بازگشت   پی سی سیتی > ادب فرهنگ و تاریخ > شعر و ادبیات > شعر

شعر در این بخش اشعار گوناگون و مباحث مربوط به شعر قرار دارد

پاسخ
 
ابزارهای موضوع نحوه نمایش
  #1  
قدیمی 05-25-2009
ساقي آواتار ها
ساقي ساقي آنلاین نیست.
ناظر و مدیر ادبیات

 
تاریخ عضویت: May 2009
محل سکونت: spain
نوشته ها: 5,205
سپاسها: : 432

2,947 سپاس در 858 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

پرواز کرد عمر و از او آشيانه ماند
مشت پُري ز نعمت هستي نشانه ماند
از سوز و ساز دل اثري آشکار نيست
جز دود آه ما که به ديوار خانه ماند
عمري فسانه ها دل ما در فسون گرفت
افسانه جو به خواب شد و زو فسانه ماند
از دام و دانه بيم اميدي نصيب بود
بيم و اميد طي شد و زو دام و دانه ماند
گر شعر سوزناک سرايم عجب مدار
شمع نشاط مرد و از او اين زبانه ماند
در ملک عشق لايق تاج نوازش است
اين سر که جاودانه بر آن آستانه ماند
داني که چيست شرح سفرنامه هاي عمر
اين با کرانه طي شد و آن با کرانه ماند
آنرا که عشق پيشه بود عمر باقي است
رفتيم و مُهر هستي مابر زمانه ماند
چون عشق جاودانه بماند مرا چه غم
گر اين تن «رشيد» دمي ماند يا نماند

...
..
.

من اين شعر رو از ايشون ديدم و به نظر من مهم اينه که «عشق » رو تجربه ميکنيم ، مهم درک مقام والاي عشق هست، اينکه حالا ما براي معشوق و معشوق براي ما چه ميکند بماند ، اون ديگه به خود شخص عاشق بستگي داره که بخواد براي معشوق خود چگونه و چه ها کند .....

آيا وقتي به مقام والاي عاشقي به تمام معنا رسيديم متاعي با ارزش داريم براي هديه بر آستانه « معشوق » ...... کسي آن آستان بوسد که جان در آستين دارد


__________________
Nunca dejes de soñar
هرگز روياهاتو فراموش نكن

ویرایش توسط ساقي : 05-25-2009 در ساعت 04:17 PM
پاسخ با نقل قول
  #2  
قدیمی 02-27-2010
آريانا آواتار ها
آريانا آريانا آنلاین نیست.
کاربر بسیار فعال
 
تاریخ عضویت: Sep 2009
محل سکونت: تهران
نوشته ها: 1,863
سپاسها: : 1,245

743 سپاس در 365 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض هيچ نداريم!!!

نقل قول:
نوشته اصلی توسط ساقي نمایش پست ها
آيا وقتي به مقام والاي عاشقي به تمام معنا رسيديم متاعي با ارزش داريم براي هديه بر آستانه « معشوق » ...... کسي آن آستان بوسد که جان در آستين دارد

گفتم که کنم تحفه‌ات ای لاله عذار
جان را، چو شوم ز وصل تو برخوردار

گفتا که بهائی، این فضولی بگذار
جان خود ز من است، غیر جان تحفه بیار
__________________
There's a fire starting in my heart
Reaching a fever pitch and
It's bringing me out the dark
Finally I can see you crystal clear

ویرایش توسط آريانا : 02-27-2010 در ساعت 09:45 PM
پاسخ با نقل قول
  #3  
قدیمی 03-08-2010
Setare آواتار ها
Setare Setare آنلاین نیست.
کاربر خيلی فعال

 
تاریخ عضویت: Jan 2010
نوشته ها: 2,007
سپاسها: : 926

875 سپاس در 242 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

من اون شعر اولی رو که در مورد عاشق و شقایق بود قبلا شنیده بودم...
من کارشو تایید میکنم که به خاطر معشوقش و زنده موندن اون از جونش میگذره
چون اگه از جونش نمی گذشت او گل از بین می رفت
و دیگه هیچ راه درمانی هم برای معشوق نمی موند...پس در واقع باعث کشته شدن معشوقش میشد...
شاید باور این سخت باشه که آدم از زندگیش بگذره به خاطر معشوق!
اگه کسی همچین فکری میکنه پس عشق رو قبول نداره...
عاشق دوست داره از خودش بگذره حتی از زندگیش بگذره تا معشوقش راحت زندگی کنه
حتی اگه معشوقش بهش علاقه ای نداشته باشه و این عشق یه طرفه باشه....
باز هم عاشق از خودش میزنه! از زندگی اون میره بیرون حاضره دیگه طعم خوش بختی رو نچشه اما معشوقش یه زندگی خوب داشته باشه...
:|
__________________
من ندانم که کیم
من فقط میدانم
که تویی
شاه بیت غزل زندگیم...
پاسخ با نقل قول
  #4  
قدیمی 03-08-2010
دانه کولانه آواتار ها
دانه کولانه دانه کولانه آنلاین نیست.
    مدیر کل سایت
        
کوروش نعلینی
 
تاریخ عضویت: Jun 2007
محل سکونت: کرمانشاه
نوشته ها: 12,701
سپاسها: : 1,382

7,486 سپاس در 1,899 نوشته ایشان در یکماه اخیر
دانه کولانه به Yahoo ارسال پیام
پیش فرض

نقل قول:
نوشته اصلی توسط Asterah نمایش پست ها
من اون شعر اولی رو که در مورد عاشق و شقایق بود قبلا شنیده بودم...
من کارشو تایید میکنم که به خاطر معشوقش و زنده موندن اون از جونش میگذره
چون اگه از جونش نمی گذشت او گل از بین می رفت
و دیگه هیچ راه درمانی هم برای معشوق نمی موند...پس در واقع باعث کشته شدن معشوقش میشد...
شاید باور این سخت باشه که آدم از زندگیش بگذره به خاطر معشوق!
اگه کسی همچین فکری میکنه پس عشق رو قبول نداره...
عاشق دوست داره از خودش بگذره حتی از زندگیش بگذره تا معشوقش راحت زندگی کنه
حتی اگه معشوقش بهش علاقه ای نداشته باشه و این عشق یه طرفه باشه....
باز هم عاشق از خودش میزنه! از زندگی اون میره بیرون حاضره دیگه طعم خوش بختی رو نچشه اما معشوقش یه زندگی خوب داشته باشه...
:|
اره اتفاقا دقیقا عشق همونه که بتونی از خودت بگذری حتی از جان بنابراین حیفه که مردم به هر چیزی به هر احساس ساده و کوچکی عشق میگن
چند درصد از ازواج امروزی که هنوز ازدواج نکرده اند حاضرند اگر نیاز شد نه جان بلکه یه کلیه-شون
رو در صورت نیاز به کسی که خودشون بهش معشوق میگند بده ؟
کلیه نه جان ...
بنابراین همه سعی کنیم به هر چیزی نگیم عشق و راحت خودمون رو عاشق ندونیم .
__________________
مرا سر نهان گر شود زير سنگ -- از آن به كه نامم بر آيد به ننگ
به نام نكو گر بميــرم رواست -- مرا نام بايد كه تن مرگ راست



پاسخ با نقل قول
  #5  
قدیمی 03-10-2010
امیر عباس انصاری آواتار ها
امیر عباس انصاری امیر عباس انصاری آنلاین نیست.
مسئول ارشد سایت ناظر و مدیر بخش موبایل

 
تاریخ عضویت: Sep 2007
محل سکونت: تهرانپارس
نوشته ها: 8,211
سپاسها: : 8,720

6,357 سپاس در 1,362 نوشته ایشان در یکماه اخیر
Arrow

نقل قول:
نوشته اصلی توسط دانه کولانه نمایش پست ها
اره اتفاقا دقیقا عشق همونه که بتونی از خودت بگذری حتی از جان بنابراین حیفه که مردم به هر چیزی به هر احساس ساده و کوچکی عشق میگن
چند درصد از ازواج امروزی که هنوز ازدواج نکرده اند حاضرند اگر نیاز شد نه جان بلکه یه کلیه-شون
رو در صورت نیاز به کسی که خودشون بهش معشوق میگند بده ؟
کلیه نه جان ...
بنابراین همه سعی کنیم به هر چیزی نگیم عشق و راحت خودمون رو عاشق ندونیم .
موافقم
به هر احساسی نمیشه عشق گفت و اونو یک عشق اطلاق کرد
عشق ممکنه لحظه ای پدید بیاد یا در طی روزها و ایام و حتی سالیان متمادی
اینکه یک احساس به شکوفایی و بالندگی و پختگی برسه و اون خامی نیازهای جسمی و روحی ازش برداشته بشه و به نهایت ایثار برسه خیلی خیلی خیلی کار سخت و طاقت فرسا و جدا پر حمتیه

اینکه یک انسان همه من بودن خودش را در بودن طرف مقابل ببینه خیلی خیلی خیلی وجود و معرفت و درک حقیقت میخواد
عشق به سادگی متولد میشه و به دست میاد و پا میگیره
چون خاستگاه عشق از احساس پاک انسان سرچشمه میگیره

ولی همین عشق مثل یک شاخه شقایق (گلی که هرگز نمیشه چید چون پرپر میشه) میمونه
با کمترین ناملایمات و اذیت و آزاری به شدت مجروح میشه و این احساس پاک باید با نهایت توجه و رسیدگی مورد ملاطفت قرار بگیره تا از بین نره و جای خودشو به علف هرز نیاز نده

عشق تکه ای از خداوند در وجود انسانه
ولی دم دست نیست
باید بگردی و پیداش کنی
و در مورد موضوع دومت کوروش جان
من حاظرم کلیه مو بدم چون میخوام که اینجوری باشم
میخوام که پرکشیدن برام راحت تر باشه
کار عاشق همینه
پریدن
به قول مریم حیدرزاده:
من میگم عاشق پرنده ست
تو میگی معشوق برنده ست

سپاس
امیر
__________________
This city is afraid of me
I have seen its true face
پاسخ با نقل قول
  #6  
قدیمی 09-20-2010
SonBol آواتار ها
SonBol SonBol آنلاین نیست.
معاونت

 
تاریخ عضویت: Aug 2007
محل سکونت: یه غربت پر خاطره
نوشته ها: 11,775
سپاسها: : 521

1,688 سپاس در 686 نوشته ایشان در یکماه اخیر
پیش فرض

حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای
گفت یا خواب است یا باد است یا افسانه ای
گفتمش احوال عمرم را بگو تا عمر چیست
گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای
گفتمش آنان که می بینی بر او دل بسته اند
گفت یا کورند یا مستند یا دیوانه اند
__________________
پاسخ با نقل قول
کاربران زیر از SonBol به خاطر پست مفیدش تشکر کرده اند :
پاسخ


کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان)
 

مجوز های ارسال و ویرایش
شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید

BB code is فعال
شکلک ها فعال است
کد [IMG] فعال است
اچ تی ام ال غیر فعال می باشد



اکنون ساعت 06:48 PM برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.



Powered by vBulletin® Version 3.8.4 Copyright , Jelsoft Enterprices مدیریت توسط کورش نعلینی
استفاده از مطالب پی سی سیتی بدون ذکر منبع هم پیگرد قانونی ندارد!! (این دیگه به انصاف خودتونه !!)
(اگر مطلبی از شما در سایت ما بدون ذکر نامتان استفاده شده مارا خبر کنید تا آنرا اصلاح کنیم)


سایت دبیرستان وابسته به دانشگاه رازی کرمانشاه: کلیک کنید




  پیدا کردن مطالب قبلی سایت توسط گوگل برای جلوگیری از ارسال تکراری آنها