیلوا رهبر بزرگ استقلال برزیل بود که بین سالهای (1838-؟1763) میزیست دومینگوس جوزه گونکلاوزدماگال هیاز Magalhaes (1882-1811) افسوسها و آرزوهای شاعرانه اثر این ادیب است. از سال 1936 دوره دوم و نوع دوم رمانتیسم شروع میشود آوازها اثر آنتونیوگونکلاوزدیاس (1864-1823) میباشد.
بزرگترین و آخرین شاعر رمانتیک برزیلی آنتونیو کاستروآلوز (1871-1847) که در حقیقت ویکتروهوگوی برزیل به شمار میرفت بود. او نویسنده و شاعری حساس و دارای آثاری پرارزش بود.
از میان شاعران بزرگ دیگر سبک رمانتیک برزیل میتوان مانوئل آنتونیو آلوارس د آزودو (1852-1831) جانکوئیرافریر (1855-1832) کاسیمیرو جوزه مار کوئزدآبروئه (1860-1839) و فاگوندس وارلا (1875-1841) را برشمرد.
نوول نویسی
در زمینه نوول نویسی نویسندگان رمانتیک برزیلی آثاری جالب خلق کردند از جمله برونته کوچک اثری پرشور و احساس است که بوسیله جواکیوم مانوئل د میسدو (1882-1820) تصنیف گردید. اما بهترین نوول این سبک زندگی به گروهبان پلیس اثر مانوئل آنتونیو دآلمیدا (1861-1831) را باید برشمرد.
بزرگترین اثر ادبی برزیلی از آن جوآکیوم ماریاماکادودآسیس (1908-1839) میباشد که در اواخر دوره سبک رمانتیک برزیل پدید آمد. این نویسنده سبک خود را ابداع و حقیقت را در آنالیز روح بشری جستجو میکرد.
پانراسینها و سمبولیستها
رایموندو کورریا (1911-1860) آلبرتو داولیورا (1937-1857) و دیسنت دو کاروالو (1924-1866) اولین پارناسینهای برزیل بودن اما اولاو براز مارتینزدوزگیومارائس بیالک (1918-1865) شاعر بزرگ این سبک بود. بیلاک در آثار خویش از نوشتههای ویکتورهوگو سود فراوان جست.
بهترین شاعر سیاه پوست جوآن داکروز ای سوزا Souza (1898-1862) بود. که مجموعههای منظوم متعددی فراهم ساخت.
آلفوسوس دویومارائس Guimaraes (1921-1870) شاعری سمبولیست به شمار میرفت که در باب عشق و دین و مرگ در اشعار خویش سخن گفته بود.
اوگوستو دوس آنجوس (1914-1884) نیز مقام شایستهای در ادبیات برزیل دارد اما وی بیشتر رئالیست بود تا سمبولیست.
نوول رئالیستی
نوول رئالیستی بانوول Omulato (1881) اثر آلیویسیو گونکلاوزد آزودو (1913-1857) در برزیل شروع شد.
احتمالاً معروفترین کتاب نوول نیست شادی کتاب سرزمینهای مرموز بود که بوسیله ایوکلیدس داکیونا Cunha (1909-1866) نوشته و در سال 1904 به انگلیسی ترجمه شد.
در سال 1902 دومین شاهکار ادبی برزیلی به نام کانان Canaan به وسیله گراکاآناها (1931-1868) تصنیف و در سال 1920 به انگلیسی ترجمه شد.
نوول آفونسوم هنریک لیما باره تو Barreto (1922-1881) دارای ارزش فراوان است. پایان اندوه پولیکاپو کیوآرسما (1911) یکی از آثار ارزنده این نویسنده میباشد.
جوزه بنتو مونتوریولوباتو (1948-1883) یکی دیگر از نوول نویسان برجسته برزیل بود و بهترین اثرش تحت عنوان Urupes میباشد.
مدرنیسم
میان سالهای 1940-1918 برزیل دارای یک ملت متجدد گشت، اقتصادش ترقی یافت و احساسات ناسونالیستی به شدت ظهور کرد آثار هنری جالب اعم از موسیقی و نقاشی زمینه رشد و ترقی به دست آورد و نویسندگان برجستهای قدیم به میدان نهادند.
درخشانترین چهرهادبی، شاعر و نویسنده مدرن و بزرگ برزیلی ماربود آندراید (1945-1893) بود آثار ادبی متعدد به نظم و نثر پدید آورد که برخی از آنها عبارتست از Pauliceia desvariada (1922)Losango Caqui (1926).
مانوئل باندریا (1886) یکی از شاعران برجسته برزیلی بود آثار متعددی خلق کرد جورج دولیما (1953-1898) شاعری انقلابی بود که برای شعر قواعد نوی عرضه نمود. شاهکارش در ادبیات سیاه پوستان تحت عنوان that Megress Fulu میباشد.
موریلو مندس ( -1902) نیز شاعری تواناست.
اوگوستو فردریکو اشمیت ( -1906) یک تحول ادبی در ادبیات برزیل پدید آورد. آواز شب (1934) یکی از آثار وی است. در میان شاعران جوانتر وینسیوس دوموریاس ( -1913) نویسنده و شاعری زیردست و خالق آثاری متعدد است.
نوول معاصر
مهمترین مکتب نوول نویسان معاصر نویسندگان منطقه شمال شرقی برزیل میباشند.
جوزه لینس دوریگو ( -1901) درباره زندگی مردم مناطق و شهرهای بزگ آثاری پدید آورد. اولین نوول او (کشتزار پسر بچه)1932) که قهرمان آن کودکی است که به طور آزاد و در چمنزار زندگی میکند. این نویسنده آثار متعدد دیگری نیز پدید آورد.
جورج آمادو ( -1912) نیز از نویسندگانی بود که درباره زندگی کارگران و دهقانان سخن گفته است. رنج (1934) دریای مرده (1936) برخی از آثارش میباشد.
گراسی لیانوراموس (1953-1892) را داستایوسکی برزیل پنداشته اند و برخی از آثار این نویسنده روانشناس به انگلیسی ترجمه شده است. راشل د کیوایروز Queiroz ( -1910) یکی دیگر از نویسندگان رئالیست برزیلی میباشد. جاده سنگی یکی از آثار این نویسنده است.
ترسیم واقعی نوول و نوول نویسان برزیلی بدون ذکر نام مارکوئس ربه لو (ادی دیاس د اکروز)( -1907) ناممکن است این نویسنده از حوادث روزمره زندگی مردم در خلق آثار خویش سود فراوان جسته است.
اریکوورسیمو ( -1905) نویسنده چند نوول جالب که حتی تعدادی از آنها به انگلیسی ترجمه شده است.
جوزه آمریکو دآلمیدا ( -1887) نویسنده نوول (نیشکر بیهوده) (1928)
گاستوآ کرولس ( -1888) و کلاریس لیس پکتور ( -1923) از نویسندگان بزرگ معاصر برزیل هستند.
ریبه ئیروکوتو Ribeiro Couto (1898-1963) شاعری جهانی وطنی بود و دنیا را وطن خویش میپنداشت. این شاعر برزیلی مدتی پیرو مکتب انتیمیسم Intimisme بود؛ اما پس از چندی بکار و عمل و مبارزه پرداخت و زندگی خانه بدوشی را اختیار و سفرهای دور و دراز کرد.
وینیسیوس دیموراس Vinicius de Moraes از شاعران به نام برزیل است در سیر آفاق وانفس مردی خستگی ناپذیر بود بسیاری از جاها را زیر پا گذاشت و به سیر و سفر رفت اشعار این شاعر از کمال برخوردار و دارای لطف فراوان میباشد.
دو مجموعه از اشعارش به زبان فرانسه ترجمه شده اند.
مانوئل باندهئرا Manuel Bandeira از شاعران نامآور برزیل بود که در آغاز جوانی مدتی در آسایشگاههای سویس بسر برد و با پل الورا شاعر نامدار فرانسه آشنا گشت و دوستی این دو مدتها دوام یافت.
شیوه اشعار این شاعر مرثیه گونه و از حزن و اندوه سرخپوستان صبغهای دارد.
اوگوستوفردیکواشمیت برزیلی طرفدار رمانتیسم است ولی منظره پرداز نیست به سیاست و تجارت نیز اشتغال ورزیده است. آثار فراوانی این شاعر خلق کرد که در آنها رایحه مذهبی استشمام میشود.
سسیلیامئیرهلس Cecilia Meireles شاعره توانای پرتغالی زبان برزیلی میباشد در اشعارش از مواریث فرهنگی قاره جدید و عوالم زنانه مطالبی بس دلپذیر و هنرمندانه به چشم میخورد.
برخی از منابع: دائمرهالمعارف کلمبیا 2- دائرهالمعارف آمریکانا
3- دائرهالمعارف هنر 4- دائرهالمعارف بریتانیکا
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|

11-02-2009
|
 |
|
|
تاریخ عضویت: Aug 2009
نوشته ها: 16,247
سپاسها: : 9,677
9,666 سپاس در 4,139 نوشته ایشان در یکماه اخیر
|
|
ادبیات بلژیک
ادبیات بلژیک
بعلت تقسیمات زبانی و رواج داشتن دو زبان فرانسه و فلاندری در کشور بلژیک، این سرزمین دارای دو نوع ادبیات است، از این رو نویسندگان و شاعران بلژیکی آثار خویش را گاه به زبان فرانسه و زمانی به زبان فلاندری مینویسند.
کشور بلژیک بعلت وضع طبیعی خاص که در حکم چهار راه بزرگ میان کشورهای هم جوار میباشد در نتیجه ادبیات آن شکل مرموزی به خود گرفته زیرا تحت تأثیر و نفوذ ادبی و اجتماعی و سیاسی ممالک همسایه قرار گرفته و میگیرد و آراء و سبکهای ادبی این سرزمین دچار تغییر و تحول میشود. در آثار نویسندگان و شاعران بلژیکی نفوذ ادبیات انگلیسی، آلمانی و مخصوصاً ادبیات فرانسه دیده میشود. روی همین اصل یک نوع ادبیات یک پارچه و خالص بلژیکی نمیتوان از کشور بلژیک و نویسندگان و شاعرانش انظار داشت. ذوق ادبی فلاندری دارای رنگ و مایه افسانهای و مذهبی است. درام نویسی، داستان، شعر آن اوج و وسعت و اهمیت بسیار دارد. به همین سبب ادبیات فلاندری تحت تأثیر ادبیات آلمانی و وسعت و اهمیت بسیار دارد. به همین سبب ادبیات فلاندی تحت تأثیر ادبیات آلمانی و تمدنهای رومی قرار گرفته و در خور توجه است که از آن در مبحث و زمینة جداگانه ادبیات فلاندری و ««ادبیات فرانسوی بحث گردد:
ادبیات فرانسه در بلژیک تا قرن بیستم
قدیمیترین متنها و موضوعات ادبی فرانسه که در خاک بلژیک به زبان فرانسه نوشته شد: The Cantilene de ste Eulalie (قرن نهم میلادی) نظر و عقیده بر اینست که از هیانوت لاوی –دسنت-آلکس Hainaut Lavi e de st. Alexis که به نوبه خود آن اصل فرانسوی از یک اثر و موضوع قدیمیتر ترجمه شده است.
موضوع مطالب و جنبه اخلاقی و مذهبی و افسانهای نمایشها از قرن سیزدهم لیژ Liege میباشد چارتین دترولیز اثری پدید آورد یا کنت دل گرائل برای فیلیپ آلزاس تعدادی از آثار ادبی به زبان فلاندری پدید آورد.
در قرن چهاردهم مورخ و وقایع نگار جین و اوترموس اولین نوول حادثهای را نوشت.سفرهای دریائی اثر دیسرجان ماندویل، در منطقه لیژ مورخان و وقایع نگارن از جمله Jacques de Henricourt و ژان ل-بل بودند. مورخان و وقاع نگاران بعدی از همه قابل ملاحظهتر چین فروایسارت Gaorges Chastellain, Froissart و فیلیپ کومینس Commynes بودند که از بلژیک برخاستند.
جین لمایر دیلجز کتابی برای لوئی 12 پادشاه فرانسه نوشت اثر شعری و علم معانی و بیان این نویسنده در زبان فرانسه در آن عصر دارای اهمیت بسیار بود. مارینکس وان سنت Aldegonde، به زبان فرانسه و فلاندری آثاری پدید آورد.
در یک دورة طولانی، درخشندگی ادبی نزدیک به اواخر قرن هجدهم قطع گردید. هنگامیکه شاهزاده Ligne چارلز جوزف 33 جلد اثر و ادبیات نظامی خویش را به Regine قدیمی درآورد.
تحول و انقلاب رمانتیک و استقلال بلژیک با هم مصادف (سال 1830) بود. ادبیات بلژیکی از سال 1830 تا 1880 از جاده باریک و معبر تنگ شعر زیبائی پندسی و زیبائی برای زیبائی گذشت و نام یک شاعر آن دوره آندرهموان هاسلت شایسته و قابل ذکر است. کتاب توضیح و نشان هوشیاری و توجه ملی یک نوول بزرگ از دوره – Le legende d'ulenspiegel et d'Lamme Goedzak en pays de Flandrete d'ileurs که به وسیله چارلز کاستر نوشته و در سال 1867 چاپ شده میباشد. این اثر رزمی کهن و باستانی فلاندر نوشته شده است، قهرمانش Till-Eulenspiegel (Tyll Ulenspiegel) نمونه روحی و احوال مردم فلاندر در زمان جنگ ضد اسپانیا و عشق به آزادی و یک نمونه جالب برای ایجاد تحریک غرور ملی است.
بیشتر از 25 مجله ادبی که بین سالهای 1814-1884 انتشار و رواج پیدا کرده و ادبیات، تحت حمایت طبقه متوسط قرار گرفت. از رهبران ادبی و اواخر قرن نوزدهم او کتاوپیرمز نویسنده داستانها و حکایتهای کلاسیک و مخصوصاً ماکس والر بودند والر مجله: La Jeune Belgique را تأسیس کرد. در اواخر قرن نوزدهم دورة طرفداران مکتب اصالت سودمندی و نفع به پایان رسید. و فعالیت و نفوذ پارناسینها و سمبولیستها نیز محدود گشت.
چارلز Georgire La Roy. Van Lerberghe و ماکس اللسکامپ بودن که سبب شهرت ادبی کشور بلژیک در دنیا گشتند.
نوولهای ناتورالیستی کامیل لمیونیر با آثار خود شهرت فراوان کسب کرد، او بعدها با شیوه و سبک متنوع خود بیشتر تابع سبکی شاعرانه شد و مقداری از بهترین آثار و کارهای ادیبش غنائی بود.
George ایخوند جوامع صنعتی را در منطقة آنتورپ با لحنی تلخ در نوول Lanouvelle Carthage نوول کارتاژ (1888) شرح داد.
موریس مترلینگ شاعر و نویسندهای سمبولیست پر احساس و درام نویس برجستهای بود که در تآتر غرب نفوذ و تأثیر فراوان به جا گذاشت از معروفترین نمایشنامههایش پرنده آبی است که در سال 1911 برنده جایزه ادبی نوبل شد او همچنین نویسنده مقالات فلسفی دلپذیر بود.
عدهای دیگر از نویسندگان برجسته بلژیک عبارتند از: هوبرت کارینز، ادموند گلسنروجین توسوئل، کارهای ادبی اواخر قرن نوزدهم معمولاً آنچه ارزش ماندن داشته درامها، مقالات یا نوولها بوده است.
ادبیات فرانسه در بلژیک در قرن بیستم
مهمترین شاعر بلژیکی در پایان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم امیل Verhaeren بود که تحت تأثیر والت ویتمن شاعر معروف آمریکائی قرار گرفته بود. نوشتههای سمبولیک وی یک نوع پیام اجتماعی در بردباری و تحمل مشتقات بود.
او کاراکترهای فلاندری را در ادبیات فرانسوی بلژیک وارد و آثاری با این خصوصیت تصنیف کرد.
شاعر دیگر اودیلون جین پیر که مرگ نابهنگام به سراغش آمد و در 21 سالگی در سال 1928 درگذشت. یک سرباز کهنه کار جنگ جهانی اول به نام موریس Gauchez نوولهائی بر پایه و مایه دورانی که در جنگ شرکت داشت و تجارب نظامی و ادبی و اجتماعی اندوخته بود نوشت. اصیلترین شاعر دوران جنگ جهانی اول بلژیک مارسل Thiry بود که شرح و بیان جالبی از تجربیاتی که در دوران جنگ اول بدست آورده بود با ذوق و سلیقهای متناسب آثاری پدید آورد. شاعرههای بلژیکی نیز سزاوار و شایسته ذکر هستند از آنجملهاند: لوسین Desnoues آنماری Kegels، ورنی بروک در نیمه قرن بیستم مهمترین و معروفترین نام در زمینه ادبی، هنری Michaux که نویسندهای است سوررئالیست مخصوصاً در لطیفهگوئی و شوخی مهارتی فراوان دارد.
شاعران بعد از دوران جنگ شامل: روبرت گوفین، آرماند برنیر، لیلیان ووترز، جرارد برووت، جین توردور و آرتور هالوت میباشند.
نوول در نیمه قرن بیستم به وسیله Georges Virres، آندره بایلون و مخصوصاً چارلز پلیسینر، فرانز هلنز و جرج سیمنون اصلاح و تکمیل گردید.
پلیسینر اولین خارجی بود که جایزه ادبی کنگورد را در فرانسه ربود. او اصلاحاتی در زمینه ارزش ادبی ملی و محلی به عمل آورد. فارنز هلنز یکنفر پزشک و یک تن شاعر سمبولیست بود و به واسطه نوولهای معروف که مایه افسانههای فلاندری داشت شهرت فراوان بهم رسانید. جرج سیمنون از مردم لیژ بلژیک و نویسنده مشهور کتابها و داستانهای پلیسی است. مارگارت یک سری از داستانهای مشهور این نویسنده است که در آنها زا روانشناسی سود جسته و نوولهایش با داشتن مایه روانشناسی دارای ارزش میباشد.
ماری Gevers یک تن نوولیست رئالیست بود که سرزمین و مردم منطقه آنتورپ را با وصفی دلپذیر شرح داده است. یکتن دیگر از نوول نویسهای زن که نامش قابل ذکر و آثارش در خور توجه است: Maud Frere میباشد. فرانکوئیس مایت جوریس برنده جایزه Femina در سال 1965 میباشد که جنبة رئالیستی آثارش در خود توجه بسیار است. بهترین اثر معروف این خانم نویسنده Lerempart des beguines (1951) میباشد. نوول نویسهای دیگر نیمه قرن بیستم شامل: دانیل Gilles و فرانسیس والدر برنده جایزه کنگورد در سال 1958 هستند.
درام مدرن بلژیک به زبان فرانسه به وسیله فرناند کرومیلینک پدید آورده شد اثر مهم او Cocuma gukfique (1921) بود. میچل د Chelderode هر دو نویسندهای اکسپرسیونیست است که نفوذ مذهبی و افسانهای در نمایش نامههایش شامل: Hop Signor, Escurial و Pantagleise مشهور میباشد. در سال 1960 Jose Andre Lacour و جرج سیمنو نمایش نامههای جالبی را پدید آوردند.
ادبیات فلاندری (فلامان) تا قرن بیستم در بلژیک
ادبیات فلاندری از زبان هلندی بود که در قرون وسطی پدید آمد و رونق یافت و مورد توجه قرار گرفت از آثار بزرگ دوره نخستین شامل Sint Servatius (در حدود 1170 میلادی) به وسیله Limburger هنریخ وان ولدک و Beatrjs که مأخوذ از بئاتریس راهبه که به زندگی مادی برگردانیده و محلش در صومعهای که بوسیله خود ویرژین نگهداری میشد بود.
در حدود 1250 وان میرلانت (Mearlant) شروع به دیکته منظومههای خود کرد و با نظم در آوردن کتاب آئینه تاریخ لقب و عنوان پدر ادب و شعر هلندی یافت در زمینه نمایشنامههای منظوم نیز شهرتی به هم رسانید اما نافذترین اثر ادبی وی که در ادبیات انگلیسی و هلندی تأثیر گذاشت مجموعه مقالات Everyman میباشد.
دو نویسنده اهل تصوف در دوران قرون وسطی ظهور کردند: جانوان Ruysbroeck و راهبی که در جنگل گرونندیل میزیست کسی که سخنرانیهای طولانی نوشت و Hadevijch راهب اثری ادبی نوشت.
مجالس ادبی چندی در فلاندر در قرن پانزدهم تأسیس گشت. این گروههای ادبی در وضع و حالت بورژوازی خاصی قرار داشتند.
با تأسیس چاپخانه در قرن پانزدهم در بلژیک تحول فراوانی نصیب ادبیات فلاندری گشت و آثار چند تن نویسنده را منتشر و آنها را مشهود کرد. مارنیکس وان سنت آلدگوند لبه تیز تیغ نوشتههایش را متوجه کلیساها کرد. نویسندگان دیگر شامل Bijns و کرنیلیوس کرول به پشتیبانی مذهب کاتولیک برخاستند. مناقشات و درگیریهای سیاسی و مذهبی منجر به جدایی و تقسیم شمال از جنوب کشور هلند در اواخر قرن شانزدهم شد و احساسات لطیف و دلپذیر در کشور و ادبیات فلاندر تا قرن نوزدهم ناپدید شد.
موج ناسیونالیسسم حقیقی به منظور کسب استقلال کشور در سال 1830 به وسیله مقالات و رهبران ملی و سیاسی تحریک گشت. اولین نوول بزرگ و هم فلاندری قرن نوزدهم (شیرفلاندر) بود که به وسیله هندریک Conscience نوشته و در سال 1838 چاپ شد. این رهگشائی بود به سوی پدید آمدن نوولهای جدید و مهم دیگر و در میان آنها کارها و آثار نوولنویسهای رئالیست ویرژینی لولینگ دارای اهمیت است.
نخستین روزنامه روزانه به زبان فلاندری از این دوران شروع و منتشر شد.
در زمنیه ادبی Alrecht رودنباخ نمونهای از ادبیات رمانتیک ملی از سبک سودمندی هنر، سبک زیبائی پرستی (سودمندی زیبائی) بود در نوول تاریخی فلاندری به سوی نوولنویسی به شیوه ایده آلیستی حرکت کرد و نهضت هنر برای هنر که یک جنبش ادبی بود در سال 1880 ظهور کرد. گویید وجزل Gezelle بزرگترین شاعر فلاندری قرن نوزدهم بود که در آثار وی نفوذ و نمودارهائی از روح گوتیک به چشم میخورد او به بالارترین مرتبه شعر بزمی در اشعارش صعود کرد و در کشورهای فلاندری زبان معروف بود. همچنین به زبان فلاندری آثار لانگ فلو شاعر آمریکائی در سال 1886 ترجمه شد.
ادبیات فلاندری در بلژیک در قرن بیستم
در سال 1890 نویسندگان جدید دوباره گروهی مجله جمعیت آزاد فکر (امروز و فردا) را تشکیل دادند. رهبر این جنبش اوگوست ورمی لن یک تن اینترناسیونالیست، نویسنده کتاب یهودی سرگردان (در سال 1906) بود. نویسندگان ناتورالیست شامل: سیربل بویسه Busse و هرمان تایرلینک Teirlinck نویسنده کتاب میمون عاجی بودند (در سال 1909) قدرت تایرلینک در قلمرو و زمینه نوول روانشناسی به خوبی مشهود است همچنین صاحب آثار دیگری بود در کتاب کارگران (1927) بزرگترین شاعر بزمی به نام کارل وان دvoestijne که قدرت نویسندگی و ادبی خویش را در آثار و آنالیزی خود متمرکز ساخت. ادیکتن هومانیست و یک نفر شاعر بزرگ و یکنفر مسلط بر مسائل عمیق متافیزیکی بود.
دوره شکوفائی و اوج ادبی فلاندری پیش از جنگ جهانی اول در بلژیک بود. جنگ ادیبان را به سوی جستجو در تجارب و اشعار و نمونههای ادبی بزمی جالب جدید و درون زندگی در جامعه انسانها کشانید در عصر فضا حمایت از راههای جید و شیوههای تازه تفکر را نشان دادند. اکسپرسیونیسم فلاندری نمایش دهنده و نماینده اروپائی مقدمه متعادل حمایت (نیروی فشار) انقلاب مخالف روشنفکری و مخالف خود جامعه که زبانش آرام و موقر با ایده و اندیشه منظم شده بود. شاعران این سبک و نهضت شامل: پول وان Ostayen نویسنده (شهر بزرگ مسکون و اشغل شده 1921) و ایزموئنس، گاستون بورسنس و ژان – آلبرت گوریس صاحب شاهکار (1948) Het boek Van Joachim Van Babylon بودند.
ملیون مدرسی به یافتن ارزش جامعه روستائی ادامه دادند. در میان نویسندگانش، فلیکس تیرمانس به حمایت لذت زندگی و عقیده وحدت وجودی برخاست و آثاری با برداشتهائی از زندگی کشاورزان در سال 1935 پدید آورد. ارنست Claes و Maurits ساب نیز از آنجمله نویسندگان هستند.
چند نوول نویس توانا شیوه اومانیستی و نیاگانی را ادامه دادند: موریس Roelants صاحب اثر بیاوبرو در سال 1927 شیوه تحلیلی نوول فرانسوی را مورد استفاده قرار داد. ژرارد Walschap نوول نویس توانا، دارای آثار جالب است که نفوذ مایگل د Unamuno را در اثر تراژیک پر احساس و پرهیجان خود نشان داد و ویلن مایگل Elsschot دارای آثار پر ارزشی است که از اسلاف خود سود فراوان جست و خود یکی از بزرگترین نوول نویسها محسوب میشود. نویسندگان دوره پس از جنگ از بزرگترین نوول نویسهای محسوب میشود. نویسندگان دوره پس از جنگ جهانی دوم شامل رایموند برولز و شاعر حساس موریس Gilliams که معروف نزد معدودی هستند. نویسندگان فعال پیش از جنگ تایرلینک وجیس بودند.
در نیمه قرن بیستم مهمترین نویسندگان جان دیسن نوول نویس صاحب آثار پرارزش رئالیستی است و مایه آثارش بیشتر بر اساس کشش میان دو جهان رؤیا و حقیقت میباشد، و نوول هائی نیز با پرداخت مافوقالطبیعی پدید آورد.
هوبرت لامپو مصنتف آثار فراوان از جمله بازگشتن به آتلانتیک (در سال 1953) که تحت تأثیر نفوذ نویسندگان آمریکائی قرار گرفته بود. او شاگرد فیلیپ دیپله سین بود پیله سین اثری بسیار جالب که مایه روانشناسی دارد نوشت.
پل بون با نوشتن نوولهائی که مایه تاریخی و زمینه انتقادی و اعتراض به جامعه داشت پدید آورد. مخالف زوال و کاهش ارزش انسان و خواهان انقلاب بود و آثار این نویسنده در ادبیات فلاندری دارای اهمیت بسیار است.
هوگو کلوس دارای شهرت جهانی بود، او یک تن نویسنده رئالیست است که در تشریح مسائل جنسی مهارت بسیار دارد. بهترین نوولش (شگفتی 1948) راهنمائی با رستاخیز و احیاء فاشیسم، کارهایش شهرت فراوان به دست آورد از جمله آثار وی پرندهای در صبح میباشد.
نویسندگان اکسپرسیونست دیگر شامل پلذ دuoY, Wispehlaere میخائیلس شاعر اسنوک و ژان والراونس میباشد.
ادبیات فلاندری بلژیک بر اثر کوششهای نویسندگان و شاعران با خلق آثار جالب رونق و اهمیت فراوان یافته است.
برخی از مآخذ:
1- دائره المعارف درام
2- دائرهالمعارف هنر
3- دائره المعارف بریتانیکا
4- دائره المعارف آمریکانا
__________________
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرارِ در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویش جز گَردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر؟ ای یاقوت بی قیمت!
که غیر از مرگ، گردن بند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی است یا من چشم ودل سیرم؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
استاد فاضل نظری
|
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
|
|
مجوز های ارسال و ویرایش
|
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد
|
|
|
اکنون ساعت 05:39 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.
|