بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 11-07-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض زبان ، عادات و طرز زندگی عیاران و جوانمردان

زبان ، عادات و طرز زنده گی عیاران و جوانمردان



اول : زبان عیاران و جوانمردان:




قبل از آنکه در بارۀ زبان عیاران بحث خود را دنبال کنیم ، لازم است یاد آوری شود که ادبیات را می توان در مجموع به سه گونه بخشبندی نمود ، چون : ادبیات درباری ، ادبیات تصوفی و ادبیات مردمی که هر یک از گونه های یاد شده از خود موضوعات و دساتیر خاصی را داراست . در جریان ادبیات یکهزارسالۀ زبان فارسی دری بودند شاعران و نویسنده گان و ادیبانی که بنا به موقف اجتما عی و طرز اندیشه و تفکر خویش ، یکی از اینگونه ادبیات را بر گزیده اند و آ ثار گرانبها و پر ارزشی را به ما میراث گذاشته اند.



باری برخی از ادبیات شناسان ، ادبیات را به تعبیری دیگر ، چون : ادبیات غنایی یا ( لیریک ) ، ادبیات تمثیلی یا ( دراماتیک ) و ادبیات حماسی و رزمی یا ( ایپبک ) تقسیم کرده اند که تاریخ ادبیات اینگونه بخشبندی را به ارسطو فیلسوف مشهور و معروف یونان قدیم نسبت می دهد .



ارسطو در کتاب ( بوطیقا ) به این اندیشه است که ، آ غاز شعر رزمی یا شعر حماسی که موضوعات آ ن شرح دلیری ها ، پهلوانی ها ، شجاعت و مردانه گی ها و جوانمردی های مردم ،مردمدار است ، با پیدایش آ دمیزاده آ غاز یافته و بشر ازابتدای پیدایش خویش به اینگونه شعر و ادبیات آ شنایی و علاقمند بوده است و همین اندیشۀ ارسطو بعدها مورد تایید دانشمندانی ، چون : ابن سینا ی بلخی ، هیگل ، بلینسکی و دیگران قرار گرفته است.



مارکس به این اندیشه است که شعر حماسی در مرحلۀ قشنگی رشد خلقها به وجود آمده است . بنا به گفتۀ ( ساموئل تیلورکاله ریچ ) که یکی از جملۀ نقادان معروف و بر جستۀ انگلستان است ؛ شعر و ادبیات حماسی ، نخستین نوع شعر است که بشر و اقوام باستانی در آ غاز پیدایش آ نرا برای توصیف احوال و اعمال قهرمانان خویش ساخته اند .



به روایت تاریخ ، میتوان ادعا کرد که ادبیا ت و شعر حماسی در سرزمین آ ریانای کهن همواره وجود داشته ؛ چنانکه اگر ما اوراق زرین تاریخ چند هزارسا لۀ خویش را ورق بزنیم ، می بینیم که در آ ریانای کهن شعر حماسی رونقی تمام داشته و در ( ریکویدا ) و هم چنان کتاب ( اوستا ی ) زردشت، نمونه های از ادبیات و شعر حماسی به چشم می خورد .



در کتاب ( اویستا ) در بابهای ( رام یشت ) و ( آ بان یشت ) و ( ویشتاسپ یشت ) ما به نامهای چون :


کیومرث ، نوذر ، منوچهر ، گستهم ، طوس ، کیخسرو ، آ رش کمانگیر ، رستم ، اسفند یارو دیگر قهرمانا ن و جوانمردان بر می خوریم که نمایانگر افتخارات قومی و ملی ماست و بعدها کار نامه های اینگونه قهرمانان ملی و دلیر مردان ، زبان به زبان و سینه به سینه نقل و به کتابها ضبط شده است.



بدون شک انتشار دین اسلام در خراسان و گرویدن خراسانیان به این دین ، روح تازه و ایمان قویتری را در مردم این سرزمین دمیده و به آنها زنده گی دوبارۀ بخشید . به این معنا که در اثر آمدن اسلام دو مایۀ مطلوب به این دیار به ارمغان آمد ، که یکی زبان بسیارغنی و پر مایۀ زبان عربی بود و دیگرعلوم و معارف ، اخلاق و تمدن بسیار عالی است که از طریق ترجمه های کتب عربی ، یونانی ، سریانی و هندی توسط دانشمندان از اوسط سدۀ دوم تا اواخر سدۀ سوم هجری ، صورت گرفت ؛ که در نتیجۀ این دو مایۀ یاد شده ، بعد ها با زبان لطیف و نغز و دلپسند آریا یی و تمدن اوستایی ممزوج و ترکیب گشته و جوش کامل خورد و به وسیلۀ سخنوران بزرگ خراسان برای ما زبانی به وجود آورد که لایق بیان همه مطالب و به ویژه افتخارات ملی و قومی گردید و در همین مقطع خاص زمانی است که شاعران و نویسنده گان که در حقیقت پیامبران راستین صلح ، خوبی ، داد ودهش ، راستی و پاکی و پاکیزه گی اند ، دست به نوشتن اثرهای ماندگاری زده و در آغازین جوشش های شعر دری اثرها و نشانه های شعر حماسی ، رزمی و ادبیات جوانمردی ، به خوبی و روشنی آشکار می شود ؛ چنانکه اگر ما شعر معروف حنظلۀ بادغیسی را به خاطر بیا وریم ، می بینیم که وی نخستین شعرش را در اوصاف جوانمردی و مردی سروده است.



به روایت ( عروضی سمرقندی ) در چهار مقاله ، این شعر ( حنظلۀ بادغیسی ) چنان بر افکار و اندیشۀ (عبدالله خجستانی ) مؤثر افتاد که او را مرد ساخت و جرآت داد و از خرکاری ، به امیری خراسان رسانید ؛ چنانکه در چهار مقاله آمده است که : « عبدالله خجستانی را پرسید ند که تو مردی خربنده بودی ، به امیری خراسان چون رسیدی ؟ گفت : روزی دیوان حنظلۀ بادغیسی را همی خواندم و بدین دو بیت رسیدم :



مهتری گر به کام شیر در است


شو خطر کن ز کام شیر بجوی


یا بزرگی و عز و نعمت و جاه


یا چو مردانت مرگ رویا روی



عبدالله خجستانی معتقد است که همین دو بیت حنظلۀ بادغیسی باعث آن شد که من خرا ن را بفروختم و اسپ خریدم و به دربار ( عمرولیث ) صفاری شتافتم و رسیدم ، به آن جای که می خواستم برسم.



بد ینسان دیده می شود که شعر حنظلۀ بادغیسی ، محتوای حماسی و مردی و مردانه گی داشته که از پس دیوار های به خاکستر نشستۀ سده ها ، هنوز هم تعالیمی برای اعتلای انسان و تکامل شخصیت او دارد ؛ چرا که روح تلاش و مبارزه ، شجاعت و مردانه گی ، دلیری و جوانمردی را زنده می سازد . شعر حنظلۀ بادغیسی ، ما را به دو پیامد و خلاصه می رساند : یکی آنکه او نخستین شاعریست که از آیین جوانمردی سخن رانده است ؛ و دیگر اینکه این شعرش این مطلب را به اثبات می رساند که این آیین مردمی پیش از اسلام هم وجود داشته و در سرزمین آ ریا نا از رونقی تمام بر خور دار بوده است.



بدون شک ادبیات جوانمردی که از ادبیات حماسی و ادبیات مردمی و هم چنان ادبیات عامیانه ، مایه می گیرد و بعد ها از ادبیات تصوفی نیز تا ثیر پذیری گرفته است ، از همان سپیده دم شعر و نثر فارسی دری ، روند خاص خود را پیموده و تا روزگار ما دستخوش حوادث رشد و انحطاط فراوانی گردیده است که ایجاب می نماید تا در اینمورد تحقیق بیشتر صورت گرفته و سیر انکشاف و عوامل رشد و انحطاط آن از دید تاریخ نگاری جستجو گردد.



به عقیدۀ نگارنده ، ادبیات جوانمردی به گونۀ عموم موضوعات و مطالب خود را از میان توده های مردم انتخاب کرده و توسط شاعران و نویسنده گان مردمی که ازمیان گروه های زحمتکش مردم برخاسته اند ، در درون آثار منظوم و منثور ادب فارسی دری باز تاب یافته که نمونۀ عالی اینگونه ادبیات را میتوان در شاهنامه ها و داستانهای عامیانه چون:



ابومسلم نامه ، حمزۀ صاحبقران ، سمک عیار ، داراب نامه ، اسکندر نامه و فتوت نامه های منظوم و منثور، سراغ نمود. این شاهنامه ها و داستانها و فتوت نامه ها که پهلوها و بعد های گوناگون شخصیت و آداب قهرمانان ، دلیران و جوانمردان و فتیان را روشن می سازند ؛ هر یک به نوبۀ خود در ساختار ادبیات مردمی و جوانمردی تأ ثیر بسزا یی داشته و در مجموع سبب شده است که زبان جوانمردان و عیاران و اهل فتوت ، به زبان فارسی ادبی نزدیک شود و این گروه به زبانی سخن بگویند که بزرگان و مرشدان سخن گفته اند ؛ وبه همین دلیل است که اینگونه زبان ادبی را امروز میتوان در زبان( داش )های ایران و ( کا که ) های افغانستان و( آلوفته ) های سمرقند و بخارا به خوبی مشاهده کرد ؛ چنانکه ( کاکه ) های افغانستان در عوض آنکه بگویند ، هزارت آفرین بر تو ، میگویند :


( هزارت آفرین ) و یا به عوض آنکه بگویند ، تو را خراب نبینم ، میگویند : ( خرابت نبینم ) ، که پیوست کردن ضمیر « ت » در مقام مفعول غیر صریح بعد از عدد هزار، درست کلام شاهنامه را به خاطر می آورد.



باید گفت که نقطۀ با ارزش ادبیات جوانمردی در آنست که گرۀ تمام دشواریها و مشکلات به دست مردم ساده ، اهل کسب و هنر و آنانی که شیفتۀ رادی و راستی و جوانمردی اند ؛ گشاده می شود و قصه پردازان و شاعران ، این اثر ها نیز به خاطر مردم و مردم دوستی ، دست به نوشتن داستا ن هایی زده اند که تا امروز پیروان و خواننده گان زیادی داشته و همان ارزش و اهمیت خود را حفظ کرده است.



باری زبان عیاران و جوانمردان و فتییان ، زبانی ساده ، ادبی ، بی پیرایه ، روان و دور از استعاره ها و کنایات و تشبیهات است ؛ مگر از سمبولها و رمز ها زیاد اسفاده میگردد که در میان خود جوانمردان در هر دور و روزگاری معمول و مروج بوده است.



آیین جوانمردی و فتوت مانند تصوف و دیگر بخشهای ادبیات از خود اصطلاحات ویژۀ دارد ، مانند : نقیب ، بیت ، کبیر، حزب ، نسبت ، وکیل ، شد ، عیب ، رفیق ؛ بکر ، جد ، ثقیل ، تکمیل ، محاکمه ، وقف ، لنگر ، آستانه ، زعیم ، و تعبیر که با داشتن این اصطلاحات از فرقۀ صوفی فرق بارزی پیدا میکند و ما در اینجا ، برای روشن شدن مطلب ، برخی از این اصطلاحات و واژه های یاد شده را به گونۀ مختصر توضیح و تشریح می کنیم :



نقیب : به کسی گویند که تمام کارهای آیین فتوت و جوانمردی را پیش میبرد .


بیت : گروه ممتاز فتوت را گویند.


کبیر : مقدم یا پدر یعنی پیش قدم را گویند .


حزب : عدۀ از فتییان را گویند که به یک فتی یا جوانمرد مربوط باشند .


وکیل : به کسی گفته شود که قایم مقام و کفیل فرایض کبیر یعنی حزب فتوت باشد .


شد : به کمربندی گفته شود که در آغاز کار قبولی ، جوانان در کمر خود بسته می نما یند .


رفیق : دوست و مصاحب فتییان و جوانمردان ، که خود نیز از جملۀ پیروان آ یین جوانمردی است .


بکر : به کسی که تازه خواسته باشد که به آیین جوانمردی ، داخل شود ، گفته میشود .


جد : بزرگ جوانمردان و فتییان را گویند .


تکمیل : پوره کردن شرا یط فتوت است .


لنگر : جای گرد آمدن جوانمردان است .


آ ستانه : همچنان محل گرد آمدن و تجمع فتییان و جوانمردان است .



لازم به یاد آوری است که : صوفیان نیز از خود ادبیات و اصطلاحات ویژۀ دارند ، چون : باده ،ازل ، افسوس ، امین ، اندوه ، پاکبازی ، جرعه ، خم ، سیمرغ ، شراب ، شوق ، گوهر ، طلب ، عارف ، فراق ، ارغنون ، آزادی ، آب روان ، توبه ، خشم ، صورت ، لطیف ، فغان ، آیینه ، آب حیوان ، خرابات ، پرده ، جفا ، خمار ، خمر ، رند ، دل ، دلبر ، صبر و زنار و مانند اینها ؛ و به گفتۀ محقق خوب هم وطنم ، جناب سید طیب جواد : « فرق تصوف و جوانمردی در این است که تصوف برای خواص است و جوانمردی برای عوام . تصوف طریقۀ تسلیم و رضای مطلق به ذات کبریاست و جوانمردی وسیله و حربۀ برای ایستاده گی در برابر کبر و نخوت زورگویان و زور آوران .» که الحق درست و به جای گفته است ؛ مگر آنچه که قابل یاد کرد است ، اینست که برخی از اصطلاحات و واژه های که ما از آنها یاد کردیم ؛ مورد استفاد ۀ هر دو گروه هم صوفیان و هم فتییان ، قرار میگرفته است ، مانند کلمه های : خرابات ، امین ، توبه و رند و امثالهم.








...

__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن
پاسخ با نقل قول
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:03 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها