بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات

شعر و ادبیات در این قسمت شعر داستان و سایر موارد ادبی دیگر به بحث و گفت و گو گذاشته میشود

 
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
Prev پست قبلی   پست بعدی Next
  #3  
قدیمی 08-02-2008
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

سلام خوش اومدید به جمع ما
ایده تاپیک خیلی خوبه ادامه بدید امیدوارم دیگران هم نوشته ای داشته باشند که اضافه کنند
داستانتونم خوندم صلاحیت نظر دادن فنی ندارم اما به عنوان یه خواننده آماتور عرض میکنم
جز سناریو که به مذاق من کم خوش اومد داستان پردازیتون خیلی خوبه جملات و توصیفاتتونم خیلی خوبه
نمیدونم .... داستان داره میگه دنیا سیاهه بیایید بریم خودکشی (نهلیسم) یا میگه دنیا سیاهه بیاید کاری کنیم ؟ (اسم ویژه ای داره یادم نیست) اگر این آخری باشه منطقی تر و بهتره از نظر من مخصوصا که بعد از اینکه دوست بارانی پوش میگه حاظرید گوینده به یاد خاطرات خوش زندگیش میفته و حس زندگی کردن در وجودش زنده میشه
دقیقا مثل اون شخص ثروتمندی که در فیلم سفید کیشلوفسکی مدتها از کاراکتر اصلی فیلم میخواد که در قبال دریافت پول زیادی به زندگی اون خاتمه بده
و آرایشگره(شخصیت اول) روز موعود پول رو میگیره و اونرو در جای خلوت و ساکتی از یک متروی زیر زمینی اون رو میکشه حتی صدای گلوگه هم میاد اما بعد معلوم میشه که تیر مشقی بوده و اون دوباره بهش فرصت زندگی کردن میده همونجا ازش میپرسه که حالا حاظری دوباره جدی بکشمت ؟ و اون مرد جریان زندگی دوباره در وجودش جاری میشه و در سکانسای بعدی نشون میده که دو نفر که یکی تا چند لحظه پیش قصد خودکشی داشت (برای چندین سال) و دیگری که حتی 1 قروش(!) توی جیبش نبود میرن روی برفها سر میخورن و برف بازی میکنن و در ادامه حتی یه شرکت بزرگ رو راه اندازی میکنند.....
توی اون داستان مشقی بودن تیر واقعا ایده جالب و خواننده پسندی بود
حسی که در قسمتهایی از این داستان شما هم به چشم میخورد فقط میگم که آخر داستان برای من معلوم نشد که قراره در سیاهیای دنیا شمعی روشن کنیم یا چشمامونو ببندیم چیزی نبینیم چون مینویسید که "1 راحت شد به آرزوش رسید خوشبه حالش منم دفعه بعد..."
البته این طبیعیه که حتی اگر داستان پایان خوبی هم داشته باشه این شخص همچنین حرفی رو بزنه ....
موفق باشید
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
 


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 08:33 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها