نامهای دختران
آ-آلف
آبچين، کاغذهای شفاف و بسيار نازک رنگی.
اَرسو، اشک (غم و شادی)
آکوله، از انواع برنج.
اليزه، اسم مکان، محلی در رودبار.
آمله، دختر اشتاد ديلمی که بنای شهر آمل منسوب به اوست.
آموج، آموخته، خوگرفته.
آمولای، پروانه.
انگاره، تهيه و تدارک.
اياز، شبنم.
ب
برفانک، پرندهای از انواع سهره.
برفانو، برفانکبرفين، برفانکبیبی، کرم ابريشم.
بينه، گياه معطر، نعنا.
پ
پاپلی، پروانه.
پامچال، گل معروف.
پَرزَه، آهو.
پورسو، پرنور.
پيتونَک، پونه، گياه معطر.
پيندِره، گياه دارويی، پنيرک.
ت
تاگيره، از سبزیهای صحرايی و خورشتی.
تال، از گیاهان شبيه به نیلوفر.
تاله، هوس، ميل.
تايه، ابريشم تابيده.
ترمی، مهتلايه، صبح خيلی زود.
تورنگ، قرقاول.
تونْگْ، النگو، از انواع درختان شمال.
تونگوله (تونگولی)، تلنگر.
تیتی، گل، شکوفه.
تیشين (تیشينا)، مال تو.
چ
چاپلا، کف زدن از روی شادمانی.
چرين، از پرندهگان.
چمپا، از انواع برنج، خوشبو.
چولی، چکاوک.
چيره، چهره، رخسار.
چيری، از انواع سهره.
خ
خوجير، خوب.
خورتاو، مشرق، زمين رو به آفتاب.
خورتو، »
خورته، »
خوریسو، اسم تاريخی، خواهر اميره ساسان گسکری فرمانروای گيلان. معشوقه و همسر شرفشاه دولايی، شاعر گيلکیسرای قرن 8 ه.ق. نور و اشعهخورشيد.
د
دوجين (دوجينا)، دستچين، انتخاب. [الف پايانی دوجين، به احتمال زيادپسوند نسبت است. «ا» يکی از پسوندهای معروف نسبت در گيلکی است.]
ديلزنش، مطابق ميل و دلخواه.
ديلسوج، دلسوزديلسوجه، »
ديلمای، زن ديلمانی.
ر
راپا، منتظر.
رافا، »
راکه، چوب نازک و قابل انعطاف، ترکه.
رمش، پرچين اطراف مزارع و باغها.
روجا، ستاره.
ز
زرج، کبک.
زرکا، از انواع مرغان آبی.
زفه، جوانه درختان.
زيبه، از پرندهگان.