بچه های کرماشان - گفتگوی کرمانشاهی -کلوپ بچه های کرمانشاه

[باران.ف]

سلام ..شب خوش مهرگان جان واله نه مشغول دوده عيديم نه چيز ديگه...از بابت پرسيدن از مامانم هم يادم رفت.. براي اين كه ماشا اله تا زنگ ميزني انقدر غيبت خاله و عمه رو شروع ميكنه مهلت نميده حرف بزني... واله من اصلا امسال حوصله به جا آوردن اين سنت قديمي نياكان عزيزمان دوده گيري رو ندارم.. راستي ميدونين چرا اين سنت گرامي براي ما زن هاي زحمت كش پديد آمده.... خوب قديم ها بخاري ها هيزمي بوده و تو فصل زمستان همه جا رو دوده سياه هيزم ميگرفته .با ايان يافتن زمستان بخاري هاي هيزمي از خانه ها برچيده ميشده و روسياهي آن بر روي ديوارها و سقف خانه به جا ميمانده..همين موضوع بهانه اي بوده براي بيرون ريختن وسايل و زدودن دود وگرد وخاك يك ساله از منزل.... همين بهانه سنتي شده بر دوش ما... راستي بياين از آيين ها وسنت هاي زيباي عيد در آغازفصل بهار بگوييم..از هفت سين از خريد عيد كه زمان بچه گيهاي ما خيلي با صفا بود ...